9 نتیجه برای حیدریان پور
خانم عفت صادقیان، دكتر علی حیدریان پور، دكتر فرهنگ عابد،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
مقدمه: تجربه ناباروری که برخی آن را بحران ناباروری نام نهادهاند با استرس فیزیکی، اقتصادی، روان شناختی و اجتماعی همراه است که تمام جنبههای زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. این رویداد، تنشی جدی در زندگی محسوب شده و ضربه روانی شدیدی را بر زوجین وارد میسازد. این مطالعه به منظور مقایسه مشکلات روانی مردان و زنان نابارور مراجعه کننده به درمانگاه ناباروری بیمارستان فاطمیه همدان در سال 1383 صورت گرفت. روشکار: این پژوهش از نوع تحلیلی- مقطعی است. که در آن 400 زوج نابارور (200 مرد و200 زن) به روش در دسترس از بین زوجین ( زوجی که تشخیص ناباروری برای او داده شده است) انتخاب شدند. اطلاعات لازم به وسیله پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه SCL90 در قالب یک مصاحبه فردی با جلب همکاری و اعتماد آزمودنی جمع آوری گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که زنان نابارور اختلال روانی شدیدتری را نسبت به مردان نابارور تجربه میکنند. همچنین با 05/0p< ، زنان نابارور در 9 مقوله SCL90 از جمله افسردگی، اضطراب، ترس، جسمی سازی، حساسیت بین فردی، خصومت، افکار پارانوئید و سایکوتیک تفاوت معنیداری را نسبت به مردان نابارور نشان دادند. نتیجهگیری: میتوان گفت زنان استرس بیشتری را در زندگی شخصی، اجتماعی و جنسی خود تجربه کرده و زنان از پدیده ناباروری تاثیر پذیر تر بودند که میتواند به دلیل مسائل فرهنگی، یا آسیب پذیری روانی بیشتر آنها و یا شکل خاص تعاملات اجتماعی حاکم باشد.
یحیی بیگدلی، علی حیدریان پور،
دوره 15، شماره 4 - ( ماهنامه شهریور 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: نوروپاتی محیطی یکی از عوارض شایع دیابت ملیتوس میباشد. از طرفی نشان داده شده است که استرس اکسیداتیو، یکی از عوامل مهم در ایجاد و پیشرفت نوروپاتی در دیابت میباشد با این حال پاتوفیزیولوژی دقیق آن مشخص نشده است. در این مطالعه اثرات تمرینات ورزشی منظم و مصرف ویتامین C روی آستانه درد موشهای دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی موشهای صحرایی نر نژاد ویستار به تعداد 36 سر در محدوده وزنی 10±220 گرم به گروههای کنترل و دیابتی (کنترل، با مصرف ویتامینC، ورزیده و با مصرف ویتامینC توام با انجام ورزش) تقسیم شدند. گروه دیابتی با تزریق زیر جلدی داروی استرپتوزوتوسین (60 میلیگرم/ کیلوگرم) دیابتی شدند. یک هفته بعد از القای دیابت، حیوانات تحت تمرینات منظم ورزشی شنا و مصرف ویتامین C به مدت 8 هفته قرار گرفتند. در پایان هفته سوم، پنجم و هشتم از حیوانات تست تیلک فلیک جهت اندازهگیری آستانه درد به عمل آمد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: دیابت به طور معنیداری آستانه درد موشها را کاهش داد. تمرینات منظم ورزشی و مصرف ویتامین C، هیپرآلژزی ناشی از دیابت را به طور معنیداری کاهش دادند و اثرات توام تمرینات منظم ورزشی و مصرف ویتامین C در کاهش آستانه درد بیشتر از اثر هر یک از آنها به تنهایی میباشد. نتیجه گیری: تجویز تمرینات منظم ورزشی و ویتامین C در دیابت میتواند روش مناسبی برای پیشگیری هیپرآلژزی ناشی از آن باشد در نتیجه برای درمان و کنترل درد مفید میباشند.
فرزاد ناظم، خسرو پیری، علی حیدریان پور، امیرحسین کریمی،
دوره 17، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از فعالیتهای بدنی برای درمان بیماریهای عصبی سالهاست که سابقه دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و استرس صوتی بر میزان سروتونین موشهای صحرایی نر ویستار بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی تعداد 21 سر موش صحرایی نر بالغ با محدوده وزنی 57/20±82/170 انتخاب شد. موشها به طور تصادفی به سه گروه (استرس صوتی، تمرین + استرس صوتی و کنترل) تقسیم شدند. موشها در معرض استرس صوتی، سر و صدای ضبط شده ترافیک (15±100 دسی بل) 60 روز، روزی 5 ساعت (صبح 8 الی 30/10، بعد ازظهر 16 الی 30/18) و تمرین هوازی به صورت پنج روز در هفته و به مدت 60 روز انجام گرفت و پس از 24 ساعت از آخرین جلسه تمرین و سر و صدا ترافیک نمونهگیری خون انجام شد و سطح پلاسمایی سروتونین اندازهگیری گردید. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از آزمونهای تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 05/0 استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین سروتونین در گروه تمرین هوازی +استرس صوتی(1/3±2/36 نانوگرم بر میلیلیتر) بیشتر از گروه استرس صوتی(1/2±9/21 نانو گرم بر میلیلیتر) و تقریبا نزدیک به گروه کنترل(3/7±8/40 نانوگرم بر میلیلیتر) بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که تمرین هوازی میزان سروتونین پلاسما ناشی از استرس صوتی را تا حدود زیادی جبران کرده و باعث کاهش اضطراب گردد.
علی حیدریان پور، زهرا رضوی، معصومه سیف،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تأثیر تمرین هوازی و آگونیست GnRH بر سطوح اپلین و شاخص مقاومت به انسولین دختران دارای بلوغ زودرس مرکزی میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه، 25 دختر (34/0±44/7 سال) دارای بلوغ زودرس وارد پژوهش شدند. آنها به طور تصادفی در سه گروه آزمایش(10 نفر در گروه دارو، 8 نفر در گروه دارو+ورزش، 7 نفر در گروه ورزش) و یک گروه کنترل (10 نفر سالم) قرار گرفتند. در گروه آزمایش، فعالیت هوازی به مدت 12 هفته و سه روز در هفته صورت گرفت که هر دو هفته 5 درصد به شدت فعالیت و 5 دقیقه به مدت زمان فعالیت اضافه شد. همچنین، از آگونیست GnRH به عنوان دارو استفاده شد. شاخص تودهی بدنی، میزان اپلین و شاخص مقاومت به انسولین قبل و بعد ورزش بررسی شد.
یافتهها: شاخص مقاومت به انسولین و سطوح اپلین در گروههای آزمایش(گروه تمرین و گروه تمرین همراه با مصرف دارو) کاهش معنیداری یافت(05/0=p)، در حالی که این شاخصها در گروه کنترل تغییر معنیداری نداشت(05/0>p). میزان شاخص توده بدنی در گروههای یاد شده تحت تأثیر تمرینات ورزشی به طور معنیداری کاهش یافت (00/0=p)، اما گروه مصرف دارو افزایشی را نشان داد(06/0=p).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان بیان کرد که تمرینات ورزشی هوازی و استفاده از آگونیست GnRH میتواند منجر به کاهش شاخص تودهی بدنی و اپلین و بهبود شاخص مقاومت به انسولین در این افراد شود.
سعید محمدی مولود، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرینات ورزشی زیر بیشینه بر غلظت سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و عملکرد توجه پسران دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی (ADHD) انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی بودند که در بررسیهای اولیه دارای علائم نقص توجه و بیش فعالی تشیخص داده شده و جهت بررسی بیشتر و درمان در سال تحصیلی 96-95 به هسته مشاوره و روانشناسی آموزش پرورش منطقه سردرود ارجاع داده شده بودند. از جامعه مذکور، 30 پسر 7 تا 12 ساله به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. برای تشخیص نقص توجه از پرسشنامه کانرز نسخه والدین و مصاحبه بالینی، جهت سنجش میزان توجه از آزمون عملکرد توجه پیوسته(CPT) و برای اندازهگیری سطوح سرمی BDNF از کیت شرکت استوبیوفارم استفاده شد. آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 12 هفته و در قالب 36 جلسه تمرینی 25 تا 75 دقیقهای به تمرینات هوازی با شدت 45 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. دادهها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ سطوح سرمی BDNF و عملکرد توجه پیوسته تفاوت معنادار وجود دارد (001/0>p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاضر میتوان گفت تمرینات زیربیشینه باعث افزایش BDNF و در نتیجه بهبود توجه در دانشآموزان پسر دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی میگردد.
نسرین بطحائیان، علی حیدریان پور، محمد بطحائیان، لیلا وصالی اکبر پور،
دوره 25، شماره 4 - ( مهر و آبان 1401 )
چکیده
مقدمه: اثرات مفید فعالیت بدنی در درمان اختلالات مغزی-حرکتی مبتلایان به اوتیسم مورد توجه بیشتری قرار گرفته است، هرچند که اثرات ورزش بر روی ارزیابی فاکتورهای حرکتی (آمادگی جسمانی)، و امواج مغزی کمتر مورد بررسی بوده است.
روش کار: در این مطالعه 11 کودک مبتلا به اوتیسم بین سنین 12-7 سال شرکت داشتند، که پس از معاینات پزشکی و ارزیابی روانی تحت 8 هفته برنامهی ورزشی در آب (2 جلسه در هفته) قرار گرفتند. پیش و پس از مداخلهی ورزش، نوارمغزی (قدرت و ارتباطات درون مغزی، و موج آلفای مغزی)، ارزیابی حرکتی (برحسب آزمون یوروفیت) سنجیده شده، و به روش تی همبسته مورد مقایسه قرار گرفتند (05/0 = P). پژوهش حاضر با کد اخلاق IR.UMSHA.REC.1394.107 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه بوعلی سینای همدان به ثبت رسیده است.
یافتهها: در این مطالعه قدرت مطلق موج آلفای مغزی و نیز کوهرنس آن در نواحی فرونتال و اکسی پاتال سنجیده شد، که تنها افزایش در قدرت موج آلفای مغزی از لحاظ آماری معنادار بود (05/0 = P). آمادگی جسمانی در فاکتورهای (قدرت و استقامت عضلانی، انعطاف، تعادل و هماهنگی) بهبود معناداری مشاهده شد (05/0>P).
نتیجه گیری: این نتایج نشان داد که اجرای تمرین ورزشی در آب احتمالاً باعث بهبود وضعیت بدنی، و اختلالهای ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم میگردد.
هادی گودرزی، علی حیدریان پور، مریم کشوری،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: بیماری کبد چرب غیرالکلی (Non-alcoholic Fatty Liver Disease) NAFLD شایعترین اختلال کبدی در جوامع صنعتی میباشد. نسفاتین1 به عنوان یک عامل بازدارنده اشتها و تنظیم کننده تعادل انرژی، نقش مهمی در پاتوژنز ناهنجاریهای مرتبط با چاقی دارد، این مطالعه با هدف تعیین اثرات 12 هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی و تناوبی با شدت بالا (HIIT)) بر سطوح سرمی نسفاتین1 و برخی آنزیمهای کبدی مردان مبتلا به NAFLD انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد میانسال دارای NAFLD به صورت تصادفی به دو گروه تمرین و شاهد تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرین ترکیبی بود که 2 جلسه در هفته تمرینات مقاومتی و یک جلسه HIIT بود، وزن بدن، شاخص توده بدنی و پپتید نسفاتین1 و آنزیمهای کبدی ALT، AST، ALP، پروفایل لیپیدی، اکسیژن مصرفی بیشینه، درصد چربی بدن در ابتدا و پس از 12 هفته ارزیابی شدند و از آزمون Paired T-test و Independent sample T-test برای ارزیابی تفاوت درون و بینگروهی و سطح معنیداری 05/0 > P تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: هفته تمرین ترکیبی مقاومتی و HIIT سبب افزایش نسفاتین و کاهش آنزیمهای کبدی ALT، AST، ALP گروه تمرین نسبت به گروه شاهد و مرحله قبل از تمرینات شد (05/0 > P). همچنین ما شاهد افزایش VO2max و کاهش وزن، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن و LDL افراد گروه تمرین نسبت به قبل از اجرای پروتکل تمرینی بودیم (0/05 > P).
نتیجهگیری: از نتایج تحقیق حاضر میتوان اظهار داشت که اجرای تمرینات ترکیبی ورزشی به مدت 12 هفته، موجب افزایش در پلی پپتید نسفاتین1 و کاهش میزان آنزیمهای کبدی شد و به عنوان یکی از روشهای درمانی مقرون به صرفه به بیماران NAFLD توصیه میشود.
مریم کشوری، علی حیدریان پور، فرزانه چهلچراغی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: ضخامت لایههای مولکولار و پیرامیدال در هیپوکامپ نشاندهنده یک جنبه محوری در تحقیقات آلزایمر است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرینات شنای استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر ضخامت لایههای مولکولار و پیرامیدال بافت هیپوکامپ موشهای صحرایی آلزایمری انجام شد.
روش کار: در مطالعه تجربی حاضر، 40 سر موش سفید بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار (شش هفتهای، وزن 200-180 گرم) بطور تصادفی و مساوی به 5 گروه کنترل سالم، کنترل آلزایمر، استقامتی، مقاومتی و ترکیبی تقسیم شدند. آلزایمر با تزریق داخل صفاقی کلرید تریمتیلتین (8 میلیگرم/ کیلوگرم) ایجاد شد. دو هفته پس از تزریق و تأیید القای آلزایمر، پروتکلهای استقامتی (5 جلسه/هفته، هفته اول تا چهارم به صورت تدریجی از 5-15 دقیقه به 45 دقیقه شنا، هفته پنجم تا دوازدهم 60 دقیقه شنا)، مقاومتی (5 جلسه/هفته، هفته اول آشنایی با ورزش، هفته 2؛ 30 درصد، هفته 3-5؛ 70 تا 90 درصد، هفته 6-8؛ 100 تا 110 درصد، هفته 9-10؛ 120-130 درصد و هفته 11-12، 140-150 درصد وزن بدن)، و ترکیبی (2 جلسه/هفته مقاومتی و 3 جلسه/ هفته استقامتی) برای 12 هفته اجرا شد. 48 ساعت پس از مداخلات، حیوانات تشریح و بافت هیپوکامپ استخراج شد. در نهایت، دادهها در سطح معنیداری 05/0 > P تحلیل شدند.
یافتهها: ضخامت لایههای مولکولار و پیرامیدال بافت هیپوکامپ حیوانات آلزایمری نسبت به حیوانات سالم کاهش یافت و هر سه پروتکل تمرینی استقامتی، مقاومتی و ترکیبی باعث افزایش لایهها شدند (0/001 > P). اما افزایش ضخامت لایههای مولکولار و پیرامیدال بافت هیپوکامپ موشهای گروه ترکیبی نسبت به گروه استقامتی و مقاومتی افزایش بیشتری داشت (0/01 > P).
نتیجهگیری: این یافتهها تغییرات ضخامت لایههای بافت هیپوکامپ را در رابطه با آسیبشناسی آلزایمر و همچنین تأثیر تمرینات ترکیبی بر این پارامتر را برجسته میکند. درحالی که ورزش ممکن است اثرات مثبتی بر حجم هیپوکامپ و انعطافپذیری سیناپسی داشته باشد، اما تحقیقات بیشتری برای درک کامل تأثیر ورزش بر ضخامت لایههای هیپوکامپ در آلزایمر مورد نیاز است.
فاطمه تحسینی، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: اضافه وزن با افزایش ترشح کورتیزول و به همراه آن افزایش اضطراب و افسردگی همراه است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر شش هفته تمرین همزمان استقامتی-تداومی (MICT) و استقامتی- تناوبی (HIIT) با تمرین HIIT به تنهایی بر ترکیب بدن، سطوح پلاسمایی کورتیزول و سطح اضطراب و افسردگی در دانش آموزان پسر دارای اضافهوزن بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 نفر از دانشآموزان دارای اضافهوزن، انتخاب شدند و بهصورت تصادفی به 3 گروه 9 نفری، تمرین همزمان MICT+HIIT و تمرین HIIT و گروه شاهد تقسیم شدند. تمرین MICT (15 دقیقه در روز با شدت 65 - 60 درصد ضربان قلب بیشینه و با اضافهبار 5 دقیقهای در هر دو هفته) تمرین HIIT (3 دقیقه دویدن با شدت 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 3 دقیقه استراحت فعال با شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه،3 تکرار در دو هفته اول، 4 تکرار در دو هفته دوم و 5 تکرار در دو هفته آخر) بود.
یافتهها: هر دو نوع پروتکل تمرینی منجر به کاهش وزن، شاخص توده بدنی، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی پایین، کورتیزول، اضطراب و افسردگی و افزایش لیپوپروتئین با چگالی بالا شد (0/05 > P) و تفاوتی بین دو نوع تمرین وجود نداشت؛ تنها اکسیژن مصرفی اوج و تری گلیسیرید در گروه MICT+HIIT با تغییرات بهتری همراه بود.
نتیجهگیری: برای نوجوانان پسر دارای اضافه وزن با هدف کاهش وزن و بهبود سلامت روان، انجام تمرینات HIIT به تنهایی کفایت میکند و افزودن تمرینات MICT از نظر بالینی فواید بیشتری برای آنان به همراه نخواهد داشت.