6 نتیجه برای حقانی
سیمین تعاونی، شاداب شاه علی، حمید حقانی، لیلا نیسانی سامانی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: مدیریت درد یکی از چالشهای مهم اعضای تیم درمانی است. طبق شواهد موجود، نوزادان نسبت به دیگران واکنش بیشتری به درد نشان میدهند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مکیدن پستان توسط شیرخواران در حین واکسیناسیون بر درد ناشی از آن انجام گردید. روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده، 76 نوزاد ترم سالم 4-2 ماهه به صورت تصادفی قبل از انجام مداخله به دو گروه تقسیم شدند که از نظر سن و جنس همگون بودند. هنگام تزریق عضلانی واکسن سه گانه در نوزادان گروه مداخله، دو دقیقه قبل، حین و حداقل 15 ثانیه بعد از واکسیناسیون در آغوش مادر از شیر مادر تغذیه شدند و در گروه کنترل، شیرخواران در طی واکسیناسیون طبق روال معمول مراکز فوق بر روی تخت قرار داده شدند. نوزادان براساس چک لیست اصلاح شده واکنشهای رفتاری درد از 5 ثانیه قبل از شروع تزریق واکسن تا 15 ثانیه بعد از آن مورد مشاهده قرار گرفتند. نتایج: میانگین سن شیرخواران در گروه مکیدن پستان46/41 53/81 روز و در گروه کنترل59/40 61/81 روز، وزن شیرخواران به ترتیب در دو گروه مذکور 17/1 65/6 و 14/1 70/6کیلوگرم و قد آنها به ترتیب 06/5 38/63 و 50/527/64 سانتی متر بود. بین واکنشهای رفتاری درد شامل تغییرات چهره، حالت گریه و حرکات بدن در دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معنیدار وجود داشت(0001/0p<). در بررسی تاثیر جنس، سن و زمان تغذیه تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر مداخله بی خطر مکیدن پستان توسط شیرخوار بر تسکین درد حین واکسیناسیون پیشنهاد میشود روش فوق در مراکز مربوطه مورد استفاده قرار گیرد.
سیمین تعاونی، سمیه عبدالهیان، حمید حقانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: درد زایمان که دردی طبیعی، منحصر به فرد و چند فاکتوری است، قسمت اعظمی از اضطراب زنان سنین بارداری را متوجه خود کرده است. برای کاهش این درد دو روش کلی دارویی و غیر دارویی وجود دارد. از آنجاییکه روشهای دارویی عوارض جانبی به همراه دارد، اخیراً توجه زیادی به روشهای غیر دارویی شده است؛ از جمله آنها میتوان به استفاده از توپ زایمانی اشاره کرد که شامل نشستن بر روی توپ و حرکت لگن میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات توپ زایمانی بر درد، طول مدت فاز فعال و انقباضات در طول زایمان میباشد. مواد و روش ها: در این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی 60 خانم حامله نخست زای 18 تا 35 ساله انتخاب شدند که به طور تصادفی به دوگروه توپ زایمانی و کنترل تقسیم شدند. شدت درد از طریق مقیاس سنجش بینایی درد اندازهگیری شد و شدت درد، انقباضات و فاصله انقباضات فاز فعال در دو گروه مقایسه شدند. یافتهها: میانگین نمره شدت درد در گروه توپ به طور معنیداری از گروه کنترل کمتر بود(05/0>p). میانگین طول مدت انقباضات رحمی، فاصله انقباضات و طول مدت فاز فعال در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. نتیجهگیری: اگرچه استفاده از توپ زایمانی بر روی طول مدت فاز فعال، انقباضات رحمی و فاصله انقباضات تاثیری نداشت، این روش درمانی مکمل توانست موجب کاهش شدت درد فاز فعال زایمان فیزیولوژیک گردد. بنابراین پیشنهاد میشود که از این روش مطمئن در تمام طول زایمان طبیعی واژینال و فیزیولوژیک استفاده شود. همچنین انجام پژوهشی جهت بررسی اثرات استفاده ترکیبی روشهای مکمل توصیه میگردد.
فرشته جهدی، فاطمه شیخان، عفت السادات مرقاتی خوئی، حمید حقانی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: درد متعاقب اپی زیاتومی کیفیت زندگی و سلامت روانی مادر را تحت تاثیر قرار میدهد. ژل پد روش جدیدی است که به منظور تسکین درد کاربرد دارد ولی هنوز به طور روتین از ضد درد خوراکی برای درمان درد استفاده میشود. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر ژل پد بر شدت درد محل اپی زیاتومی زنان نخستزا بستری در بیمارستان کمالی کرج انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سو کور بر روی 60 زن نخستزا که جهت زایمان طبیعی به بیمارستان کمالی کرج مراجعه کرده بودند، انجام گردید. نمونهها به روش تخصیص تصادفی به دو گروه گیرنده ژل پد (به مدت 20 دقیقه، 4 ساعت پس از زایمان و سپس در صورت لزوم تا 5 روز) و کنترل (روتین بیمارستان) تقسیم شدند. دو گروه از نظر شدت درد اپی زیاتومی توسط خط کش دیداری درد و مصرف مسکن بررسی شدند. یافتهها: دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و سایر متغیرهای مداخلهگر اختلاف آماری معنیداری نداشتند. از نظر کاهش شدت درد 4 ساعت بعد (014/0p=) ، 12 ساعت بعد (002/0p=) و 5 روزبعد از اپی زیاتومی (001/0> p) تفاوت آماری معنیداری داشتند. مصرف مسکن در طی 5 روز بعد از زایمان در گروه مصرف ژل پد به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود(001/0>p). نتیجه گیری: استفاده از ژل پد شدت درد ناشی از زخم اپی زیاتومی و میزان نیاز به مسکن را کاهش میدهد.
ندا ناظم اکباتانی، سیمین تعاونی، حمید حقانی، صدیقه غرایاق زندی،
دوره 15، شماره 5 - ( ماهنامه مهر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: بیخوابی اثرات منفی عمدهای بر کیفیت زندگی افراد یائسه دارد و سبب کاهش میزان عملکرد روزانه از نظر جنبههای فیزیکی، روانی و اجتماعی میشود. حدود 8/64 درصد زنان استفاده از مکملهای گیاهی را جهت رفع مشکلات خواب ترجیح میدهند. هدف پژوهش حاضر بررسی نمره اختلال خواب و رضایت از مصرف والرین در درمان آن، در طول یک دوره زمانی 6 ماهه میباشد. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی، بر روی 100 زن واجد شرایط مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید. ابزار پزوهش شامل سه قسمت برگه ثبت مشخصات فردی، شاخص کیفیت خواب پیترزبرگ و خط کش دیداری ده نمرهای رضایت مصرف بود. جمع آوری اطلاعات در سه مقطع زمانی بلافاصله، یک ماه و شش ماه بعد از قطع مصرف والرین صورت گرفت. یافتهها: در نمره اختلال خواب و رضایت مصرف تنها بلافاصله بعد از مصرف والرین بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده گردید (001/0p=) و بعد از یک و شش ماه پس از قطع مصرف هیچ گونه تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه مشاهده نگردید. همچنین در مقایسه سه زمان فوق، تفاوت معنیداری دیده شد بدین صورت که با گذشت زمان این رضایت و بهبودی در نمره اختلال خواب رو به کاهش میباشد. نتیجهگیری: والرین باعث بهبود اختلال خواب زنان یائسه تنها در طول دوره مصرف می شود و بعد از قطع مصرف، تفاوتی بین گروه دارونما و والرین وجود ندارد. بنابراین برای بهبودی اختلال خواب نیاز به مصرف مداوم این مکمل میباشد.
سیمین تعاونی، ندا ناظم اکباتانی، حمید حقانی،
دوره 17، شماره 3 - ( خرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایعترین مشکلات زنان در سنین یائسگی کاهش رضایت جنسی آنان میباشد، که کیفیت زندگی ایشان را تحت تاثیر قرار میدهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیرآفرودیت بر رضایت جنسی زنان یائسه بود.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی سه سوکور همراه با گروه دارونما، 80 زن داوطلب سالم 60- 50 ساله، مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران، در مطالعه شرکت داده شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه مصرف کننده کپسول آفرودیت و گروه دارونما به مدت یک ماه قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اندازهگیری عملکرد جنسی ساباتسبرگ بود که بخشی از آن وضعیت رضایت جنسی را مورد ارزیابی قرار داد.
یافتهها: بعد از گذشت یک ماه از مداخله، بین میانگین نمره رضایت جنسی در دو گروه تفاوت معنیداری دیده شد(01/0p=). رضایت جنسی در مقایسه با قبل از یائسگی در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت، نتیجه آزمون تی زوجی نشان داد که تفاوت معنیدار آماری قبل و بعد از مداخله در دو گروه وجود ندارد(16/0p=).
نتیجهگیری: مصرف آفرودیت میتواند رضایت جنسی را درزنان یائسه بهبود ببخشد. بنابراین آشنایی مراقبین بهداشتی با این مکملها ضروری به نظر میرسد.
فاطمه خانی، مهرنوش اینانلو، فاطمه گنجی، حمید حقانی،
دوره 24، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: زنان ستون اصلی توسعه اجتماعی و محور اصلی سلامت خانواده هستند. موفقیت، بقا و ارتقای جامعه به سلامت زنان جامعه وابسته است. از آنجایی که سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی روانشناختی از تعیینکنندههای مهم سلامت هستند، این پژوهش با هدف تعیین سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی روانشناختی در زنان مراجعهکننده به پایگاههای سلامت اراک در سال 1398 انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی از بین زنان مراجعهکننده به پایگاههای سلامت شهر اراک، 221 خانم که معیار ورود به مطالعه را داشتند به صورت نمونهگیری مستمر وارد مطالعه شده و فرم اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی را تکمیل کردند. توصیف دادهها با استفاده از آمارههای توصیفی فراوانی، درصد فراوانی، میانگین، انحراف معیار و تحلیل دادهها به وسیله آزمونهای آنالیز واریانس، تی مستقل و رگرسیون با استفاده از نسخه 19 نرمافزار نسخه SPSS انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاقIR.IUMS.REC.1398.609 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علومپزشکی ایران رسیده است.
یافته ها: میانگین سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در واحدهای موردپژوهش 135/96 بود. مؤلفههای فعالیت بدنی با میانگین 16/31 و تغذیه با میانگین 26/41، به ترتیب کمترین و بیشترین امتیاز را داشتند. میانگین بهزیستی روانشناختی در واحدهای موردپژوهش 72/29 بود. مؤلفههای هدفمندی با میانگین 10/76 و رشد فردی با میانگین 13/19 به ترتیب کمترین و بیشترین امتیاز را داشتند. سن، بیماریهای مزمن، اشتغال، تعداد فرزندان و مصرف الکل با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ارتباط معنادار منفی و تحصیلات زن و همسرش با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ارتباط معنادار مثبت داشتند. درمجموع، متغیرهای جمعیتشناختی در حد 13 درصد سبک زندگی ارتقادهنده سلامت را پیشبینی میکند. سن، تعداد فرزندان، وجود بیماریهای مزمن جسمی و بیماریهای اعصاب و روان با بهزیستی روانشناختی ارتباط معنادار منفی و وضعیت اقتصادی، تحصیلات زن و همسرش با بهزیستی روانشناختی ارتباط معنادار مثبت داشت. درمجموع، متغیرهای جمعیتشناختی تا ده درصد بهزیستی روانشناختی را پیشبینی میکنند.
نتیجه گیری:با توجه به اینکه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی روانشناختی دو تعیینکننده مهم سلامت محسوب میشوند، بررسی این شاخصها وعوامل مؤثر بر آنها میتواند به برنامهریزی مداخلات برای ارتقای سلامت جسمی و روانی زنان کمک کند.