جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای جهانلو

علی رضا شهاب جهانلو، فضل الله غفرانی پور، علی رضا سبحانی، مسعود کیمیاگر، مریم وفایی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

مقدمه: کیفیت زندگی اکنون به عنوان یک مفهوم با اهمیت در تحقیقات پزشکی مطرح می‌باشد. برخی تحقیقات یک ارتباط منحنی بین کیفیت زندگی و کنترل قند مطرح نموده‌اند. در حالی که سایر تحقیقات چنین ارتباطی را نشان نمی‌دهند. هدف این مطالعه ارزیابی ارتباط بین ابعاد مختلف کیفیت زندگی و بررسی این فرضیه در بیماران دیابتیک می باشد. روش کار: 110 بیمار مبتلا به دیابت نوع II به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. پرسش نامه 26 WHOQOL-BREF جهت اندازه‌گیری کیفیت زندگی و آزمون HbA1c به عنوان معیار کنترل قند خون مشخص گردیدند. بیماران در سه گروه کنترل مطلوب، بینابینی و ضعیف دسته‌بندی شدند. برای آنالیز داده‌ها از آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون Post Hoc، کای دو من ویتنی و همبستگی استفاده شد. نتایج: همبستگی معنی‌داری بین شاخص توده بدنی و کنترل قند، بعد جسمانی و اجتماعی، بعد جسمانی و محیطی، بعد روانی و محیطی، بعد اجتماعی و روانی دیده شد. هیچ گونه تفاوت معنی‌داری بین میانگین‌های ابعاد مختلف پرسش‌نامه کیفیت زندگی نسبت به تغییرات سطح HbA1c دیده نشد ولی ارتباط بر اساس میانگین هر بعد نسبت به کنترل قند نشان داد که بعد روانی، محیطی و اجتماعی بهتر، در افرادی دیده می‌شود که در کنترل بینابینی قند قرار دارند ولی در کل کیفیت زندگی، این مسئله کاملا معکوس می‌باشد. میانگین بعد جسمانی با افزایش میزان HbA1c کاهش یافته و دارای سیر نزولی می‌باشد. هیچ گونه همبستگی بین سایر ابعاد کیفیت زندگی و وضعیت کنترل قند خون در بیماران دیده نشد. نتیجه گیری: در این مطالعه، کیفیت زندگی بالاتر در رابطه با سطح بینابینی کنترل قند خون بین ابعاد اجتماعی، روانی، و محیط مشاهده شد ولی بعد جسمانی با بدتر شدن وضعیت کنترل قند بیماران کاهش می‌یابد. با نگاهی به امتیاز کل کیفیت زندگی بیماران مشاهده می شود که کمترین میزان کیفیت زندگی در بیمارانی وجود دارد که در کنترل بینابینی قند قرار گرفته‌اند که این مسئله با فرضیه منحنی شکل کاملا در تضاد می‌باشد .
علیرضا شهاب جهانلو، علیرضا سبحانی، نادر عالیشان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: در دهه‎های اخیر، کیفیت زندگی به عنوان یک مفهوم مهم در پژوهش‎های پزشکی مطرح گردیده است. دو پرسش‎نامه استاندارد کیفیت زندگی برای ارزیابی وجوه شخصیتی بیماران انتخاب شدند. نخستین پرسش‎نامه مربوط به سازمان بهداشت جهانی و دیگری پرسش‎نامه ایرانی سنجش کیفیت زندگی بیماران دیابتیک می‎باشد. هدف اصلی این مطالعه، مقایسه دو پرسش‎نامه از نظر ارزیابی ارتباط وجوه شخصیتی و نحوه کنترل قند در بیماران مبتلا به دیابت می‎باشد. مواد و روش‎ها: این بررسی تحلیلی مقطعی بر روی 256 بیمار دیابت نوع دو با سابقه بیش از یک سال بیماری انجام گرفت. روایی و پایایی هر دو پرسش‎نامه مشخص گردید. هموگلوبین A1c به روش کالری متری سنجیده شد. یافته‎ها: میانگین امتیاز بعد جسمانی در پرسش‎نامه ایرانی کیفیت زندگی به طور معنی‎دار کمتر از پرسش‎نامه دیگر است. تفاوت معنی‎داری ما بین سایر ابعاد دو پرسش‎نامه دیده نشد. همبستگی مثبت بین بعدهای مختلف هر پرسش‎نامه با سایر ابعاد همان پرسش‎نامه دیده شد. همبستگی بالایی بین ابعاد هر پرسش‎نامه و کیفیت زندگی مربوط به همان پرسش‎نامه وجود دارد. همبستگی بین کنترل قند و ابعاد مختلف کیفیت زندگی در هر دو پرسش‎نامه دیده نشد. نتیجه گیری: پایایی در هر دو پرسش‎نامه برای کل کیفیت زندگی وجود دارد ولی نحوه توزیع سوالات در پرسش‎نامه ایرانی کیفیت زندگی همگن نیست. کیفیت ارزیابی وجوه شخصیتی بیماران، توسط این پرسش‎نامه کمتر از پرسش‎نامه سازمان بهداشت جهانی می‎باشد. هیچ کدام از دو پرسش‎نامه ارتباطی را ما بین وجوه شخصیتی بیماران و کنترل قند نشان ندادند.
احمد نگهی، هادی سرافراز، علیرضا شهاب جهانلو، حمیدرضا سامی مقام،
دوره 14، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: از عوارض مهم فیستول‎های شریانی - وریدی در بیماران همودیالیز، نروپاتی ایسکمی عصب مدیان در مچ دست می‎باشد. این مطالعه با هدف تاثیر محل فیستول شریانی وریدی در بروز سندرم تونل کارپ انجام گرفت. مواد و روش‎ها: این مطالعه مقطعی بر روی 37 بیمار همودیالیزی بیمارستان شهید محمدی بندرعباس در سال 86-87 انجام گرفت. کلیه بیماران دارای یک فیستول دیستال یا پروگزیمال فقط در یک دست بودند. از روش سرعت هدایت عصبی و زمان تاخیری دیستال حسی وحرکتی عصب مدیان، جهت تشخیص سندرم تونل کارپ استفاده گردید. اندام فاقد فیستول به عنوان شاهد در مقابل اندام دارای فیستول قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل و همبستگی پیرسون انجام شد. یافته‎ها: 17 نفر از بیماران دارای فیستول پروگزیمال و مابقی فیستول دیستال داشتند. طول عمر فیستول 15 نفر بیشتر از یک سال و 22 نفر کمتر از یک سال مشخص شد. 25 مچ دست در اندام فیستول دار ( 17 مچ حرکتی، 8 مچ حسی) و 27 مچ در اندام فاقد فیستول (19 مورد حرکتی و 8 مورد حسی) به سندرم تونل کارپ مبتلا بودند. تفاوت معنی‎داری مابین زمان تاخیری دیستال حسی عصب مدیان در اندام فیستول‎دار با اندام فاقد فیستول مشاهده شد. بین سایر متغیرهای مورد بررسی تفاوت معنی‎داری مشاهده نشد. همچنین ارتباط معنی‎داری مابین طول عمر فیستول و ایجاد سندرم تونل کارپ به دست آمد. نتیجه گیری: بروز سندرم تونل کارپ در هر دو اندام فیستول‎دار و بدون فیستول یکسان است و تفاوتی از لحاظ محل فیستول و تاثیر آن در ایجاد نورپاتی ایسکیمیک عصب مدیان وجود ندارد.
علیرضا شهاب جهانلو، کامیار کوزه کنانی،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از شاخص توده بدنی (BMI) در مطالعات اپیدمیولوژیک برای تشخیص اضافه وزن و چاقی بسیار رایج می‌باشد. این شاخص تفاوتی بین سن و جنس قائل نیست. استاندارد طلایی سازمان بهداشت جهانی چاقی را بر اساس میزان درصد چربی بدن تعریف نموده است. هدف اصلی این بررسی اندازه‌گیری دقت شاخص توده بدنی با استفاده از نقاط برش استاندارد طلایی می‌باشد.

 مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت توصیفی-مقطعی می‌باشد. اندازه‌گیری ترکیبات بدن به روش آنالیز امپدانس بیوالکتریک (Bioelectrical Impedance Analysis) انجام گرفت. دقت این روش در مقایسه با سایر روش‌های پیچیده تأیید شده است. عملکرد تشخیصی برای تعیین میزان دقت شاخص توده‌ی بدنی بر اساس تعیین ویژگی، حساسیت، درصد قدرت پیش‌بینی مثبت و درصد قدرت پیش‌بینی منفی برای تشخیص چاقی با توجه به نقاط برش استاندارد طلایی سازمان بهداشت جهانی به تفکیک جنس و دسته‌بندی سنی انجام گرفت. تحلیل داده‌ها به روش تی تست، کای مربع، منحنی راک و مقایسه دو منحنی راک بر اساس فرمول هانلی و تحلیل رگرسیون انجام گرفت.

 یافته‌ها: نتایج آماری بر اساس نقطه برش استاندارد طلایی نشان داد که در کل افراد مورد بررسی میزان حساسیت برابر با 66 و میزان ویژگی برابر با 5/90 درصد می‌باشد. تحلیل داده‌ها، میزان حساسیت در مردان را بین 2/50 تا 3/73 و در زنان بین 9/28 تا 7/69 درصد نشان داد. هم‌چنین با توجه به دسته‌بندی سنی، میزان قدرت پیش‌بینی منفی در مردان بین 7/26 تا 6/63 درصد و در زنان بین 9/28 تا 7/69 درصد به دست آمد.

 نتیجه‌گیری: شاخص توده بدنی نمی‌تواند به طور دقیق افراد را بر اساس اضافه وزن و چاقی دسته‌بندی کند. قدرت این شاخص در تفکیک افراد چاق و دارای اضافه وزن با افزایش سن کاهش می‌یابد که این کاهش در مردان بیشتر از زنان دیده می‌شود. به طور کلی، مقایسه این شاخص با نقاط برش استاندارد طلایی نشان داد که این شاخص دارای یک اثر معتدل در تفکیک افراد چاق و لاغر است. نقطه برش مناسب برای شاخص توده بدنی جهت تشخیص چاقی، 8/27 مشخص گردید.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb