جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای بابائی

سعید بابائی،
دوره 4، شماره 3 - ( پايیز 1380 )
چکیده

مقدمه: این فلز گران بها از لحاظ شیمیایی یکی از کم فعال ترین فلزات محسوب می گردد. در دهه 1930 اثرات ضد التهابی ترکیبات حاوی طلا (سدیم اوروتیومالات) توجه دانش مندان را به خود جلب کرد. این ترکیبات می توانستند التهاب مفصل و پرده سینویال ناشی از برخی عوامل عفونی یا شیمیایی را سرکوب کنند. پیرو همین روش های درمانی، عوارض جانبی آنها برای اولین بار توجه دانشمندان را برای سنجش میزان طلای موجود در بدن انسان متعاقب عمل طلا درمانی جلب کرد. تحقیق حاضر با نگرشی متفاوت به سنجش میزان طلای موجود در مایعات بیولوژیک بدن افراد مذکر و مونث جامعه شهری تهران پرداخته است. چرا که هیچ یک از این افراد به طور مستقیم این فلز را به عنوان داروی تزریقی یا خوراکی دریافت نکرده اند و نحوه تماس آنها به عنوان زیورآلات و یا وسیله کار (زرگران–طلاسازان) بوده است.
 روش کار: سنجش در این تحقیق به کمک دستگاه جذب اتمی(Atomic  Absorption)  صورت گرفته است و 80 نفر داوطلب از بین مراجعین به درمانگاه های مناطق مختلف شهر تهران طی سال 1370 و در صورتی که با شرایط موردنظر این تحقیق تطابق داشته اند در آن شرکت داده شده اند و بدین ترتیب 160 نمونه خون و ادرار تهیه گردید.
نتایج: در این تحقیق مشخص شد که میانگین طلای موجود در خون زنان غیر حامله  ng/ml 232 و میانگین طلای خون مردان غیر زرگر   ng/ml 280 (یک نانوگرم=9-10ضربدر 1 کیلوگرم) بوده است که بسیار بیش تر از همین مقدار در خون افراد جوامع غربی است. این مقدار در انگلیس 0/159 نانوگرم درصد میلی لیتر خون بیان شده است که بسیار کم تر از این مقدار در شهروند تهرانی است. برای بررسی آماری مقادیر سنجش شده از روش های غیر پارامتریک (Mann  Whitney)  استفاده شده است.
نتیجه گیری: تماس طولانی مدت با طلا در مردان نه تنها سبب افزایش مقدار طلای خون آنها نمی شود بلکه با کاهش مقدار طلای خون نیز همراه است. در زنان افزایش مقدار و زمان تماس پوستی با طلا به صورت زیورآلات با افزایش مقدار طلای خون هماهنگی دارد و همچنین مشخص گردید که بارداری در زنان بیش از پیش سبب افزایش مقدار طلای موجود در خون می شود.
 

دكتر مسعود ناظم، دكتر وحید گوهریان، دكتر حیدرعلی داوری، دكتر محمد جعفری، دكتر مهتاب ابراهیم بابائی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

مقدمه: سیستیک هیگروما یک اختلال تشکیل عروق لنفاوی می‌باشد که می‌تواند در اثر رشد زیاد و سریع، ارگان‌های مجاور را گرفتار کرده یا تحت فشار قرار دهد. روش اصلی درمان جراحی می‌باشدکه به علت عوارض ناشی از این درمان، درمان‌های غیر جراحی مثل استفاده از مواد اسکلروزان مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین اثر بلئومایسین در درمان سیستیک هیگروما می‌باشد. روش‌کار: این مطالعه به صورت نیمه تجربی در بیمارستان‌های الزهرا و کاشانی اصفهان از سال 1372 لغایت 1383 انجام گرفت. نمونه‌گیری به صورت غیر احتمالی آسان بود. در این مطالعه بیمارانی که به علت سیستیک هیگروما تحت درمان داروئی یا جراحی قرار می‌گرفتند، بررسی شدند. بیمارانی که نیاز به تزریق بلئومایسین داشتند با دوزهای مناسب تحت تزریق داخل ضایعه بلئومایسین قرار گرفته و در فواصل مشخص پیگیری شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از چک لیست شامل اطلاعاتی مثل سن، جنس، محل کیست، حجم کیست قبل و بعد از تزریق بلئوماسین، و یا جراحی استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون تی و تی زوج، تجزیه و تحلیل و 05/0< p معنی‌دار تلقی شد. نتایج: از 72 بیمار مورد بررسی 24 بیمار تحت درمان با بلئومایسین و 48 بیمار تحت درمان جراحی قرار گرفتند. سن بیماران از زیر یک ماه تا 18 سال بود. بیشترین محل گرفتاری در گردن با 8/46 درصد بود. میانگین اندازه کیست قبل از تزریق بلئومایسین 66/20±9/103 و بعد از تزریق 19/16±91/34 متر مکعب به دست آمد(004/0=p). میانگین اندازه کیست قبل از عمل جراحی 81/7±511/43 و بعد از عمل جراحی39/1±39/1 متر مکعب به دست آمد(006/0=p). میزان عود لنفانژیوما در گروهی که عمل جراحی شدند در کل 1/25 درصد و در گروهی که بلئومایسین دریافت کردند 2/29 درصد بود که تفاوت معنی‌داری نداشت. هیچ‌گونه عارضه جدی بعد از درمان با بلئو مایسین مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به کاهش قابل توجه حجم کیست بعد از تزریق بلئومایسین و عدم وجود عوارض قابل توجه در مقایسه با عمل جراحی کیست، از این روش می توان در درمان سیستیک هیگروما به صورت قطعی یا مکمل درمان جراحی استفاده کرد.
ساغر سعید آبادی، مهرانگیز صدوقی، هدایت صحرائی، حسین بهادران، جواد فحانیک بابائی، سیروس جلیلی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

مقدمه: مصرف اوپیوئیدها در کشور ما گسترش زیادی دارد. با توجه به توان این مواد در عبور از جفت و تاثیرگذاری بر رشد و تکامل جنین، امکان بروز مشکلات در نسل دوم نیز در افراد استفاده کننده از این مواد زیاد است. این تحقیق به بررسی اثر مصرف مورفین توسط مادر بر تکوین جنینی پیاز بویایی در موش‌های بزرگ آزمایشگاهی نژاد ویستار پرداخته است. روش‌کار: این مطالعه از نوع تجربی بود و به این منظور موش‌های بزرگ آزمایشگاهی ماده با محدوده وزنی300-250 گرم مطالعه شدند. گروه آزمایشی پس از بارداری، مورفین را با دوز 05/0 میلی گرم بر میلی لیتر در آب آشامیدنی دریافت کردند. 19 روز پس از بارداری، موش‌های آبستن با استفاده از کلروفرم بیهوش شده و جنین‌ها به همراه رحم طی عمل جراحی از بدن حیوان ماده خارج گردیده، وزن جنین‌ها با ترازوی دیجیتالی با دقت 0001/0 گرم و طول قدامی- خلفی آنها به عـنوان معـیاری از طول جنین با کولیس ورنیه با دقت 05/0 میلیمتر اندازه‌گیری شد. سپس جنین‌ها مراحـل پردازش بافتی را طی کرده و پس از برش‌گیری و رنگ‌آمیزی به روش هماتوکسیلین ائوزین(H&E) و نیترات نقره، از نظر رشد پیاز بویایی مورد بررسی میکروسکوپی قرارگرفتند. برای تعیین تفاوت بافت پیاز بویایی در گروه‌های شاهد و آزمایش از نرم افزار موتیک استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: کاهش وزن جنین‌هایی که مورفین دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل، معنی‌دار بود. در حالی که کاهش طول جنین‌ها در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل معنی‌دار نبود. در هر دو گروه سه لایه سلولی مجزا در پیاز بویائی مشخص بود به طوری که در گروه آزمایشی، ضخامت لایه‌های میانی و خارجی افزایش و ضخامت لایه‌ داخلی کاهش یافته بود. هم‌چنین، فضای بین سلولی در لایه‌های میانی و خارجی زیاد شده بود که این ممکن است به معنای اثر مورفین در کاهش مهاجرت سلولی در این ناحیه باشد. در هر دو گروه سه نوع سلول کروی، هرمی و تیره قابل تشخیص بود. شمارش سلولی نیز نشان داد که تعداد سلول‌های کروی، هرمی و تیره در گروه آزمایشی کاهش یافته بود. نتیجه‌گیری: از این مشاهدات نتیجه‌گیری می‌شود که مصرف مورفین دردوران بارداری، باعث بروز نقائصی درتکوین پیاز بویایی جنین می‌گردد که با کاهش تعداد سلول‌ها و نیز کاهش مهاجرت آنها مشخص می‌شود.
علی سیروس، شیرین پازکی، داوود گودرزی، ملیحه یاوری، عصمت بابائی، شادی پیراسته،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

مقدمه: داروی کتامین خوراکی به عنوان یک ضد درد کم عارضه نسبت به مخدرها، در سندرم‌های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است ولی تأثیر آن در درمان رنال کولیک بررسی نشده است. این مطالعه جهت بررسی این موضوع طرح ریزی شد. روش کار: دراین کارآزمایی بالینی 104 بیمار مبتلا به رنال کولیک بستری در بخش اورژانس به روش بلوک بندی تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه B پتیدین(1 میلی گرم بر کیلوگرم تا حداکثر 100 میلی گرم) و دارونما و گروه A پتیدین با همان دوز و کتامین (5/0 میلی گرم بر کیلوگرم) دریافت نمودند. بیماران از نظر شدت درد بر اساس چارت VAS، شدت تهوع براساس مقیاس 3-0 و تعداد دفعات استفراغ در ساعت 1 , 2 و 3 پس از دریافت دارو مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات توسط آزمون آماری تی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: میانگین میزان درد در گروه کتامین در کلیه ساعات و میانگین شدت تهوع در ساعات اول و سوم در گروه کتامین نسبت به گروه پلاسبو کاهش معنی‌دار داشت(05/0 p<) تعداد دفعـــات استفراغ نیز در گروه کتامین به میزان معنی‌داری کمتر از گروه دیگر بود (05/0 p<). در گروه دریافت کننده کتامین فقط در یکی از بیماران عارضه خفیف به صورت علائم سایکوتومیمتیک تظاهر نمود. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر قابل ملاحظه کتامین در کاهش درد، تهوع و استفراغ بیماران و عدم عارضه جانبی می‌توان از این دارو به عنوان درمان کمکی در بیماران مبتلا به رنال کولیک و در جهت کاهش میزان مصرف داروی مخدر مصرفی استفاده کرد.
سعید بابائی، رضا طالبی، محمدرضا دارابی، محمود رضا نخعی، محمد بیات، پروین دخت بیات، مریم باعزم،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پنتوکسی فیلین یک مشتق گزانتینی است که سبب کاهش ویسکوزیته خون، بهبود جریان خون محیطی و افزایش اکسیژن رسانی به بافتها می گردد. در این مطالعه با توجه به خواص ویژه این دارو و علیرغم مشخص نبودن مکانیسم دقیق اثر آن به بررسی اثر پنتوکسیفیلین بر شاخص های بیو مکانیک پوست در فاز حاد ترمیم زخم پوستی موش صحرایی پرداخته شده است.

مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی 14سر موش نر بالغ نژاد ویستار به دو گروه تجربی،7 سر، دریافت کننده پنتوکسیفیلین به میزان 100میلی گرم بر کیلو گرم در روز و کنترل،7 سر، دریافت کننده آب مقطر به صورت داخل صفاقی، تقسیم شد. برش پوستی به طول 20 میلیمتر با الگوی یکسان در ناحیه پشت رتها ایجاد شد، پس از 15 روز نوارهای پوستی حاوی زخم جدا شده و برای سنجش شاخص های بیومکانیکی(نیروی کار انجام شدهW up to Fmax-Nm و استرس حد اکثر Rm-N/mm2 ) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله به کمک نرم افزار SPSS و تست های (K-S, Levens, Student sample T-Test) مورد آنالیز قرار گرفت.

یافته ها: بر طبق یافته های آزمایش بیومکانیک تجویز پنتوکسیفیلین سبب بهبود شاخص های بیومکانیکی پوست پس از گذشت 15 روز از تجویز دارو شد. اختلاف بین شاخص های بیومکانیکی پوست بین زیر گروههای تجربی و کنترل معنی دار بود(p<0.05).

نتیجه گیری: پنتوکسیفیلین سبب بهبود شاخص های بیو مکانیکی و تسریع التیام زخم پوستی گروه های تجربی شده است.


سعید بابائی، محمد رضا دارابی، محمد بیات، محمود رضا نخعی، پرویندخت بیات، مریم با عزم، مینا قدمیان، سهیلا بناصادق،
دوره 17، شماره 7 - ( مهر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: مبتلایان به دیابت تا سال 2030 به 439 میلیون نفر افزایش می‌یابند که 15 درصد این بیماران از بیماری زخم مزمن پا رنج می‌برند. تحقیقات روز افزون بیان‌گر اثرات مثبت پنتوکسیفیلین بر روند بهبود زخم‌های پوستی است. پنتوکسی فیلین یک مشتق گزانتینی است که سبب تعدیل و یا مهار عملکرد فاکتورهای التهابی، کاهش ویسکوزیته خون، بهبود جریان خون محیطی و افزایش اکسیژن رسانی به بافت‌ها می‌گردد. در این مطالعه اثر پنتوکسیفیلین بر شاخص‌های بیو مکانیک پوست در فاز حاد زخم پوستی موش صحرایی دیابتی مورد توجه قرار گرفته است.

مواد و روش‌ها: مطالعه اخیر از نوع تجربی- مداخله‌ای بوده و طی آن چهارده سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به گروه تجربی (7 سر) دریافت کننده پنتوکسیفیلین داخل صفاقی و کنترل (7 سر) دریافت کننده آب مقطر تقسیم شد. بیماری دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین در موش‌های هر دو گروه ایجاد شد، سپس برش پوستی به طول 20 میلی‌متر با الگوی یکسان در ناحیه پشت موش‌ها ایجاد شد. پس از 15 روز نوارهای پوستی حاوی زخم جدا شده و برای سنجش شاخص‌های بیومکانیک (نیروی کار انجام شده و استرس حد اکثر) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله به کمک نرم افزارSPSS نسخه 19 مورد آنالیز قرار گرفت.

یافته‌ها: تجویز پنتوکسیفیلین سبب بهبود شاخص‌های بیومکانیک پوست پس از گذشت 15 روز از زمان ایجاد زخم پوستی شد و اختلاف بین شاخص‌ها در گروه‌های تجربی و کنترل معنی دار بود(05/0p<).

نتیجه گیری: پنتوکسیفیلین سبب تسریع التیام زخم پوستی و بهبود استحکام کششی پوست در موش‌های دیابتی گروه تجربی شده است.


بهاره بابائی هولاری، زیور صالحی،
دوره 20، شماره 10 - ( دی ماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: حاملگی موفق به توانایی رویان در تکثیر سلول­های تروفوبلاست و تهاجم به آندومتر مادر و هم­چنین القای جریان خون خود پس از لانه­گزینی بستگی دارد. گنادوتروپین جفتی انسان بتا (β-hCG)، لانه­گزینی بلاستوسیت، رگ­زایی رحم و آنژیژنز را افزایش می­دهد، هم­چنین نگهداری ثبات رحم و سازگاری ایمنی در دوران بارداری را تنظیم می­کند. زیر واحد بتا hCG توسط ژن­های CGB3، CGB5، CGB6، CGB7 و CGB8 رمزگذاری می شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی­مورفیسم CGB5-155G/C و نتایج بالینی در زنان تحت درمان با IVF-ET ، بود.
مواد و روش­ ها: این مطالعه بر روی 200 بیمار که تحت درمان با IVF-ET )شامل100 نفر با نتیجه مثبت و 100 نفر با نتیجه منفی  (IVF-ETقرار گرفتند، صورت گرفت. ژنوتیپCGB5  در جایگاه -155G/C توسط واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز-پلی‌مورفیسم طول قطعه محدود کننده (PCR-RFLP) مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری به کمک نرم افزار مدکالک انجام شد.
یافته­ ها: نتایج نشان می­دهد که ژنوتیپCC  پلی­مورفیسم CGB5-155G/C با کاهش خطر شکست IVF-ET مرتبط است(02/0 =p، 29/0=OR، 85/0-1/0=CI95%). اگرچه، تفاوت معناداری بین توزیع آللی CGB5-155G/C بین دو گروه وجود نداشت (46/1 =2x ، 22/0 = p).
نتیجه­ گیری: نتایج این مطالعه حاکی از این است که ژنوتیپCC(-155G/C)  ژن CGB5 اثر حفاظتی در نتیجه­ی IVF-ET دارد. مطالعات بیشتر با اندازه­ ی بزرگ­تر نمونه ها در جمعیت­های مختلف، جهت شناخت مکانیسم های دخیل در پیوستگی پلی­مورفیسم­های ژن CGB5 و نتیجه ی IVF-ET ضروری می باشد.
 

مرضیه کامکار، صمد زارع، فرین بابائی،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: محدودیت غذایی در افسردگی و اضطراب دخیل است. مطالعات پیشین به نقش سولپیراید در درمان افسردگی و اضطراب اشاره کرده­اند. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش سیستم دوپامینرژیک و محدودیت غذایی در تغییرات اضطراب و افسردگی بود.
مواد و روشها: 42 سر رت نر بالغ نژاد ویستار (180 تا 220 گرم) به 7 گروه کنترل، شم، محدودیت غذایی 25، 50، 75 درصد، محدودیت غذایی 75 درصد با تزریق درون بطن مغزی (icv) سولپراید و گروه سولپراید (icv)(50 میکروگرم در هر موش) تقسیم شدند. دوره تیمار 21 روز بود. روز 19 جراحی و کانولگذاری انجام شد. روز 21، سولپیراید با حجم 3 میکرولیتر تزریق شد. روز 21 تست­های افسردگی و اضطراب (تست آویزان­کردن از دم و ماز بعلاوه­ای شکل مرتفع) از رت­ها گرفته شد. نتایج براساس آزمون آماری آنوا مقایسه شدند.
ملاحظات اخلاقی: اصول کار با حیوانات آزمایشگاهی مطابق با بیانیه هلسینکی و مصوبات کمیته اخلاق زیستی دانشگاه ارومیه رعایت گردید (Ref No: AECVU-180-2018).
یافتهها: زمان تحرک در گروه­های محدودیت غذایی و سولپیراید نسبت به کنترل و گروه 75 درصد با سولپراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. زمان بی­حرکتی در گروه‌­های محدودیت غذایی و گروه سولپیراید نسبت به کنترل کاهش معنادار داشت. درصد ورود به بازوی باز در گروه 75 درصد نسبت به کنترل کاهش معنادار و در گروه 75 درصد با سولپیراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. درصد زمان ماندن در بازوی باز در گروه 75 درصد با سولپیراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. فعالیت حرکتی در گروه­های تحت محدودیت غذایی و تزریق سولپیراید کاهش داشت.
نتیجه‏گیری: به نظر میرسد محدودیت غذایی و سولپیراید در بهبود شرایط شبه افسردگی نقش دارند. سولپیراید در مهار رفتار اضطرابی القا شده توسط محدودیت غذایی نیز نقش دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb