دكتر طاهره اشرف گنجوئی، دكتر طیبه نادری، دكتر بابک عشرتی، دكتر نوشین باباپور،
دوره 9، شماره 1 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده
مقدمه: تعیین هر چه دقیقتر وزن جنین درپیشگیری از عوارض زایمانی و همچنین در تصمیمگیری متخصصین از نظر نحوهً اجرای زایمان حیاتی است. این امر خصوصاً در موارد مشکوک به ماکروزومی و یا تأخیر رشد جنین(IUGR) و همچنین در زایمانهای زودرس اهمیت دارد. هدف از این تحقیق تعیین اعتبار تخمین کلینیکی، سونوگرافیک و مادر در برآورد وزن جنین در مقایسه با وزن بدو تولد نوزاد میباشد. روش کار: در این مطالعه مقطعی، 246خانم ترم مراجعه کننده به بیمارستان شهید باهنر و بیمارستان افضلی پور شهر کرمان مورد بررسی قرار گرفتند. واحدهای مورد پژوهش که کاندید سزارین بودند ( اکثراً به دلیل سابقه قبلی سزارین) پس از تخمین سونوگرافیک توسط سونوگرافیست، حداکثر طی یک هفته جهت ختم حاملگی بستری شده و توسط دو متخصص و یک دستیار ارشد تخمین کلینیکی وزن جنین صورت میگرفت. ضمناً از مادرانی که سابقه زایمان قبلی داشتند راجع به وزن تقریبی جنین فعلی سوال میشد. همه تست کنندهها از نتایج تخمین وزن جنین توسط سایرین و همچنین تخمین سونوگرافیک نا آگاه بودند و پس از انجام سزارین وزن نوزاد به عنوان استاندارد طلایی در نظر گرفته میشد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی زوج و مربع کای استفاده شد. نتایج: وزن زمان تولد از 2100 گرم تا 5300 گرم متفاوت بود ( با میانگین وزنی443±3339 گرم). در صورتی که معیار وزن 2500 تا 4000 گرم به عنوان وزن طبیعی تلقی شود حساسیت اندازهگیری وزن توسط معاینه کنندهها 8/11 درصد و ویژگی این سنجش 6/99 درصد بود(با ارزش اخباری مثبت و منفی به ترتیب7/66 درصد و 8/93 درصد). در حالی که حساسیت اندازهگیری وزن توسط سونوگرافی6/17 درصد و ویژگی این سنجش5/93 درصد بود( با ارزش پیشگوئی مثبت و منفی به ترتیب3/14درصد و 1/92 درصد). همچنین حساسیت اندازه گیری وزن توسط مادر 3/6 درصد و ویژگی آن 98 درصد بود. نتیجه گیری: بین اندازهگیری توسط سونوگرافی و متوسط اندازهگیری توسط سه نفر معاینه کننده اختلاف معنیداری وجود نداشت. بنابر این پزشکان با کسب تجربه شاید بتوانند با دقت مشابه و شاید هم بیشتر، در تخمین وزن جنین کمک کنند.
علی اکبر ملکی راد، علی فانی، محمد عبداللهی، شهربانو عریان، وهاب باباپور، سید محمد علی شریعت زاده، مرتضی داودی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده
مقدمه:سرب یک گزنوبیوتیک محیطی است که در همه جا وجود دارد و می تواند باعث اختلالات زیاد فیزیولوزیکی ،بیوشیمیایی و رفتاری در انسان و حیوانات گردد. متاسفانه مواجهه با سرب اجتناب ناپذیر است، زیرا استفاده از این فلز در زندگی روزمره انسان از محل کار تا خانه وجود دارد ودر محیط تجمع می یابد.هدف از این مطالعه مقایسه پارامترهای خونی و ادراری در کارگران مواجهه یافته با سرب و روی با گروه شاهد می باشد. روش کار:یک مطالعه مقطعی-تحلیلی با تعدادکل134 نفر طراحی شد.از همه نمونه های تحت مطالعه قبل از ورود به مطالعه رضایت کتبی گرفته شد.گروه مورد شامل 67 کارگر مرد بامحدوده سنی 65-22 سال بودند که در معدن سرب و روی امارت واقع در جنوب غربی اراک حداقل به مدت 2 سال و یک شیفت کاری مشغول به کار بودند.گروه کنترل شامل67 کشاورز از روستای نزدیک معدن بودند که از نظر سن و جنس با گروه فوق همسان سازی شدند وهیچ سابقه مواجهه شغلی با سرب و روی و دیگر فلزات نداشتند. اطلاعات سابقه کار،وضعیت اقتصادی اجتماعی(درآمد،میزان تحصیلات) و اطلاعات سبک زندگی(مصرف سیگار،الکل،دارو و ویتامین یا مکمل آنتی اکسیدانی و رژیم غذایی) توسط پرسشسنامه از آنها گرفته شد و با تک تک کارگران توسط یک مصاحبه گر آموزش دیده مصاحبه شد.پارامترهای خونی و ادراری ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی(تی تست) آنالیز شد. نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان گروههای تام تیول در کارگران مواجهه یافته با سرب و روی در مقایسه با گروه شاهد بطور معنی داری کاهش یافته بود غلظت آنتی اکسیدان های تام پلاسما جهت غلبه بر استرس اکسیداتیو بالا رفته بود.مقدار پارامترهای ادراری و خونی در در دو گروه اختلاف معنی داری نشان نداد. نتیجه گیری :مواجهه با سرب و روی در معدن غلطت پلاسمایی سرب و روی را افزایش داده ومیزان گروههای تام تیول در کارگران مواجهه یافته با سرب و روی در مقایسه با گروه شاهد بطور معنی داری کاهش یافته بود غلظت آنتی اکسیدان های تام پلاسما جهت غلبه بر استرس اکسیداتیو بالا رفته است و پارامترهای خونی و ادراری در کارگران با گروه شاهد اختلاف معنی داری نداشت.