جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای خدیر شربیانی

ولی اله خدیر شربیانی، مجید ملکی،
دوره 4، شماره 1 - ( بهار 1380 )
چکیده

ترکیبات نیتروگلیسیرین از جمله داروهای اصلی در کنترل ایسکمی حاد در بیماران مبتلا به تنگی عروق کرونر می باشد و به فرم های متنوعی در دسترس این بیماران قرار می گیرد. فرم پرل زیر زبانی از شایع ترین فرم های مصرف می باشد که تاکنون به صورت وارداتی در اختیار بیماران بوده است. با ساخت قرص زیرزبانی 0/4 میلی گرم توسط شرکت داروسازی سها، جهت بررسی اثرات آن و مقایسه با پرل زیرزبانی و دارونما مطالعه ای بر روی یک صد بیمار بستری در بیمارستان شهید رجائی صورت گرفت که در نیمی از آن ها اثرات سوبژکتیو (کاهش درد) و در نیمی دیگر اثرات همودینامیک ارزیابی شد. نتایج حاکی از اثرات یکسان قرص و پرل در تسکین درد و اثرات مفید قرص در مقایسه با دارونما (0/01≥P)  و نیز اثرات همودینامیک یکسان قرص وپرل (0/01≥P)  بود.

ولی اله خدیر شربیانی، سعید اورعی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

مقدمه: معیارهای فعلی الکتروکاردیوگرافی برای تشخیص انفارکتوس خلفی قلب غیر حساس می‌باشد و اکثریت این بیماران تشخیص داده نمی‌شوند. هدف از این مطالعه ارزیابی شیوع و اهمیت بالینی بالا رفتن قطعه ST در لیدهای خلفی قلب در بین بیماران با تشخیص انفارکتوس حاد میوکارد می باشد. روش کار: در طی یک مطالعه مقطعی – تحلیلی در 210 بیمار متوالی پذیرش شده با تشخیص انفارکتوس حاد میوکارد در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان شهید رجائی، بلافاصله لیدهای الکتروی خلفی(V7,V8 and V9) به موازات 12 لید استاندارد ثبت شد. انفارکتوس مجدد، آریتمی‌های مداوم، افت فشار خون، شوک کاردیوژنیک، نارسایی قلبی علامت دار و یا ادم حاد ریه به عنوان عوارض داخل بیمارستانی در نظر گرفته شدند. پارامترهای مرتبط با مشخصات زمینه‌ای و سیر بعدی بیماران در دو گروه بیماران با و بدون بالا رفتن قطعه ST در لیدهای خلفی مقایسه شدند. نتایج: 153 بیمار بالا رفتن قطعه 1ST میلی لیتر را در دو لید مجاور یا بیشتر داشتند. 4/12درصد بیماران 1ST میلی متر در 2 لید خلفی داشتند که یا به تنهایی (6/4 درصد) و یا همراه با تغییرات در لیدهای تحتانی یا خارجی قلب (8/7 درصد) بود. الکتروی 12 لید استاندارد در 2 بیمار نرمال بود و 5 بیمار دیگر با تشخیص انفارکتوس بدون موج Q بستری شدند. موج R بلند در V1/V2 در 3/26 درصد بیماران ایجاد شد. عوارض داخل بیمارستانی در بیماران با تغییرات در لیدهای خلفی شایع‌تر بود (3/47 درصد در مقابل 9/20 درصد، 01/0=p). نتیجه گیری: تغییرات در لیدهای خلفی در انفارکتوس حاد قلبی ناشایع نیست و ممکن است نشانه سیر بد بیمارستانی باشد.
ولی اله خدیر شربیانی، سعید اورعی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقدمه: از آنجائیکه جراحان قلب در رابطه با پیشرفت‌های تکنولوژی تعبیه پیس میکر به روز نمی‌باشند، تمایل برای حذف تعبیه پیس میکر توسط جراحان به وجود آمد. این مطالعه دو دوره درمان با پیس میکر شامل تعبیه پیس میکر توسط جراحان قلب و ایجاد سرویس پیس میکر توسط گروهی از متخصصان قلب را در بیمارستان شهید رجایی تهران مورد مقایسه قرار می دهد. روش کار: در این مطالعه تحلیلی- مقطعی ما تمام اطلاعات موجود از تمام پیس میکرهای تعبیه شده در نیمه اول سال 1999( دوره جراحی، دوره اول) را با نیمه اول سال 2001 (دوره متخصصان قلب، دوره دوم) مقایسه کردیم. نتایج: مجموعا 114 پیس میکر در دوره اول (55 درصد مذکر، سن متوسط 4/18± 7/63) و 299 مورد در دوره دوم (46 درصد مذکر، سن متوسط 2/18± 3/63) تعبیه شده بود. اندیکاسیون تعبیه پیس میکر تقریباً مشابه بوده و بلوک گره دهلیزی- بطنی به عنوان شایع‌ترین علت در 6/74 درصد دوره اول و 2/73 درصد دوره دوم بود. پیس میکر تک حفره‌ای 86 درصد موارد گروه اول را در مقایسه با 54 درصد در گروه دوم شامل می‌شد(01/0>p). زمان متوسط پذیرش در دوره اول 18 روز و در دوره دوم 10 روز بود. اختلال کار پیس میکر در پی‌گیری بیماران در 9/7 درصد بیماران دوره اول و 7/0 درصد بیماران گروه دوم دیده شد(01/0>p). عمل مجدد در 9/2 درصد موارد گروه اول و 7/0 درصد گروه دوم انجام شد(01/0>p). نتیجه گیری: تعبیه پیس میکر توسط یک سرویس هماهنگ با سرپرستی متخصص قلب آموزش دیده در این رشته بهتر انجام شد.
ولی اله خدیر شربیانی، سعید اورعی،
دوره 16، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه تعداد قابل توجهی از بیماران قلبی نیازمند ضربان سازهای قلبی می‎باشند که خود عوارض متعددی از جمله نارسایی دریچه‎ای و قلبی دارد. هدف از این مطالعه مقایسه ایجاد نارسایی دریچه‎های میترال(دو لتی) و تریکوسپید(سه لتی) به دنبال pacing (تحریک ضربان) از RVA (نوک بطن راست) و RVOT (مجرای خروجی بطن راست) می‎باشد.

مواد و روش‎ها: در این کارآزمایی بالینی یک سوکور 164 بیماری که به علل اختلال گره دهلیزی-بطنی و سندروم سینوس بیمار کاندید تعبیه پیس میکر(ضربان ساز) بودند، به طور تصادفی در دو گروه مساوی جهت تعبیه پیس میکر در RVA و RVOT قرار داده شد. بیمارانی که نارسایی قلبی یا بیماری دریچه‎ای داشتند در این مطالعه وارد نشدند. اکوکاردیوگرافی قبل و 6 ماه بعد از عمل انجام شد و نتایج از جهت ایجاد نارسایی دریچه‎های میترال و تریکوسپید و نیز تغییرات احتمالی Ejection Fraction (کسر جهشی) مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته‎ها: تفاوت فاحشی از نظر سن، جنس، روشpacing و ریتم زمینه‎ای قلبی در بین دو گروهRVA و RVOTوجود نداشت. بروز نارسایی میترال به طور قابل توجهی در گروه RVA pacing بیشتر بود(033/0=p) ولی بروز نارسایی تریکوسپید در هر دو گروه یکسان بود(05/0p>). اگر چه بروز نارسایی تریکوسپید در گروه RVOT کمتر بود ولی از نظر آماری قابل توجه نبود.EF بطن چپ تفاوت چندانی در دو گروه نداشت.

نتیجه‎گیری: به نظر می‎رسد که بروز نارسایی میترال در RVA pacing به طور قابل توجهی بیشتر از گروه RVOT می‎باشد اگر چه برای اثبات آن نیازاست مطالعات بیشتری انجام شود


ولی الله خدیر شربیانی،
دوره 17، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: استاتین‌ها موثرترین داروها درکاهش کلسترول خون می‌باشند. علاوه بر آن، این داروها دارای اثرات مستقل از ضدچربی می‌باشند. در مطالعات اخیر ثابت شده است که استاتین‌ها دارای خاصیت ضدالتهابی می‌باشند و باعث کاهش التهاب می‌شوند. هدف از مطالعه فوق بررسی تاثیر آتورواستاتین برروی کاهش آستانه تحریک دهلیزی و بطنی دربیماران با پیس میکر دائم قلبی می‌باشد.

مواد و روش‌ها: طی این مطالعه مداخله بالینی تعداد 64 بیمار که تحت تعبیه پیس میکر قلبی قرارگرفته بودند را انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با آتورواستاتین 20 میلی‌گرم روزانه به مدت 6 هفته قرار گرفتند و گروه دوم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. میزان آستانه تحریک پذیری دهلیزی و بطنی در ابتدا و انتهای مطالعه در هر دو گروه اندازه‌گیری ثبت و با همدیگر مقایسه شد و پس از تجزیه و تحلیل آماری نتایج بیان گردید.

یافته‌ها: از32 نفر در گروه آتورواستاتین تعداد 17 نفر (12/53 درصد) مرد و 15 نفر (87/46 درصد) زن ودر گروه کنترل 18 نفر (25/56 درصد) مرد و 14 نفر(75/43 درصد) زن بودند. میانگین سنی در گروه دارو و کنترل به ترتیب 27/17±43/72 و 98/10±59/68 سال بود. تفاوت معنی‌داری در آستانه تحریک دهلیزی و بطنی در گروه دارو و گروه کنترل در ابتدای مطالعه وجود نداشت(05/0p>) و در انتهای مطالعه میزان آستانه تحریک دهلیزی در گروه دارو و کنترل به ترتیب 23/0±55/0 و 19/0±45/0 بود(4/0p=) و میزان آستانه تحریک بطنی در گروه دارو و کنترل به ترتیب 23/0±73/0 و 23/0±66/0 بود(4/0p=).

نتیجه‌گیری: ارتباطی بین درمان با آتورواستاتین و کاهش آستانه تحریک دهلیزی و بطنی در بیماران تحت تعبیه پیس میکر قلبی وجود ندارد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb