جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای ایمانی

محمدرضا ایمانی، عدنان تیزمغز، میراحمد سلماسی،
دوره 17، شماره 3 - ( خرداد 1393 )
چکیده

مقدمه و هدف: کیست هیداتید یک بیماری انگلی به وسیله کرم نواری پهن بنام اکینوکوکوس گرانولوزوس می‎باشد. انسان میزبان واسطه یا تصادفی این انگل می‎باشد و به وسیله مصرف سبزیجات و گیاهان آلوده به مدفوع سگ و سگ سانان آلوده می‎شود. 65 الی 70 درصد موارد کیست‎ها در کبد تشکیل می‎شوند و در بقیه موارد درگیری ریه‎ها را شاهد هستیم و به ندرت نیز از سایر نقاط نظیر طحال، عضلات، استخوان‎ها و مغز نیز گزارش شده است. در ادامه این مقاله به صورت گزارش مورد، به یک تظاهر نادر بیماری کیست هیداتید می‎پردازیم.

گزارش مورد: خانم 41 ساله بارداری با تورم، قرمزی، درد ناگهانی توده قبلی از یک سال پیش در ران و زیر منطقه کشاله مراجعه کرده بود. در معاینه بالینی توده نرم به ابعاد 20 در 40 میلی‎متر با گرمی و قرمزی و در 4 سانتی‎متری زیر رباط اینگوینال در اندام تحتانی راست دیده ‎شد. در یافته‎های حین عمل، هنگام آسپیراسیون توده مایع سفید شیری رنگ خارج شد. سپس با برش جراحی، کیست هیداتید از زیر جلد به طور کامل خارج شد و به آزمایشگاه آسیب شناسی ارسال گردید. در سونوگرافی کبدی و گرافی قفسه سینه که متعاقب آن به عمل آمد، اثری از کیست هیداتید کبد و ریه یافت نشد.

نتیجه‎گیری: کیست هیداتید می‎تواند هر جایی از بدن انسان را درگیر کند اما اغلب موارد در کبد و ریه مشاهده می‎شود. اطلاعاتی از نحوه درگیر شدن اندام تحتانی بدون درگیری کبد و ریه در دست نیست. اما ممکن است این آلودگی از طریق لنفاتیک گوارش به لنفاتیک ناحیه اینگوینال سرایت کند و لذا در این موارد، درگیری کبد و ریه وجود نداشته باشد.


حسن پازکی، حسین ایمانی، عبدالحسین شاهوردی، فرح فرخی، لیلاسادات طاهایی،
دوره 17، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: بلوغ تخمک و لقاح در شرایط آزمایشگاهی از مهم‌ترین قدم‌ها در درمان ناباروری می‌باشد. در این مطالعه محیط‌های بلوغ با عصاره پلاکت خون که دارای غلظت بالایی از فاکتورهای رشد می‌باشد غنی گردید و میزان از سرگیری میوز و بلوغ تخمک‌ها بررسی گردید.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی تخمک‌ها در حالت ژرمینال ویزیکول از موش سوری ماده بالغ نژاد NMRI جمع‌آوری گردیدند. محیط بلوغ &alphaMEM بوده و محیط‌های کنترلی دارای 5 و10 درصد سرم گاوی بودند و محیط مورد آزمایش با 5 و 10 درصد عصاره پلاکت خون و ترکیب 5 درصد عصاره پلاکت خون به همراه 5 درصد سرم گاوی غنی گردیدند. میزان از سرگیری میوز و بلوغ بعد از 18 ساعت در محیط‌های متفاوت بررسی گردید.

یافته‌ها: میزان تخمک‌های بالغ شده در محیط آزمایشی حاوی 5 درصد عصاره پلاکت خون هم با سلول گرانولوزا و هم بدون سلول گرانولوزا نسبت به محیط‌های کنترل به شکل معنی‌دار بالاتر بودند(05/0p<). میزان بلوغ تخمک‌ها در محیط حاوی 5 درصد عصاره پلاکت خون برای گروه حاوی سلول گرانولوزا، 61 درصد و 72 درصد برای گروه بدون سلول گرانولوزا بوده است در حالی که این میزان برای گروه کنترلی 5 درصد سرم گاوی به ترتیب 53 و 50 درصد بود.

نتیجه‌گیری: عصاره پلاکت خون تاثیر معنی‌داری بر از سرگیری میوز و بلوغ تخمک در حالت ژرمینال ویزیکول داشته است. بر اساس این نتایج، عصاره پلاکت خون می‌تواند به عنوان یک محرک بلوغ استفاده گردد.


احسان ایمانی، علی پورمحمد،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: در پژوهش ‌ های گوناگون از الگوریتم آنالیز اجزاء مستقل (ICA) جهت تشخیص و حذف آرتیفکت ‌ های چشمی استفاده شده است. اما در این پژوهش، به منظور نوآوری، از الگوریتم ICA هم زمان جهت آشکار سازی آرتیفکت چشم و نیز آشکارسازی سیگنال ‌ های مغزی دوگروه مفهومی کلمات خطر و اطلاع رسانی استفاده شد.

  مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی، ثبت سیگنال ‌ ها به کمک دستگاه میکرومد و کلاه 19 کاناله به صورت تک قطبی با الکترود مرجع Cz انجام شد. جامعه آماری، شامل چهار نفر مرد و چهار نفر زن با دامنه سنی 25 تا 30 سال بود و تکلیف طراحی شده عبارت از سه گروه از تابلوهای راهنمایی و رانندگی بود، به طوری که دو گروه به مفهوم خطر و یک گروه به مفهوم اطلاع رسانی اشاره داشتند. 

  یافته ها: از بین داوطلب، در دو نفر امواج آلفا با توان بسیار بالا در زمان‌های استراحت در پس سر مشاهده شد، اما در زمان‌های تفکر این گونه نبود. با توجه به امواج آلفای پس سری، در زمان تغییر تکلیف از تفکر به استراحت، حداقل 3 و حداکثر 5 ثانیه طول کشید تا دو داوطلب وارد استراحت مطلق شدند. در 7 نفر از آن ‌ ها، سیگنال ‌ های خطر و اطلاع رسانی به خوبی تفکیک شدند که این تفاوت ‌ ها در 5 نفر از 8 داوطلب در نیمکره راست و در 3 داوطلب دیگر در نیمکره چپ مشاهده شدند.

نتیجه گیری: الگوریتم ICA به عنوان یکی از الگوریتم ‌ های تشخیص کور منابع، برای تشخیص مفهوم کلمه و جایگاه آن در مغز مناسب می ‌ باشد. نتایج این آزمایش با نتایج به دست آمده از روش ‌ هایی هم ‌ چون تصویر برداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) و روش ‌ های مبتنی بر برق نگاری سیگنال ‌ های مغزی (EEG) در تصور واکه ‌ ای در گفتار خاموش یکسان می ‌ باشد.
مهسا باقری، علی پور محمد، احسان ایمانی،
دوره 18، شماره 12 - ( اسفند 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی رابط مغز-رایانه جهت تفکیک سیگنال‌های مغزی در حین تصور چهار جهت اصلی می‌باشد. به منظور نوآوری، افراد جهت‌های مورد نظر را با کمک قدرت تخیل در ذهن تصویرسازی کردند. الگوریتم آنالیز اجزاء مستقل برای نخستین بار هم در جهت استخراج آرتیفکت‌ها و هم در جهت تعیین سیگنال هدف استفاده گردید.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، ثبت سیگنال‌ها با دستگاه میکرومد و کلاه 19 کاناله به صورت تک قطبی انجام شده است. جامعه آماری شامل 3 فرد در بازه سنی 25 تا 30 سال و تکلیف طراحی شده شامل 24 نمایش از چهار جهت اصلی بوده است.

یافته‌ها: شبیه‌سازی‌ها نشان داده‌اند که بهترین صحت‌های تفکیک به پنجره زمانی با طول 5/2 ثانیه مربوط بوده است و ویژگی ضرایب مدل خودبازگشتی مرتبه 15 بهترین انتخاب برای ویژگی استخراجی است. برای تمامی حالت‌های شبکه عصبی با تعداد لایه‌ها و نورون‌ها و توابع جداساز مختلف، صحت‌های تفکیک، تفاوت قابل مقایسه‌ای نداشتند. در مقایسه با شبکه عصبی، آنالیز جداکننده خطی (LDA) صحت‌های طبقه‌بندی بهتری را نشان داد.

نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر با نتایج حاصل از روش‌هایی هم‌چون تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) و روش‌های مبتنی بر سیگنال‌های مغزی در تصور واکه‌ای هم پوشانی دارد. در این پژوهش با استخراج سیگنال هدف از خروجی الگوریتم آنالیز اجزای مستقل و استخراج ویژگی ضرایب خودبازگشتی و پنجره گذاری با طول 5/2 ثانیه بهترین صحت تفکیک از تفکیک کننده آنالیز جداساز خطی حاصل گشت.


رضا پورایمانی، فریبا اسدپور،
دوره 19، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: عناصر پرتوزا با گسیل تابش‌های هسته‌ای باعث بروز بیماری‌هایی نظیر سرطان یا ناهنجاری‌های ژنتیکی می‌گردند. بنابراین مطالعه پرتوزایی خاک و مواد غذایی و هم‌چنین محاسبه ریسک بروز سرطان برای مواد غذایی ضروری به نظر می‌رسد.

مواد و روشها: در این پژوهش، 9 رقم مختلف لوبیا شامل دانه‌های لوبیا، قسمت‌های هوایی آن و خاک زراعی آن‌ها جمع‌آوری شدند. با استفاده از روش طیف سنجی گاما و آشکارساز فوق خالص ژرمانیومی با بازدهی نسبی 30 درصد، ویژه فعالیت هسته‌های پرتوزا 40K 232Th,226Ra , و137Cs در خاک و دانه‌ی لوبیا و قسمت‌های هوایی آن تعیین گردید.

یافتهها: مقدار آهنگ دوز جذبی در هوا در ارتفاع یک متری از سطح خاک در محدوده 23/77 تا 78/112 بر حسب نانوگری بر ساعت محاسبه گردید. مقدار دوز موثر جذبی سالیانه ناشی از مصرف لوبیا در کشور برای هر فرد بالغ در محدوده 14/122 تا 86/905 برحسب میکروسیورت در سال به دست آمد. ضریب ریسک ابتلا به سرطان برای ارقام مختلف لوبیا در محدوده 5-10×87/1 تا 4-10×59/1 تغییر نشان داد که کمتر از حد اکثر مقدار مجاز یعنی 3-10 است.

نتیجهگیری: ویژه فعالیت هستههای پرتوزا در نمونههای خاک بیشتر از میانگین جهانی میباشد. مقدار دوز جذبی ناشی از مصرف لوبیا برای بیشتر ارقام آن از مقدار متوسط جهانی بیشتر است. ضریب ریسک ابتلا به سرطان ناشی از مصرف لوبیا کمتر از حداکثر مقدار مجاز میباشد و مصرف لوبیا خطری برای سلامتی افرد ندارد.


رضا پورایمانی، حسین صادقی، محمد زاهدی نژاد،
دوره 19، شماره 9 - ( آذر95 1395 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف:  مقدار پرتوهای یونساز طبیعی  در محیط زیست بستگی به نوع خاک، سنگ و شرایط جغرافیایی دارد.   منطقه آب­گرم محلات هرساله مورد بازدید زیادی ازگردشگران قرار می­گیرد و تعیین میزان پرتوزایی محیطی آن و خطر ابتلا به سرطان در طول عمر از اهمیت زیادی برخوردار است.

مواد و روش­ها: در این پژوهش تعداد 24 نمونه  از سنگ­های آذرین و تراورتن از محدوده­ای به وسعت 300 هکتار و چهار نمونه آب از منطقه چشمه­های آب­گرم محلات تهیه گردید. فعالیت ویژه هسته­های پرتوزا با استفاده از روش طیف­نگاری پرتو­های گاما  با بکارگیری آشکارساز فوق خالص ژرمانیومی ((HPGe با بازده نسبی30% تعیین گردید.

یافته­ها: شاخص­های خطرپذیری داخلی و خارجی برای نمونه­های آذرین، آب و دو نمونه تراورتن در محدوده 00/0 تا 71/0 تغییر می­کند و برای دو نمونه تراورتن از 17/8 تا 50/ 22 بدست آمد.  مقدار میانگین دز معادل دریافتی توسط غدد مهم بدن انسان  برای سنگ­های آذرین  و تراورتن  به ترتیب برابر 36/0 و 20/0  برحسب mSv/y به­دست آمد. مقدار میانگین خطر ابتلا به سرطان در طول عمر (ELCR) برای نمونه­های آذرین و تراورتن به استثنای دو نمونه به ترتیب برابر 3-10×23/0 و 3-10×12/0  محاسبه گردید. حداکثر مقدار مجاز و میانگین جهانی به ترتیب 3-10 و 3-10×29/0 می­باشد.

نتیجه گیری:  نتایج این پژوهش نشان می­دهد که شاخص های خطر­پذیری  و خطر ابتلا به سرطان برای نواحی دربرگیرنده ماگما­ها کمتر از  یک و میانگین جهانی می­باشند بنابراین خطری سلامتی افراد را تهدید نمی­کند. تنها در اطراف دهانه چشمه ها بدلیل رسوب نمک­های رادیوم مقدار پرتوزایی از حد مجاز بیشتر می­باشد.



بزرگمهر ایمانی پیرسرایی، نجمه رنجی، لیلا اسدپور،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: سودوموناس آئروژینوزا یک باکتری گرم منفی و فرصت طلب است که علت اصلی عفونت‌های بیمارستانی مانند سوختگی شدید می‌باشد. کورکومین جزء اصلی گیاه زردچوبه  (Curcuma longa)است که دارای اثرات ضد سرطانی و ضد التهابی است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر ضد باکتریایی کورکومین در سودوموناس آئروژینوزا از طریق بیان mexC  و mexD بود.
مواد و روش­‌ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، سویه‌های سودوموناس آئروژینوزا از بیمارستان‌ها و آزمایشگاه‌های استان گیلان تهیه شد. پس از تست آنتی‌بیوگرام و آزمایش MIC، چهار جدایه مقاوم به سیپروفلوکساسین با استفاده از سیپروفلوکساسین به تنهایی (MIC2/1) (نمونه کنترل) و در ترکیب با کورکومین انکپسوله در نانوذرات میسلی (نمونه تست) تیمار شدند. پس از 24 ساعت، استخراج RNA و سنتز cDNA انجام شد. سپس بیان ژن‌های  mexC وmexD  با استفاده از روش Real-Time PCR در سلول‌های تحت تیمار با کورکومین و بدون تیمار مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ‌ها: این مطالعه نشان داد که ترکیب سیپروفلوکساسین (MIC2/1) با کورکومین انکپسوله در نانوذرات میسلی باعث مهار رشد تقریباً 50 درصدی در سودوموناس آئروژینوزا می­شود. در سلول‌های تیمار شده با کورکومین و سیپروفلوکساسین در مقایسه با سلول‌های تیمار شده با سیپروفلوکساسین به تنهایی، ژن‌های mexCو mexD به میزان 65/0< و 1/0< به ترتیب در سه جدایه و چهار جدایه کاهش بیان معنی دار (05/0> p) داشتند.
نتیجه­گیری: نتایج ما نشان داد که کورکومین انکپسوله در نانوذرات میسلی همراه با غلظت MIC2/1 سیپروفلوکساسین موجب مهار رشد سودوموناس آئروژینوزا از طریق کاهش بیان ژن‌های mexC و mexD می‌شود.

محسن برغمدی، سارا ایمانی بروج، حامد شیخعلی زاده،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: امروزه ورزش معلولین تبدیل به یکی از مقوله‌های مهم دنیای ورزش شده است. در این میان، ورزش نابینایان و افراد دچار اختلال بینایی اهمیت ویژه‌ای دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تأثیر وزن لباس بر دامنه فعالیت الکتریکی عضلات منتخب اندام تحتانی طی اجرا مهارت تیروکمان در افراد نابینا بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه‌تجربی و آزمایشگاهی است. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 30 پسر نابینا و سالم شهر اردبیل بودند که به طور هدفمند و داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی‌ها به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. هدف تیراندازی در فاصله 10 متری از آزمودنی قرار گرفت. آزمون آماری آنالیز واریانس دوسویه و آزمون t در سطح معناداری 0/05 برای تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: با توجه به نتایج بدست آمده، اثر عامل زمان در فعالیت الکتریکی عضله پهن داخلی هنگام رها کردن زه کمان از نظر آماری معنادار بود. اثر عامل گروه در فعالیت الکتریکی عضله درشت‌نئی قدامی هنگام رهاکردن زه کمان از نظر آماری دارای اختلاف معناداری بود. همچنین اثر عامل گروه در هنگام گرفتن کمان در عضله راست رانی و دو سررانی از نظر آماری دارای اختلاف معناداری بود.
نتیجه گیری: در نهایت با توجه به تمامی نتایج بدست آمده می‌توان اینگونه گفت که احتمالاً استفاده از لباس تیراندازی با تأثیر بر فعالیت الکتریکی عضلات اندام تحتانی می‌تواند موجب بهبود تعادل در هنگام تیراندازی شود که این به نوبه خود می‌تواند یکی از دلایل مهم و کارآمد در موفقیت تیراندازان با کمان شود.
محمدرحیم امیری، بیان حیدریان، فریبا مردادی وستگانی، سارا ایمانی بروج،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده

مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مبتنی بر اصول آکادمی‌ ملی طب ورزش آمریکا (National Academy of Sports Medicine ) NASM بر کینتیک راه رفتن در سندرم پیریفورمیس در مردان میان‌سال بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و آزمایشگاهی بود. نمونه آماری پژوهش حاضر، 30 مرد دارای سندرم پیریفورمیس بودند. آزمودنی‌ها به طور مساوی و تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل جای گرفتند. گروه مداخله، به مدت هشت هفته تمرینات NASM را انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات، متغیرهای نیروی عکس‌العمل زمین با استفاده از دستگاه صفحه نیرو برتک با نرخ نمونه‌برداری
1000 هرتز اندازه‌گیری شد. داده‌های کنتیکی با استفاده از فیلتر باترورث مرتبه چهار با برش فرکانسی 20 هرتز هموار شد. برای تجزیه تحلیل آماری از آزمون آنالیز واریانس و
T زوجی در سطح معنی‌داری 0/05 > P استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که اثر عامل زمان در مؤلفه‌های FxHC، FyHC در اوج نیروها و مؤلفه FyHC در زمان رسیدن به اوج نیروی عکس‌العمل زمین در پس‌آزمون در مقایسه با پیش‌آزمون افزایش داشتند (0/025 > P؛ 0/96 1/64 = d). اثر عامل زمان در مؤلفه FyPO در اوج نیروی عکس‌العمل زمین در پس‌آزمون در مقایسه با پیش‌آزمون کمتر بود (0/025 > P؛ 0/96 1/64 = d). اثر تعاملی زمان×گروه در مؤلفه FxPO در اوج نیرو و مؤلفه FzHC در زمان رسیدن به اوج نیروی عکس‌العمل زمین دارای اختلاف معنی‌داری بود (0/048 > P؛ 0/83 0/87 = d).
نتیجه گیری: تمرینات NASM استفاده در این پژوهش می‌تواند اثر کلینیکی و درمانی داشته باشد که سبب کاهش آسیب به اندام‌های تحتانی و بهبود کیفیت راه رفتن در افراد دارای سندرم پیرفورمیس شود.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb