28 نتیجه برای امینی
صدیقه امینی رنجبر،
دوره 1، شماره 3 - ( تابستان 1376 )
چکیده
کمبور دوی ( اکتسابی ) در شیرمادر خواران بخصوص قبل از 6 ماهگی پدیده ای نادر می باشد مگر در نوزادان نارس و کسانی که سندرم اکرودرماتیت انتروپاتیکا دارند. (شایع ترین فرم کمبود روی ) شیرمادرخوار 4 ماهه مورد بحث در این مقاله بنظر می رسد که بدنبال اسهال طولانی ناشی از اشرشیاکلی دچار کمبود روی اکتسابی موقت و تظاهرات مربوطه گردیده است و علاوه بر تظاهرات شایع این سندرم علائمی چون هیپوترمی و اتساع شدید شکم (هیپوپلازی کولون چپ) و ترومبوسیتوزیس داشت که با دادن محلول روی خوراکی به میزان 50 میلی گرم روزانه ظرف 72 ساعت بهبودی چشمگیری در علائم مربوطه ایجاد شد و بعد از دو ماه درمان مداوم تمام علائم مربوطه و سه تظاهر فوق نیز کاملا برطرف گردیدند و تاکنون که حدود 2 سال سن دارد و مدت ها از قطع روی می گذرد یا عود بیماری روبرو نگردیده است. لذا باید در تمام شیرخواران حتی کسانی که شیر مادر دریافت می کنند در صورت وجود بثورات پوستی طول کشنده بi خصوص در اطراف سوراخ های بدن و اسهال طولانی که به درمان های معمولی پاسخ نمی دهد به فکر کمبود روی ثانویه بود و بدون توجه به یافته های آزمایشگاهی تست درمانی با روی خوراکی را شروع نمود و منتظر جواب بالینی بود.
محمود امینی،
دوره 3، شماره 4 - ( زمستان 1379 )
چکیده
شایع ترین ناهنجاری مادرزادی مری، آترزی همراه TEF یا بدون TEF می باشد. شروع بیماری در کتب مرجع از یک سه هزارم تا یک چهارهزارو پانصدم تولدها ذکر شده است. بیماری 5 فرم دارد، شایع ترین نوع آن TEF همراه با آنرزی مری است که 86/5% بیماری را تشکیل می دهد. سایر انواع عبارتند از: آترزی مری بدم TEF 7/7%، TEF بدون آترزی مری 4/2%، آترزی مری به همراه TEF پروگزیمال 8% و آترزی مری به همراه TEF پروگزیمال و دیستال 0/7 می باشد. اغلب بیماران در همان اول زندگی کشف می شوند. به جز فرم TEF پروگزیمال همراه با آترزی مری که ممکن است ماه ها تا سال ها بدن علامت باقی بماند. تشخیص بیماری توسط بررسی رونتوگرام قفسه سینه صورت می گیرد. 27 تا 50 درصد بیماران آنومالی های همراه دیگری دارند که علت اصلی مرگ بیماران است. در این مطالعه که به صورت مقطعی (Cross-Sectional) صورت گرفت یک صد نوزاد متولد شده در بیمارستان (زایشگاه ) طالقانی اراک از تاریخ 1/1/79 لغایت 31/9/79مورد بررسی قرار گرفت و از تعداد 1753 نوزاد متولد شده، 6 بیمار مبتلا به TEF بودند که بیماری 5 نفر از نوع TEF دیستال همراه با آترزی و یک مورد نوع H بود. درصد شیوع بیماری در بین متولدین 34% بود. نسبت شیوع بیماری در پسران به دختران دو به یک و میزان بقاء بیماران (Survival) 3/83% بود. هیچکدام از بیماران آنومالی همراه دیگری نداشتند. 83/3% بیماران طبیعی (Nature) و 16/6% نارس بودند. زمان تشخیص بیماری در تمام بیماران در طی سه روز اول تولد و زمان جراحی بین روز دوم تا چهارم بود. پس از جراحی هیچکدام از بیماران دچار عوارض پس از عمل نشدند. با مقایسه نتایج به دست آمده با مقادیر درج شده در کتب مرجع به نظر می رسد که شیوع بیماری در شهرستان اراک بالاتر از مقادیر جهانی است. مقایسه سایر نتیجه های به دست آمده نیز قابل تامل می باشد.
سعید منصوری، عباس عطاری، مسعود امینی، رضا باقریان،
دوره 7، شماره 3 - ( پائیز 1383 )
چکیده
مقدمه: داروهای آنتی سایکوتیک آتی پیک (جدید) بر خلاف داروهای آنتی سایکوتیک تی پیک (قدیم) عوارض اکستراپیرامیدال کم تری دارند. ولی اختلالات متابولیک بیش تری ایجاد می کنند که منجر به افزایش هزینه بهداشتی–درمانی در جامعه می شوند. هدف از این مطالعه مقایسه میزان بروز دیابت قندی در جانبازان اعصاب و روان تحت درمان با داروهای آنتی سایکوتیک قدیمی و داروهای آنتی سایکوتیک جدید می باشد.
روش کار: این مطالعه به صورت هم گروهی تاریخی بر روی 200 نفر از جانبازان اعصاب و روان مراجعه کننده به کلینیک امیرالمومنین (ع) اصفهان که حداقل یکسال داروی آنتی سایکوتیک آتی پیک (کلوزایین، ریسپریدون)، تی پیک یا هر دو را تواما مصرف می کردند، انجام شد. بیماران واجد شرایط به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. قند خون ناشتا، تری گلیسیرید و کلسترول قبل از شروع داروی آنتی سایکوتیک اندازه گیری و در پرونده ثبت شده بود و در زمان اجراء طرح، قند خون ناشتا در بیماران اندازه گیری شد و در صورتی که قند خون ناشتا مساوی و بالاتر از 126 میلی گرم بر دسی لیتر بود، به عنوان دیابت در نظر گرفته می شد که با انجام تست تحمل گلوکز تایید می گردید و برای مقایسه میانگین قند خون ناشتا قبل و بعد از مصرف دارو در هر گروه، میزان بروز دیابت، رابطه متغیرهای زمینه ای کمی با بروز دیابت و بررسی رابطه بین بروز دیابت با دوز و مدت مصرف داروی آنتی سایکوتیک از آزمون های آماری تی زوج، مجذور کای، رگرسیون لجستیک و آنالیز واریانس استفاده شد.
نتایج: از 200 نفر که در سه گروه قرار گرفتند 135 نفر مصرف کننده آنتی سایکوتیک قدیمی نظیر کلروپرومازین، پرفنازین، هالوپریدول، تری فلوپرازین، فلوفنازین، تیوتیکسین، فلوآنکسول، تیوریدازین و 39 نفر مصرف کننده آنتی سایکوتیک جدید شامل کلوزاپین و ریسپریدون و 26 نفر مصرف کننده توام آنتی سایکوتیک جدید و قدیم بودند. بالاترین میزان بروز دیابت در بیمارانی بود که آنتی سایکوتیک جدید مصرف می کردند (12/8%) ولی اختلاف آن با دو گروه دیگر معنی دار نبود. میزان بروز دیابت در کسانی که آنتی سایکوتیک قدیمی مصرف می کردند 6/7% و در گروه مصرف کننده توام تی پیک و آتی پیک 3/8% بود.
نتیجه گیری: با توجه به احتمال بروز دیابت بر اثر مصرف داروهای آنتی سایکوتیک قدیم و جدید و به خصوص بروز بیش تر آن با آنتی سایتوتیک های جدید، لازم است قبل از شروع هر داروی آنتی سایکوتیک، بیمار از نظر عوامل خطر بروز دیابت به خوبی بررسی و سپس داروی مورد نظر تجویز شود و در طی درمان نیز به طور مکرر و منظم از نظر بروز دیابت مورد ارزیابی قرار گیرد.
علی فانی، ایمان فانی، فرزانه جهانی، محمود امینی، محمود باغی نیا، محمد رفیعی، تانیا فهیمی،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
مقدمه: نارسایی حاد کلیه(ARF) یکی از عوارض نسبتا شایع بخش های جراحی است و بر اساس افزایش اوره و کراتینین سرم و کاهش فیلتراسیون گلومرولی (CRF) تعریف می شود. در این مطالعه شیوع نارسایی حاد کلیه در بیماران بستری در بخش اورژانس جراحی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: این بررسی یک مطالعه مقطعی تحلیلی است که طی آن کلیه بیمارانی که با تشخیص اولیه جراحی اورژانس (تروماتیک یا غیر تروماتیک) در بخش اورژانس جراحی بستری شدند به عنوان نمونه وارد طرح شدند. پس از گرفتن شرح حال و معاینه بالینی، بیمارانی که سابقه بیماری کلیوی داشتند از طرح کنار گذاشته شدند و از بیمارانی که وارد طرح می شدند تست کامل ادرار، ازت اوره خون و کراتینین انجام و نتایج در فرم مخصوص ثبت می شد. پس از گردآوری اطلاعات داده ها توسط نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفت.
نتایج: در این مطالعه طی مدت 10 ماه 2100 بیمار (1280 مرد و مابقی زن) بررسی شدند که در مجموع 5/66% آنان دچار درجاتی از ARF بودند. از مجموع بیماران بررسی شده 1136 نفر به علت حوادث و تروما (72% مولتیپل تروما و 28% با یک ضایعه تروماتیک) و 964 نفر با اورژانس های غیر تروماتیک مراجعه نموده و تحت عمل جراحی قرار گرفتند که در گروه اول 6/84% و در گروه دوم 4/25% ARF دیده شد. همچنین شیوع ARF در مردان و زنان به ترتیب 5/6% و 5/7% بوده است.
نتیجه گیری: شیوع کلیس نارسایی حاد کلیه در این مطالعه تفاوت چندانی با شیوع آن در کشورهای توسعه یافته نداشت. همچنین نارسایی حاد کلیه در بیماران تروماتیک، افراد مسن و نیز بیماران مبتلا به چند ضایعه بیش تر بود و با سایر گروه ها اختلاف معنی دار داشت که به نظر می رسد عوامل فوق الذکر بعنوان ریسک فاکتور ARF باید در بخش های اورژانس جراحی مورد ملاحظه قرار گیرد.
محمدرضا پالیزوان، اعظم امینی کمیجانی، احسان اله غزنوی راد،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان داده است که به دنبال صرع خود به خودی در موشهای صحرایی میزان نفوذ پذیری نورون های ناحیه CA1 هیپوکمپ نسبت به کلسیم افزایش پیدا میکند. در این تحقیق نقش کانالهای کلسیمی حساس به ولتاژ ناحیه CA1هیپوکمپ بر روی کیندلینگ ایجاد شده با پنتیلن تترازول مورد بررسی قرار گرفته است. روش کار: در این تحقیق تجربی ابتدا حیوانات به شکل تصادفی به دو گروه تقسیم بندی شدند. در گروه تحت آزمایش داروی وراپامیل (4میکروگرم در 4 دقیقه) به داخل هیپوکمپ تزریق شد و پس از 20 دقیقه به منظور ایجاد کیندلینگ شیمیایی، پنتیلن تترازول با غلظتهایی که در ابتدا تشنج زا نیستند (5/37 میلی گرم بر کیلوگرم, داخل صفاقی) به موشها تزریق گردید. پس از تزریق دارو رفتار های حیوان به مدت 20 دقیقه تحت نظر گرفته شد و پاسخهای تشنجی بر اساس معیار پنج رتبهای طبقهبندی گردید. حیوانات گروه کنترل از نظر سن و روند ایجاد کیندلینگ همانند گروه آزمون بودند به جز اینکه در این گروه به جای وراپامیل از حلال آن یعنی مایع مغزی نخاعی مصنوعی استفاده شد.
نتایج: وراپامیل به شکل معنی داری (0/01>P)تعداد تحریکات لازم برای رسیدن حیوانات از مرحله صفر به مرحله پنج تشنج را کاهش داد. از سوی دیگر وراپامیل به شکل معنیداری مدت زمانی که حیوان در مرحله پنجم تشنج بسر می برد را افزایش داد(0/05>P). همچنین این دارو مدت زمانی که طول میکشد که حیوان به مرحله پنج تشنج برسد را کاهش داد ولی این کاهش معنیدار نبود.
نتیجهگیری: تزریق موضعی وراپامیل به داخل هیپوکمپ روند ایجاد کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول را تسهیل کرده ولی بر روی کیندلینگ ایجاد شده اثر مهاری داشت.
محمود امینی،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: کیستهای برونکوژنیک ضایعات مادرزادی نادری هستند که از دیواره شکمی پیشین روده منشأ میگیرند و اغلب در مدیاستن میانی ایجاد میشوند. این کیستها به ندرت در ابتدای تولد علامتدار میشوند و تشخیص آنها معمولاً تا زمانی که بزرگ یا عفونی شوند و یا عارضه ایجاد کنند به تأخیر میافتد. در این مقاله یک مورد بیمار مبتلا به عارضه کیست برونکوژنیک گزارش میشود. مورد: بیمار مرد 47 سالهای بود که با درد ناگهانی قفسه سینه و تنگی نفس شدید، تاکی پنه و کاهش واضح صداهای تنفسی ریه راست مراجعه کرده بود. در بررسی انجام شده علائم پنوموتوراکس در رادیوگرافی ریه مشاهده شد. برای او لوله قفسه سینه گذاشته شد اما به دلیل عدم پاسخ به درمان تحت توراکوتومی اورژانس قرار گرفت و یک کیست منفرد و نسبتاً بزرگ در پارانشیسم ریه راست و متصل به درخت برونشیال مشاهده گردید. بلافاصله رزکسیون انجام شد و با توجه به گزارش پاتولوژی مشخص گردید که پنوموتوراکس بیمار ثانویه به پارگی کیست برونکوژنیک ایجاد شده است. نتیجه گیری: پارانشیسم ریه محل شایعی برای ایجاد کیست برونکوژنیک نمیباشد اما به دلیل عوارض شدیدی که میتواند به همراه داشته باشد از اهمیت ویژهای برخوردار است. از آنجا که همیشه امکان تشخیص دقیق قبل از عمل جراحی وجود ندارد لازم است در تمام موارد مشکوک به کیست برونکوژنیک رزکسیون ضایعه انجام شود.
مهرداد شهرانی، فاطمه نبوی زاده، محمود رفیعیان، هدایت شیرزاد، مرتضی هاشم زاده، حسین یوسفی، رضا خدیوی، اسد اله امینی، بهمن خلیلی، قربانعلی رحیمیان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: گیاه سیر از دسته گیاهانی است که به طور وسیعی در جوامع دنیا و به خصوص جامعه ایرانی به عنوان یک گیاه معطر در طبخ غذاها و تهیه ترشیجات مورد استفاده قرار میگیرد و شمار زیادی از مردم بر این باورند که این گیاه برای ناراحتیهای گوارشی مفید است. لذا در این مطالعه اثر عصاره این گیاه بر میزان ترشح اسید و پپسین معده در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: این مطالعه به صورت تجربی بر روی دو گروه 12 تایی موش صحرایی (گروه کنترل و گروه سیر) صورت گرفت. حیوانات پس از بیهوشی توسط تزریق داخل صفاقی 50 میلی گرم بر کیلوگرم تیوپنتال سدیم؛ تراکئوستومی، لاپاراتومی و گاسترودئودنوستومی شدند. عصاره گیاه سیر با دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم ازطریق مجرای گاسترودئودنوستوم به درون معده حیوانات گروه سیر وارد شد. به منظور تحریک ترشح اسید و پپسین معده از ماده پنتاگاسترین استفاده شد. این ماده با دوز 25 میکروگرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی به حیوان تزریق شد. ترشحات معده به روش شستشو به بیرون به دست آمد. اسید آن به روش تیتریمتری و پپسین به روش آنسون بررسی شد. نتایج حاصل با استفاده از آزمون آماری تی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: عصاره متانولی گیاه سیر سبب افزایش معنیداری در میزان ترشح اسید و پپسین معده در موشهای گروه سیر نسبت به گروه کنترل گردید(001/0p<). پنتاگاسترین در گروه کنترل سبب افزایش ترشح اسید و پپسین معده شد (001/0< p). نتیجه گیری: استفاده از سیر در رژیم غذایی سبب افزایش ترشح اسید و پپسین معده در مصرف کنند گان این گیاه میگردد.
افسانه طلایی، مسعود امینی، مریم زارع، منصور سیاوش،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
متغیرها در سه گروه تحمل قند طبیعی، دیابت و اختلال تحمل قند به ترتیب برای DHEA-S 127، 113، 129 میکروگرم در دسی لیتر، انسولین 7/7 ، 10/1 ، 3/8 میکرو یونیت در میلی لیتر ، IR HOMA- 6/1 ، 5/3 ، 8/1 و برای قند ناشتا مقدمه: دهیدرو اپی آندروسترون (DHEA) و نوع سولفاته آن (DHEA-S) یکی از هورمونهای آدرنال و فراوانترین هورمون استروئیدی بدن است و برخلاف سایر هورمونهای آدرنال، با افزایش سن کاهش مییابد، لذا به چشمه جوانی شهرت پیدا کرده است. اخیراً DHEA به علت اثرات متعدد، مورد توجه زیادی قرار گرفته است. در مورد اثر آن بر حساسیت انسولین اختلاف نظر وجود دارد. در این مطالعه ارتباط DHEA با حساسیت انسولین بررسی میگردد. روشکار: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی نمونهها از بستگان مونث درجه یک بیماران دیابتی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد اصفهان، انتخاب شده و برای آنان آزمایش تحمل قند خوراکی انجام شد و برحسب نتایج آزمایش تحمل قند خوراکی در سه گروه دیابت، اختلال تحمل قند و تحمل قند طبیعی قرار گرفتند که هر گروه شامل ٣٠ نفر بود. در این سه گروه آزمایشهای قند، چربی، CBC ، انسولین و سطح DHEA-S خون انجام شد و میزان حساسیت انسولین نیز با فرمول HOMA-IR مشخص شده و ارتباط میزان حساسیت انسولین با DHEA در سه گروه مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تی زوج صورت گرفت. نتایج: میانگین 86 ، 135 ، 89 میلی گرم در دسی لیتر بود. مقایسه میانگین متغیرها نشان داد که اختلاف DHEA-S درسه گروه معنیدار نیست. بین DHEA-S و میزان انسولین ارتباط معنیدار وجود دارد(04/0p<). بین DHEA-S و HOMA-IR ارتباط معنیدار وجود ندارد. بین DHEA-S و قند خون ناشتا ارتباط معنیدار وجود ندارد. درگروه با تحمل قند طبیعی نیز، DHEA-S با HOMA-IR و انسولین رابطه معنیدار ندارد. نتیجهگیری: به طور کلی DHEA با حساسیت انسولین و HOMA-IR ارتباط معنیدار ندارد ولی این ارتباط در سه گروه متفاوت است و در گروه با تحمل قند طبیعی، DHEA با HOMA-IR به طور نسبی ارتباط معنی دار دارد. از طرفی بین DHEA-S و میزان انسولین ارتباط معنیدار دیده میشود.
شاهین فاتح، محمود امینی، سمیه دلیری، فائره زاهدیان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: درد، تهوع و استفراغ به دنبال عمل جراحی هموروئیدکتومی عوارضی شایع میباشند که منجر به نارضایتی بیماران میگردند. امروزه، محققین به یافتن یک داروی جدید با عوارض کمتر و قیمت ارزانتر جهت کنترل این عوارض گرایش پیدا کردهاند. بنابراین این مطالعه به منظور بررسی تأثیر دگزامتازون بر درد، تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی هموروئیدکتومی طرح ریزی شده است. روش کار: این مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی دوسوکور شاهددار، بر روی 112 بیمار کاندید هموروئیدکتومی صورت گرفت. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم گردیدند. گروه مورد 8 میلیگرم دگزامتازون و گروه شاهد 2 میلیلیتر نرمال سالین، 30 دقیقه قبل از عمل جراحی، به صورت داخل عضلانی دریافت کردند. سپس بیماران به روش یکسانی تحت بیهوشی و عمل جراحی قرار گرفتند. بعد از عمل هر 2 ساعت به مدت 6 ساعت؛ درد، تهوع با استفاده از معیار آنالوگ بینایی (VAS) بررسی گردید و همچنین در ساعات ذکر شده، استفراغ با پرسش از بیماران در مورد وجود یا عدم وجودآن ارزیابی گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تی و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین میزان درد و تهوع در ساعت 0، 2، 4 و 6 بعد از عمل در گروه مورد نسبت به گروه شاهد کاهش واضحی داشت که از نظر آماری نیز تفاوت معنیداری را نشان داد (0001/0=p). ولی هیچکدام از بیماران در دو گروه مورد و شاهد استفراغ نداشتند. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که دگزامتازون میتواند درد و تهوع بعد از عمل جراحی هموروئیدکتومی را کاهش دهد ولی در کاهش استفراغ تأثیری ندارد. بنابراین استفاده از آن قبل از عمل جراحی هموروئیدکتومی توصیه میشود.
محمود امینی،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: پولیپوز ادنوماتو فامیلی (FAP) یک بیماری نادر با صدها تا هزاران پولیپ ادنوماتو در روده بزرگ است و به صورت اتوزومال غالب به ارث میرسد اما 25 درصد ازبیماران سابقه خانوادگی مثبت ندارند. شایعترین علامت آن در بیماران خونریزی و بیرون زدن توده از مقعد میباشد. تشخیص براساس یافتههای بالینی و نتایج بررسی کولون است و برداشتن به موقع کولون باعث جلوگیری از ابتلا به سرطان کولون در بیمار میگردد. در این گزارش یک مورد پولیپ آدنوماتوی فامیلی با تغییرات سلولی پیشرفته معرفی میشود. مورد: بیمار 17 ساله و مورد شناخته شده پولیپ آدنوماتوی فامیلی است که با علائم انسدادی دستگاه گوارش مراجعه کرده است. بیماری او در سن 5 سالگی تشخیص داده شده و در 6 سالگی با برداشتن نسبی کولون و در 11 سالگی با برداشتن کامل کولون و پیوند روده باریک به مجرای مقعد تحت درمان قرار گرفته است. بیمار با انجام آندوسکوپی و زمان عبور روده باریک بررسی شد و به دلیل وجود پولیپهای فراوان در معده، دئودنوم و ژژنوم، تحت عمل جراحی برداشتن پولیپها و معده و باز کردن مجرای دواز دهه قرار گرفت. در پاتولوژی نمونهها، کارسینوم درجای پیشرفته گزارش گردید. نتیجه گیری: پولیپهای کولون و رکتوم به ندرت در سن کمتر از 10 سالگی دیده میشوند اما خونریزی و بیرون زدن توده از مقعد احتمال ابتلا به FAP را در کودکان مطرح میکند و در صورت بروز درد شکم، کم خونی و کاهش وزن؛ تغییرات سلولی و سرطانی در بیمار ایجاد شدهاند. کودکان مشکوک به FAP باید از نظر تظاهرات خارج کولونی و تغییرات سلولی مورد غربالگری قرار بگیرند و جراحی انتخابی در آنها انجام شود.
احمد رضا بهروزی، محمود امینی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
مقدمه: آنوریسم کاذب یک هماتوم ضرباندار است که به صورت عارضه خونریزی دهنده در بافت نرم ایجاد میشود که در اکثر موارد عروق محیطی را درگیر میکند. آنوریسم کاذب شریان فمورال عارضه نادری است که به طور عمده به دنبال کاتتریزاسیون قبلی شریان رخ میدهد اما به ندرت ممکن است با تروما نیز ایجاد شود. در این مقاله یک مورد آنوریسم کاذب شریان فمورال معرفی میشود. مورد : بیمار خانمی است 24 ساله که 10 روز پیش از مراجعه به دنبال سقوط، دچار زخمی در بخش خلفی تحتانی ران پای راست شده و تحت ترمیم پوست قرار گرفته است . بعد از یک هفته به تدریـج درد و تورم پیشرونده ناحیه تحتانی ران و زانو، تب و لرز و لنگش برای بیمار ایجاد شده است. در معاینه فلکسیون 90 درجه زانو، تورم، گرمی وتندرنس ناحیه تحتانی ران مشهود بود. نبض دورسالیس پدیس وتیبیالیس خلفی لمس نمیشد. برای بیمارآزمایش خون، گرافــی ساده، سونوگرافی داپلرو MRI اندام تحتانی راست انجام شد و در نهایت با تشخیص آنوریسم کاذب شریان فمورال، تحت عمل جراحــی برداشتن توده و پیوند از ورید صافن پای مقابل قرار گرفت. نتیجه گیری: در بیماران با سابقه ترومای نفوذی و علائم ناشی از عفونت، بایستی به احتمال ایجاد آنوریسم کاذب توجه داشت. در این موارد انجام سونوگرافی برای تشخیص قطعی ضروری است و اندازه آنوریسم و علایم بیمار تعیین کننده روش درمان میباشند.
ناهید سالارکیا، مریم امینی، مریم اسلامی، منیره دادخواه، تلما ذوقی، هما حیدری، مرتضی عبداللهی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تغذیه نامناسب از علل عمده بروز سوء تغذیه در کودک محسوب میشود. این بررسی به منظور شناخت عمق نظرات و باورهای مادران در مورد نقش تغذیه تکمیلی در سلامت تغذیهای کودک زیر 2 سال انجام گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه کیفی دادهها از طریق انجام 11جلسه بحث گروهی با مادران دارای کودک زیر 2 سال در مناطق شهری و روستایی شهرستان دماوند در سال 1386جمعآوری گردید. هر جلسه بحث گروهی با حضور یک هماهنگ کننده، دو یادداشت بردار و ناظر برگزار شد. پس از پایان عملیات میدانی کلیه یادداشتهای جمعآوری شده بر اساس اهداف مطالعه کد گذاری شد، سپس زیر گروههای هر هدف به دست آمد و مضامین اصلی مطالعه از بین آنها استخراج و گزارش گردید. یافتهها: در تحقیق حاضر شش مضمون کلی به دست آمد: 1- مادران غذای کمکی را غذایی میدانستند که ساده، سبک، نرم، رقیق و مخصوص کودک تهیه شود، 2- سن شروع غذای کمکی از 6 ماهگی بود، 3- غذای کمکی بومی در منطقه دماوند وجود نداشت، 4- برای کودک زیر یک سال غذای جداگانه تهیه میشد، 5- غذای کمکی خانگی به دلیل بهداشتی بودن به غذای کمکی آماده ترجیح داشت و 6- از یک سالگی به کودک غذای سفره داده میشد. نتیجه گیری: با وجود آگاهی کافی اکثر مادران نسبت به فواید تغذیه تکمیلی به علت وجود موانعی ازجمله عوامل فرهنگی حاکم بر جامعه عملکرد نامناسبی داشتند. در این راستا علاوه بر تجدید نظر در برنامههای آموزشی و دستورالعملهای فعلی، آموزش موثر و هدفمند به مادران و سایر مراقبین کودک به طور قوی توصیه میشود.
محمود امینی، سید علیرضا حسینی، یحیی ژند، تورج زندباف، بابک عشرتی، شعبانعلی علیزاده، قاسم مسیبی، علی قضاوی، علی سیروس،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه استفاده از بیومارکرهای التهابی در تشخیص آپاندیسیت در حال افزایش است، از طرف دیگر نقش رادیکالهای آزاد اکسیژن در وضعیتهای التهابی گوناگون شناخته شده است. با توجه به گستردگی بالای آپاندکتومی منفی(2/22-3/9 درصد)، هدف از این مطالعه تعیین سطح تام آنتی اکسیدانهای خون به عنوان بیومارکری جهت تشخیص زودرس آپاندیسیت حاد میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی تحلیلی آینده نگر، تعداد 407 بیمار که در طول یک سال با تشخیص آپاندیسیت، تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. پس از سنجش ظرفیت تام آنتی اکسیدانی، دادهها به وسیله منحنی تحلیلی راک و آزمونهای پارامتریک مقایسه میانگین آنالیز شدند. یافتهها: از کل بیماران تعدا 298 بیمار دارای آپاندیسیت بودند. میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در گروه زنان بالغ برابر با 75/164±90/663 و در گروه مردان بالغ برابر 37/167±58/752 میکرومولار بر لیتر بود که اختلاف معنیداری با یکدیگر داشتند(0001/0>p) همچنین میانگین ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در زیرگروه آپاندیسیت پرفوره در بین کودکان به طور معنیداری بالاتر از انواع گانکرن و چرکی بود. نتیجه گیری: میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی می تواند به عنوان فاکتور پیشگویی کننده برای موارد پرفوره در اطفال استفاده شود ولی نمی توان آن را به عنوان بیومارکری جهت تشخیص آپاندیسیت به کار گرفت. با توجه به اختلاف میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در مردان و زنان توصیه به انجام مطالعاتی میگردد که در آن میزان فاکتورهای التهابی با در نظر گرفتن فازهای سیکل ماهیانه در زنان سنجیده شود.
محمود امینی، تورج زندباف، شعبانعلی علیزاده، یحیی ژند، سید علیرضا حسینی، بابک عشرتی، علی سیروس، حمیده امینی،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص آپاندیسیت یکی از چالشهای تشخیصی مهم جراحان در اورژانس میباشد. معیارهای آلوارادو، جهت تشخیص آپاندیسیت حاد توصیه شدهاند ولی در تعیین آنها محدودیتهایی مانند سن و جنس و ویژگیهای نژادی اعمال نشده است. هدف ما از این مطالعه بررسی میزان اثربخشی معیارهای آلوارادو در تشخیص آپاندیسیت حاد بر حسب سن و جنس میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، تعداد 407 بیمار که در طول یک سال با تشخیص آپاندیسیت، تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات بیماران توسط مجریان طرح ثبت گردید. حساسیت و ویژگی به وسیله تعیین بهترین نقطه برش در نمودار تحلیلی راک با استفاده از نرم افزار Med Calc 10.2.0.0 تعیین گردید. یافتهها: بهترین نقطه برش برای معیارهای آلوارادو در گروه زنان پایینتر از گروه مردان بود (6 در مقابل 7). درصد آپاندکتومی منفی در گروه با معیارهای آلوارادو 9 و10 برابر با 8/11 درصد بود در حالیکه در دو گروه دارای معیارهای 7 و 8 و معیارهای 5 و 6 این درصد به ترتیب برابر با 9/29 درصد و 8/52 درصد بود. نتیجهگیری: ارزش تشخیصی معیارهای آلوارادو در نمرات 8 و پایینتر از آن کمتر از قضاوت بالینی مبتنی بر تندرنس شکمی به تنهایی میباشد. همچنین نقطه برش مناسب برای تشخیص آپاندیسیت در زنان باید پایینتر در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، نقطه برش مناسب برای تشخیص آپاندیسیت در گروه اطفال و بالغین جوان بالاتر از گروه بالغین است.
راضیه خالصی، جعفر سلیمیان، شهرام نظریان، زهرا احصائی ، علی اصغر رحیمی، نفیسه امینی، سید محمد مؤذنی،
دوره 15، شماره 1 - ( دوماهنامه فروردین و اردیبهشت 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: باکتری اشریشیا کلی انتروتوکسیژنیک مهمترین عامل باکتریایی ایجاد کننده اسهال است. عوامل حدت زای اختصاصی مانند انتروتوکسینها و عوامل کلونیزاسیون، این باکتری را از سایر گروههای ای. کلی متمایز میکند. در این مطالعه توکسین حساس به حرارت تخلیص شده و از آن میتوان جهت سنجش آنتی توکسین در روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 و شناسایی باکتری مولد توکسین استفاده کرد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع تجربی است. جهت تولید و تخلیص توکسین، ابتدا سویه باکتری مولد توکسین حساس به حرارت کشت داده شد. پروتئینهای محلول در مایع رویی با سولفات آمونیوم ترسیب و توکسین با استفاده از روشهای بیوشیمیایی تخلیص شد و پروتئین تخلیص شده علیه تریس 02/0 مولار در 8=pH دیالیز و نمونه بر روی ژل الکتروفورز بررسی گردید. از روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 جهت شناسایی و سنجش میزان توکسین تخلیص شده استفاده شد و اثر خنثی کنندگی آنتی بادی ضد زیر واحدB روی توکسین حساس به حرارت نیز به این روش مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: وجود باندهای 28 و 12 کیلودالتونی نشانگر تخلیص توکسین بود. این مطالعه نشان داد که آنتی بادی ضد زیر واحدB نوترکیب، توانایی شناسایی توکسین تخلیص شده و مهار اتصال آن به گیرنده GM1 را داراست. آنتی بادی ضد زیر واحدB نوترکیب میتواند تا 80 درصد از اتصال توکسین به گیرنده GM1 جلوگیری نماید.
نتیجه گیری: تخلیص توکسین حساس به حرارت و راه اندازی روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 که میتواند در شناسایی دقیق و بررسی اپیدمیولوژیک جدایههای کلینیکی مورد استفاده واقع شود.
محمود امینی، علی احمدآبادی، یحیی ژند، قاسم مسیبی، علی قضاوی،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پانکراتیت حاد یکی از علل شایع درد شکم میباشد که علامت یا نشانه اختصاصی و روش تشخیصی استاندارد طلایی برای آن وجود ندارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارزش تشخیصی نوار ادراری و مقدار کمّی تریپسینوژن-2 ادرار در تشخیص پانکراتیت حاد میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 76 بیمار که با تشخیص افتراقی پانکراتیت حاد در اورژانس بیمارستان ولیعصر(عج) اراک بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. در 46 بیمار تشخیص پانکراتیت قطعی شد(گروه پانکراتیت)، و در 28 نفر تشخیص پانکراتیت رد گردید(گروه شاهد) و 2 نفر نیز اط مطالعه حذف شدند. در هر دو گروه سطح آمیلاز، لیپاز، پروتئین واکنشی فاز حاد و تریپسینوژن-2 کمی و کیفی ادرار سنجیده و حساسیت و ویژگی آزمونها تعیین گردید. دادههای جمعآوری شده نیز با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: سنجش تریپسینوژن-2 ادرار به وسیله نوار ادراری در 36 بیمار از 45 نفر (حساسیت80 درصد) و در گروه شاهد، در 2 نفر از 28 نفر مثبت بود (ویژگی8/92 درصد). سنجش میزان کمی تریپسینوژن ادرار در 41 نفر از 45 بیمار (حساسیت1/91 درصد) و در 4 نفر از 28 نفر در گروه شاهد مثبت بود (ویژگی 89 درصد). حساسیت و ویژگی آمیلاز به ترتیب 6/82 و 75 درصد و لیپاز 76 و 7/85 درصد محاسبه شد. نتیجه گیری: برای تشخیص پانکراتیت حاد میتوان از اندازهگیری تریپسینوژن-2 ادرار با نوار ادراری استفاده کرد. این آزمون علاوه بر سریع و راحت بودن، دارای دقت بالایی است و از آن میتوان در اورژانسها و مراکز مراقبتهای بهداشتی اولیه که امکانات تشخیصی محدودی دارند، استفاده کرد.
حسین حیدری، مهدی شفیعی اردستانی، رضوان ذبیح الهی، سید مهدی سادات، شیوا ایرانی، سید نظام الدین حسینی، صفیه امینی، سید داور سیادت، محمد صادق خسروی، علیرضا عزیزی سراجی، پونه رحیمی، محمدرضا آقاصادقی،
دوره 16، شماره 6 - ( ماهنامه شهریور 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل عدم وجود واکسن موثر برای بیماری ایدز، داروهای ضد HIV نقش مهمّی در کنترل این بیماری دارند . همچنین ایجاد مقاومتهای دارویی روز افزون و سمیّت داروهای موجود، علاقه برای انجام پژوهش با هدف یافتن ترکیبات جدید ضد ویروس HIV را افزایش داده است . در این مطالعه نانو داروی لامی وودین بر پایه نانو ذرّه کیتوزان پگیله شده، سنتز شد.
مواد و روش ها: در این تحقیق تجربی، نانو ذرّات کیتوزان را با مولکول های پلی اتیلن گلیکول ( PEG )، جهت افزایش حلالیّت آنها ، پگیله کردیم و سپس داروی ضد ویروس لامی وودین را بر روی این نانو ذ رّ ات پگیله شده، لود کردیم. پس از خالص سازی و لیوفیلیزه کردن نانو داروی تازه سنتز شده، از مواد اولیّه و محصول نهایی جهت بررسی فیزیکو شیمیایی آنها و انجام تست های FTIR , HNMR و CHN Analysis نمونه برداری شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تست HNMR نشان داد که نانو ذرّه کیتوزان با موفقیّت پگیله شده است. نتایج حاصل از تست FTIR ، از طرفی نتیجه HNMR را تایید کرد و از طرف دیگر نشان داد که لامی وودین بر روی نانو ذرّه کیتوزان کنژوگه شده است. نتایج آزمون آنالیز CHN هر دو تست بالا را تایید کرد و مشخص نمود که پگیلاسیون نانو ذرّه کیتوزان با راندمان بسیار بالا و در حدود 97% صورت گرفته و داروی لامی وودین در حدود 30% وزن نانو ذرّه کیتوزان بر روی آن کنژوگه شده است.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که نانو داروی لامی وودین بر پایه نانو ذرّه کیتوزان پگیله شده، با موفقیّت سنتز شد.
آمیتیس رمضانی، علی اسلامی فر، محمد بنی فضل، حسین کیوانی، عفت رازقی، فرخ لقا احمدی، منوچهر امینی، لطیف گچکار، آناهیتا باوند، آرزو آقاخانی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت نهفته ویروس هپاتیت C (HCV) با حضور HCV-RNA در بیوپسی کبد یا Peripheral blood mononuclear cells (PBMCs)بیماران، بدون وجود انتی بادی ضد HCV(anti-HCV) یا HCV-RNA در سرم توصیف می گردد. هر چند که عفونت نهفته HCV نسبت به عفونت مزمن کلاسیک HCV خفیف تر است با این حال می تواند در نحوه برخورد و درمان بیماران همودیالیزی حائز اهمیت باشد. عفونت نهفته HCV در دو گروه از بیماران مشاهده می شود: بیماران دارای انزیم های کبدی طبیعی و افراد دارای سطوح افزایش یافته انزیم های کبدی. هدف از این مطالعه تعیین حضور عفونت نهفته HCV در بیماران همودیالیزی دارای سطوح افزایش یافته انزیم های کبدی می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی بر روی بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به 3 مرکز دیالیز شهر تهران انجام گرفت.از بین بیماران anti-HCV منفی مراجعه کننده به این مراکز 30 بیمار که دارای افزایش انزیم های کبدی(ALT و AST) بودند از نظر حضور HCV-RNA در پلاسمابا روش RT-nested PCR بررسی شدند و در افراد HCV-RNA منفی، وجود HCV-RNA در PBMC بررسی گردید.
یافته ها: 30 بیمار همودیالیزی با میانگین سنی 1/14± 4/54 سال و میانگین مدت زمان دیالیز 4/64± 2/81 ماه در مطالعه وارد شدند. همه بیماران از نظر HCV-RNA پلاسما و عفونت نهفته HCV با روش RT-nested PCR منفی بودند.
نتیجه گیری: مطالعه ما نشان داد که در بیماران همودیالیزی دارای افزایش آنزیمهای کبدی نیز میزان عفونت نهفته HCV ناچیز می باشد.
علی اصغر یعقوبی، علی سیروس، محمود امینی، علی شجاعی، سعید حاج هاشمی، فاطمه علیان فینی، مجتبی احمدلو،
دوره 17، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: صدمات اعصاب محیطی از درگیریهای شایعی میباشد. اعصاب پس از صدمه قابلیت رشد و ترمیم داشته که ترمیم فوری انتها به انتهای عصب صدمه دیده انتخاب اولین راه ترمیم است اما تنها حدود 50 درصد این فیبرها پس از ترمیم کیفیت مناسب دارد. به همین علت روشهای درمانی ترمیم اعصاب محیطی همیشه چالش برانگیز بوده و روشهای متفاوتی جهت ترمیم اعصاب ابداع شده که از جمله ترکیب پیوند عصب و تیوبهای سیکلونی، استفاده از کانالهای بیولوژیک و سنتتیک میباشند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه تأثیر روش Facial Flap با روش استاندارد میباشد.
مواد و روشها :طی این مطالعه تجربی 20 رت را انتخاب و در شرایط مساوی غذایی نگهداری و عصب سیاتیک سمت چپ آنها قطع شد و عصب سیاتیک سمت راست به عنوان کنترل استفاده گردید. در گروه اول از روش fascial flap و در گروه دوم از روش vein conduit استفاده و پس از 45 روز نتایج ترمیم عصب از نظر هیستولوژیکی بررسی گردید.
یافتهها: در هر 3 قسمت پروگزیمال، میانی و دیستال عصب، میانگین ترمیم در روش Fascial Flap مؤثرتر از روش Vein Conduit بود(05/0p<). در روش Fascial Flap ترمیم عصب در هر 3 قسمت، با گروه کنترل که عصب سالم بود تفاوت معنیداری وجود نداشت که بدین معناست که در روش Fascial Flap ترمیم عصب همانند عصب سالم دست نخورده میباشد.
نتیجهگیری: ترمیم اعصاب آسیب دیده به روش Fascial Flap نسبت به روش استاندارد روش مؤثرتری بوده و میتواند به عنوان یک روش مؤثر در ترمیم اعصاب آسیب دیده به کار رود.
زینب امینی لاری، فرهاد دریانوش، مریم کوشکی جهرمی، محمد محمدی،
دوره 17، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: هورمونهای مشتق از آدیپوکینها شامل لپتین، آدیپونکتین، رزیستین، آپلین، امنتین میباشند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات هوازی بر سطوح آپلین، امنتین و گلوکز سرم در زنان مسن چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روشها: در مطالعه حاضر، 30 زن مسن چاق انتخاب و بر اساس درصد چربی و شاخص توده بدنی به دو گروه کنترل (15 نفر، میانگین سنی 88/5±30/53 و شاخص توده بدنی 2/2±7/28) و گروه آزمایش (15 نفر، میانگین سنی 12/7±60/52 و شاخص توده بدنی 6/3±03/30) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی از نوع فزاینده بود که 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته اجرا گردید. نمونههای خونی قبل از تمرینات و 24 ساعت پس از آخرین جلسه جمعآوری شد. ارزیابی دادهها با آزمون یومن ویتنی و مقایسه پیش آزمون و پس آزمون هرگروه با آزمون ویلکاکسون در سطح معنیداری 05/0p&le انجام شد.
یافتهها: تغییرات معنیداری در سطوح پلاسمایی گلوکز و آپلین مشاهده شد(به ترتیب 001/0p= و 006/0=p) اما تفاوت معنیداری بین امنتین گروه آزمایش و کنترل مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که فعالیت ورزشی به دلیل ایجاد انقباضات عضلانی مداوم، موجب تسهیل روند ورود گلوکز به سلول میشود و باعث کاهش سطح گلوکز پلاسمایی میشود. همچنین پاسخ هر آدیپوکین، به طور مجزا به شدت و مدت فعالیت ورزشی بستگی دارد.