جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای توکلی

مجید طوافی، عبدالرحمان دزفولیان، علیرضا شمس، پروانه طباطبایی، اسد الله توکلی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: در دیابت قندی افزایش آنژیوتانسین ۲ (AgII)، افزایش فاکتور رشد شبه انسولینی _۱(IGF-۱) و افزایش هورمون رشد موجب القاء ضایعات کلیوی به ویژه تغییر در محتوا ، ضخامت غشاء پایه گلومرولی (GBM) ، افزایش ضخامت واتصال زوائد پایی پودوسیتی می‌گردد. در این تحقیق برای اولین بار ترکیب درمانی داروهای لوزارتان (بلوکه کننده گیرنده نوع یک آنژیوتاتنسین ۲) و اکتروتید (مهار کننده IGF-۱ و هورمون رشد) جهت مهار ضایعات پوشش گلومرولی دیابتی به کار رفت.
روش کار: در این بررسی تجربی ۱۵ راس رت نر دو ماهه، نفرکتومی چپ گردیده و به ۵ گروه ۳ تایی تقسیم شدند. هفت روز بعد با تزریق زیر جلدی آلوکسان(۱۲۰ میلی‌گرم برکیلوگرم زیرجلدی)در گروه های دوم ، سوم، چهارم و پنجم دیابت، القاء گردید. ۵ روز بعد از القاء دیابت، گروه سوم لوزارتان (۵ میلی‌گرم برکیلوگرم) از راه دهان وگروه چهارم اکتروتید(۱۰میکروگرم در روز) به صورت زیر پوستی و گروه پنجم هردو دارو را با دزهای گفته شده به مدت هشت هفته دریافت کردند. گروه دوم دیابتی بدون درمان در نظر گرفته شد. سپس کلیه تمام حیوانات گروه‌ها با روش پرفیوژن ثابت گردید. قطعات یک میلی متری کورتکس بعد از ثبوت ثانویه با تتروکسید اسمیم جهت قالب گیری در رزین TAAB۸۱۲ پردازش گردید. برش‌های نازک(۶۰۰ نانومتری) تهیه و با میکروسکوپ الکترونی انتقالی مورد بررسی کیفی قرار گرفت.
نتایج :لوزارتان از اتصال زوائد پایی و پهن شدن آنها جلوگیری و لی در مواردی نتوانسته بود حالت سه لایه ای GBM را حفظ نماید. اکتروتید در مهار اتصال زوائد پایی چندان مؤثر نبوده و تاثیری در جلوگیری ازدست رفتن حالت سه لایه ای GBM نداشت. مصرف توأم هر دودارو اتصال و پهن شدن زوائد پایی را مهار و ساختار GBM را حفظ نمود، ولی در موارد معدودی تیغه شفاف مجاور اندوتلیوم دیده نشد.
نتیجه گیری: اکتروتید تأثیر چندانی بر مهار ضایعات پوشش گلومرولی نداشت. هر چند لوزارتان توانست تا حد خوبی از تغییرات فرا ساختاری پوشش گلومرولی جلوگیری نماید، ولی مصرف توأم هردو دارو در اکثر موارد و در مقایسه با لوزارتان، ضایعات دیابتی پوشش گلومرولی را بهتر مهار نمود.
آذر حدادی، بابک عشرتی، حسن توکلی، مهین السادات عظیمی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( فصلنامه ۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: هدف این مقاله کسب نظر اعضا هیئت علمی بیمارستان سینا در مورد وضعیت فعلی پژوهش در این مرکز و راه‌های ارتقای آن بوده است. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی از نوع تئوری زمینه‌ای است که در آن از ابزارهای بحث گروهی متمرکز و مصاحبه عمیق فردی با اعضاء هیئت علمی بخش‌های مختلف بیمارستان، ریاست و معاونت محترم آموزشی پژوهشی بیمارستان، استفاده گردید. در این مطالعه ۳ گروه ۵ نفره در بحث‌های گروهی متمرکز شرکت کردند. بحث گروهی متمرکز با اعضاء هیئت علمی و مصاحبه عمیق فردی با معاون آموزشی، ریاست بیمارستان و ریاست مرکز گسترش پژوهش بالینی بیمارستان صورت گرفت. نتایج: اکثر افراد شرکت کننده در مطالعه معتقد بودند داشتن یک بانک داده‌ای مهم‌ترین عامل موثر در ارتقای پژوهش در بیمارستان است. هم‌چنین برگزاری مرتب و مکرر کارگاه‌های روش تحقیق برای ظرفیت سازی برای تحقیق در میان اعضا هیئت علمی لازم است. نتیجه گیری: راهکارهای مهم برای ارتقای پژوهش در مرکز آموزشی درمانی سینا شامل ایجاد نظام ثبت بیماران، برگزاری مستمر دوره‌های روش تحقیق، اصلاح روند اداری تصویب طرح‌های پژوهشی، تجدید نظر در روند امتیاز دهی مقالات و مشارکت بیشتر گروه اپیدمیولوژی در پژوهش‌های بیمارستانی، بودند.
مریم دلفی، مهسا بخیت، مجتبی توکلی، علی نیکخواه، آزاده ساکی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: پاسخ‎های پایدار شنوایی جدیدترین تکنولوژی آستانه یابی نوزادان و کودکان در علم شنوایی شناسی است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین آستانه‎های به دست آمده از آزمون‎های پاسخ‎های پایدار شنوایی و پاسخ‎های شنیداری ساقه مغز با محرک کلیک است.

مواد و روش‎ها: پژوهش حاضر از نوع مقطعی است. در این مطالعه ۳۲ نوزاد و کودک در محدوده سنی بدو تولد تا ۷ سال در دو گروه کم شنوایی متوسط تا شدید و شدید تا عمیق با استفاده از آزمون‎های پاسخ‎های پایدار شنوایی و پاسخ‎های شنیداری ساقه مغز با محرک کلیک مورد آستانه گیری قرار گرفتند.

یافته‎ها: ضریب همبستگی در فرکانس‎های ۵۰۰، ۱۰۰۰، ۲۰۰۰ و ۴۰۰۰، میانگین آستانه‎های ۱۰۰۰و ۴۰۰۰ هرتز و میانگین آستانه‎های فرکانس ۲۰۰۰ و ۴۰۰۰ هرتز در کم شنوایی متوسط تا شدید بین ۹۰/۰-۶۸/۰ و در کم شنوایی شدید تا عمیق بین ۹۶/۰-۷۹/۰ به دست آمد.

نتیجه‎گیری: آستانه‎های پاسخ‎های پایدار شنوایی و پاسخ‎های شنیداری ساقه مغز کلیک در کلیه فرکانس‎های مورد بررسی ارتباط مناسبی دارند. هم‎چنین با افزایش میزان کم شنوایی میزان همبستگی افزایش می‎یابد.


فاطمه توکلی، سمیه رئیسی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: RNA های بلند غیرکدکننده (lncRNA) به عنوان یک کلاس مهم از RNA ها با نقش‌های بنیادی در تنظیم بیان ژن گزارش شده‌اند و بنابراین در تکوین انواع سرطان‌ها درگیر هستند. مطالعه گسترده ژنومی GWAS برای شناسایی لوکوس‌های وابسته به فنوتیپ در توالی‌های غیرکدکننده استفاده می‌شود. باوجوداین عملکردهای بیولوژیک و ارتباطات دقیق میان لوکوس‌های وابسته به فنوتیپ و lncRNA ها هنوز به طور کامل شناسایی نشده‌اند. تاکنون هیچ داده‌ای در ارتباط با همراهی میان پلی‌مورفیسم lincRNA-NR_۰۲۴۰۱۵ (rs۸۵۰۶C>T) در جایگاه اتصالی miR-۵۲۶b و استعداد ابتلا به سرطان پستان (BC) و فاکتورهای بالینی گزارش نشده است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثر rs۸۵۰۶ روی ریسک سرطان پستان است.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه همراهی میان پلی‌مورفیسم rs۸۵۰۶ C>T و استعداد ابتلا به BC در یک مطالعه مورد-شاهدی (۱۲۰ نمونه سرطانی و ۱۲۰ شاهد سالم) بررسی شده است. ژنوتیپ پلی‌مورفیسم با روش واکنش زنجیره‌ای پلیمراز-پلی‌مورفیسم طولی قطعات محدودشونده (PCR-RFLP) بررسی شد. در مرحله بعد میان‌کنش بین پلی‌مورفیسم و فاکتورهای بالینی ارزیابی و میزان OR برای محاسبه خطر مشخص شد. 
ملاحظات اخلاقی: نمونه‌های مورد بررسی در مطالعه از سوی کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد با کد ۰۲۱۵-۹۱ تأیید شده‌اند.
یافته ها: نتایج ما ارتباطی بین پلی‌مورفیسم rs۸۵۰۶ C>T و خطر وقوع BC در مدل غالب را نشان داد (CC در برابر CT+TT؛ ۰/۰۲۷=P؛ ۱/۸۴=OR؛ ۹۵%CI، ۰۶۷/۳/۱-۲۰۱). در مدل هم‌غالب، ژنوتیپ CT یک همراهی معناداری را با BC نشان داده است (۰/۰۳۸ =P). علاوه‌براین مشخص شد که افراد با آلل T در rs۸۵۰۶ خطر افزایش‌یافته‌ای برای سرطان پستان دارند  (۰/۰۳۱=P؛ ۱/۶۹=OR؛ ۹۵%CI، ۰۴۷/۱-۷۳۱/۲). هیچ نوع ارتباطی میان rs۸۵۰۶ و فاکتورهای بالینی شامل متاستاز، درجه توموری و HER۲ مشاهده نشد. 
نتیجه گیری: به‌طورکلی، حضور پلی‌مورفیسم rs۸۵۰۶ در توالی lincRNA-NR_۰۲۴۰۱۵ ممکن است به خطر وقوع سرطان پستان نسبت داده شود. آلل T در این واریانت، افزایش خطر برای وقوع سرطان پستان را ارائه می‌کند؛ بنابراین برای آشکارسازی مکانیسم جزئی همراهی مشاهده‌شده، آنالیزهای کاربردی بیشتری نیاز است. 

علیرضا امانی، علی کمالی، بهمن صادقی، علیرضا سیستانی، مهدی توکلی زاده، سجاد قدبیگی، فرید ثاقبی، مجتبی احمدلو،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب‌های مچ پا یکی از شایع‌ترین آسیب‌های اسکلتی‌عضلانی در فعالیت‌های ورزشی است که به طور کلی۱۰ الی ۱۵ درصد از کل آسیب‌ها را شامل می‌شود. از آنجایی که کنترل درد و التهاب در پیچ‌خوردگی مچ پا از اهداف اصلی درمان است، بنابراین بر آن شدیم تا اثرات درمانی گیاه چله‌داغی، با عنوان پماد چله‌داغی را با یک ژل متداول درمانی نظیر پیروکسیکام مقایسه کنیم. 
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور و با روش نمونه‌گیری متوالی به مدت شش ماه از مرداد سال ۱۳۹۷ تا دی سال ۱۳۹۷ انجام شد.کلیه بیماران پس از مراجعه رضایت‌نامه را تکمیل کردند و مشخصات بیماران و متغیرهای مطالعه توسط ارزیابی‌کننده در فرم تحقیق ثبت شد. برای سنجش التهاب مفصل، مچ پا با متر نواری در ناحیه قوزک‌ها اندازه‌گیری (برحسب سانتی‌متر) شد. برای اندازه‌گیری درجه حرکات مچ پا هم از گونیامتر استفاده شد. علامت خون‌مردگی مچ پا نیز از طریق معاینه فیزیکی، مشاهده و بررسی و در چک‌لیست ثبت شد. پس از جمع‌آوری داده‌ها و ورود اطلاعات در نرم‌افزار آماریSPSS  نسخه ۱۸، با استفاده از آزمون‌های آماری (من‌ویتنی یو ، آنووا و کای‌دو)تجزیه و تحلیل اماری صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC,۱۳۹۶.۵۵ در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک و کد ثبت کارآزمایی بالینی IRCT۲۰۱۷۰۷۱۷۲۰۲۵۸N۵۳ به تصویب رسید.
یافته ها: میانگین سن در گروه کنترل ۸/۶±۳۴/۲ سال و در گروه مورد ۸/۹±۳۵/۴ سال بود که با توجه به نوع آزمون من‌ویتنی یو اختلاف معنادار آماری وجود نداشت (۰/۰۵P).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پماد چله‌داغی در سه هفته می‌تواند در کاهش درد موضعی، و التهاب نسبت به درمان با ژل پیروکسکام مؤثرتر باشد.

محبوبه درزی پور، رضا توکلی، داود شجاعی زاده، زهرا رضاقلی زاده عمران،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف عفونت بیمارستانی معضل بهداشتی تمام کشورهاست و با‌توجه‌‌به نقش ماماها در کنترل عفونت‌های بیمارستانی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل رفتارهای پیشگیری‌کننده از عفونت‌های بیمارستانی توسط ماماهای شاغل در بیمارستان‌های شهر بابل انجام شد.
مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله‌ای نیمه‌تجربی با گروه آزمایش وکنترل است. مداخلات به‌صورت ۳ جلسه ۴۰ دقیقه‌ای در بیمارستان شهید یحیی‌نژاد در ماه فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۹۸ انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسش‌نامه مبتنی بر سازه‌های مدل اعتقاد بهداشتی (آگاهی، سازه‌های مدل و رفتار) بود که روایی و پایایی آن انجام شد و ماما‌ها آن را در دو نوبت قبل و یک ماه بعد از آموزش تکمیل کردند. اطلاعات جمع‌آوری و با نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۴ و آزمون‌های تحلیل واریانس، تی‌زوجی و تحلیل کوواریانس یک‌طرفه تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این مقاله پژوهشی دارای تأییدیه کمیته اخلاق با کد IR.IAU.TMU.REC,۱۳۹۸.۰۶۸ است. از شرکت‌کنندگان در پژوهش رضایت‌نامه آگاهانه گرفته شد؛ در ضمن اطلاعات افراد محرمانه باقی خواهد ماند.
یافته ها قبل از انجام مداخله دو گروه ازنظر میانگین نمرات سازه‌های مختلف، الگوی متفاوت معناداری با هم نداشتند. بعد از مداخله آموزشی، تفاوت معناداری در میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی (۰/۳±۱)، حساسیت درک‌شده (۱/۵±‌۲/۸)، شدت درک‌شده (۱/۷±‌۳/۶)، موانع درک‌شده (۱/۳±‌۶/۴-)، منافع درک‌شده (۴‌±‌۵/۱)، خودکارآمدی (۲/۶±‌۴/۶) و رفتار (۱/۱‌±‌۳/۱) گروه آزمایش دیده شد (۰۵/P<۰).
نتیجه گیری با افزایش میزان نمرات حاصل از سازه‌ها، به‌خصوص خودکارآمدی و کاهش موانع درک‌شده، طراحی و اجرای برنامه آموزشی مبتنی‌بر مدل در ماما‌ها می‌تواند سبب افزایش عملکرد آنان در انجام رفتارهای پیشگیری‌کننده از عفونت بیمارستانی شود.
آقای عباس بیات اصغری، آقای جواد جواهری، آقای علیرضا منظری توکلی، آقای حمید ملایی زرندی،
دوره ۲۵، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر عزت نفس در زنان مطلقه بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک طرح مداخله‌ای از نوع نیمه تجربی بود. جامعه اماری ۲۶۰ نفر از زنان مطلقه ۲۰ تا ۵۰ سال بودند. ۶۰ نفر از زنان مذکور بر اساس معیارهای ورود انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه درمان شناختی – رفتاری، درمان مصاحبه انگیزشی و گروه شاهد تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده‌ها پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ بود. برای گروه‌های آزمایش، جلسات درمان به تعداد ۱۲ جلسه ۷۵ دقیقه‌ای برگزار شد. قبل از انجام مداخلات و در پایان مطالعه افراد در تمام گروه‌ها، پرسشنامه عزت نفس را پر کردند. داده‌ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: در مقایسه میانگین نمره متغیر عزت نفس بین سه گروه درمان شناختی-رفتاری، مصاحبه انگیزشی و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (۰۵/۰>P). همچنین در مقایسه تک به تک گروه‌های درمان شناختی-رفتاری و درمان مصاحبه انگیزشی با گروه کنترل در مرحله پس‌آزمون اختلاف معنی داری وجود داشت (۰۵/۰>P). ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش به اصل راز داری، حفظ اطلاعات شخصی وفاش نشدن هویت شرکت کنندگان اطمینان داده شد و یاد آوری گردید که از اطلاعات به دست آمده فقط استفاده آماری خواهد شد.
نتیجه گیری: یافته‌ها حاکی از آن است که روش‌های درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر افزایش میزان عزت نفس در زنان مطلقه مؤثر هستند. پیشنهاد می‌شود در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، از این دو روش به منظور تقویت عزت نفس در زنان مطلقه به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
 
فاطمه خلیلی آلاشتی، شهربانو دهرویه، نغمه توکلی،
دوره ۲۶، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر جهت گیری زندگی، عاطفه مثبت و منفی و درماندگی آموخته‌شده در زوجین ناسازگار شهرستان قائم‌شهر انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح تحقیق شبه آزمایشی با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهرستان قائم‌شهر در سال ۱۴۰۱ بود. ۳۰ زوج به‌عنوان نمونه به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) گمارش شدند. سپس آزمودنی‌های گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۶۰ دقیقه‌ای آموزش حل مسئله را دریافت کردند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های جهت‌گیری زندگی (شییر و کارور، ۱۹۹۴)، عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، ۱۹۸۸) و درماندگی آموخته‌شده (کوینلس و نیلسون، ۱۹۸۸) در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر دو گروه (آزمایش و کنترل) استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد آموزش حل مسئله موجب بهبود خوش‌بینی در جهت‌گیری زندگی، افزایش عاطفه مثبت و کاهش درماندگی آموخته‌شده در گروه آزمایش‌شده است (۰۵/۰=p)
نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره زوجین ناسازگار، آموزش حل مسئله در جهت سازگاری زوجین و حل تعارضات آن‌ها؛ بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر می‌رسد.
 
محمد دوزنده نرگسی، زهره تیموری، مهنوش توکلی فرد،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: استرس ناشی از کووید-۱۹، بسیاری از افراد جوامع به خصوص افراد در معرض خطر را تحت تأثیر قرار داده بود. یکی از این گروه‌های در معرض خطر، افراد مبتلا به بیماری اعتیاد می‌باشند. هدف از انجام مطالعه حاضر، نقش میانجی استرس کرونا در ارتباط بین نشخوار فکری و پرخاشگری در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون بود.
روش کار: در این مطالعه تحلیلی از نوع همبستگی، ۱۳۶ نفر از بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون تمایل ورود به مطالعه را داشتند، با روش نمونه‌گیری در دسترس در دو مرکز ترک اعتیاد در ناحیه ۱ و ۲ مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسش‌نامه اضطراب بیماری کرونا، پرسش‌نامه نشخوار، پرسش‌نامه پرخاشگری باس و پری بود. پس از جمع‌آوری اطلاعات نمره اضطراب هر شرکت‌کننده از صفر تا ۵۴ و نمره نشخوار فکری از صفر تا ۸۸ و نمره پرخاشگری از ۲۹ تا ۱۴۵ اندازه‌گیری شد. و سپس داده‌ها با نرم‌افزار آماری لیزرل آنالیز گردید.
یافته‌ها: بر اساس نتایج بدست آمده، استرس کرونا در رابطه بین نشخوار فکری با پرخاشگری در افراد وابسته به مواد تحت درمان، نقش میانجی را داشته و نشخوار فکری بر روی پرخاشگری با میانجی‌گری استرس کرونا اثر غیر مستقیم دارد (۰/۰۱ > P).
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای مشکلات روانی- اجتماعی مانند افسردگی، اضطراب، ترس، اعتیاد، فرسودگی شغلی، افکار خودکشی، خشونت، خانگی و استرس پس از سانحه در طول همه‌گیری کووید-۱۹ در دوران پساکرونا، شاهد حجم بالایی از آسیب‌های روانی و اجتماعی در جهان هستیم و به همین دلیل لازم است دولت‌ها از قبل گروههای آسیب‌پذیر را از نظر روان‌شناختی غربالگری کنند.
مرضیه گنجوی، علیرضا منظری توکلی، زهرا زین الدینی میمند،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: بزهکاری یک چالش جدی برای نوجوانان است و تأثیرات منفی اجتماعی قابل توجهی می‌گذارد. هدف اصلی این پژوهش، مدل‌یابی معادلات ساختاری برونگرایی و اختلال سلوک با بزهکاری: نقش میانجی هوش اخلاقی در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر کرمان بود.
روش کار: این پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر کرمان به تعداد ۸۰ نفر تشکیل دادند که با استفاده از جدول مورگان نمونه ۶۶ نفره به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع ‌آوری اطلاعات از پرسش‌نامه‌های تیپ شخصیتی هانس آیزنک (۱۹۶۳)، پرسش‌نامه اختلال سلوک گودمن (۱۹۹۷)، پرسش‌نامه بزهکاری نوجوانان آیتی (۱۳۹۳) و پرسش‌نامه هوش اخلاقی لینک و کیل (۲۰۰۵) استفاده شد. برای تجزیه تحلیل داده‌ها از ضریب همبستگی Pearson، رگرسیون و مدل‌سازی معادلات ساختاری مورد استفاده قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج این تحقیق نشان داد که بین برونگرایی با بزهکاری نوجوانان رابطه‌ی مستقیم و مثبت معنی‌داری وجود دارد (۰/۵۶۴ = r، ۰/۰۰۱ = P). بین اختلال سلوک با بزهکاری نوجوانان، رابطه مستقیم و مثبت معنی‌داری وجود دارد (۰/۵۴۱ = r، ۰/۰۰۱ = P). بین برونگرایی با هوش اخلاقی نوجوانان، رابطه مستقیم و مثبت معنی‌داری وجود دارد (۰/۴۷۳ = r، ۰/۰۰۱ = P). بین اختلال سلوک با هوش اخلاقی نوجوانان، رابطه مستقیم و منفی معنی‌داری وجود دارد (۰/۸۶۳ - = r ۰/۰۰۱ = P). بین هوش اخلاقی و بزهکاری، رابطه مستقیم منفی وجود دارد (۰/۵۳۶- = r، ۰/۰۰۱ = P). بین برونگرایی با بزهکاری نوجوانان با نقش میانجی هوش اخلاقی، رابطه‌ای وجود نداشت. بین اختلال سلوک با بزهکاری نوجوانان با نقش میانجی هوش اخلاقی رابطه‌ای وجود نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل، می‌توان اذعان داشت که هوش اخلاقی به عنوان مؤلفه‌ای اثرگذار بر بزهکاری متأثر از برونگرایی و اختلال سلوک در نوجونان می‌باشد. بنابراین برنامه‌های تربیتی و آموزشی برای تقویت هوش اخلاقی در مدارس و خانواده‌ها اجرا شود، چون این برنامه‌ها می‌توانند مهارت‌های اخلاقی و قدرت تصمیم‌گیری اخلاقی را در نوجوانان تقویت کنند و به کاهش اختلال سلوک و در نتیجه بزهکاری کمک نمایند.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb