جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای اصفهانی

محمود پدرام، محمد طه جلالی، فضل اله احمدی اصفهانی،
دوره 1، شماره 5 - ( زمستان 1376 )
چکیده

غلظت سرمی لیپوپروتئین (a) به عنوان یک عامل مستقل در ایجاد آترواسکلروز به طور اساسی تحت تاثیر ژنتیک می باشد. در این بررسی غلظت سرمی لیپوپروتنئین (a) در بیماران با نارسایی مزمن کلیه تحت درمان نگهدارنده همودیالیز با غشاء های کوپروفان، به عنوان گروهی که مواد اکسیدان ( رادیکال های ازاد اکسیژن) را به طور افزایش یافته ای در خون خود دارند و همچنین گروه شاهد اندازه گیری شد. تعداد بیماران 87 نفر ( 34 زن و 53 مرد در فاصله سنی 5 تا 65 سال بود ) و برای مقایسه با گروه شاهد، غلظت سرمی لیپوپروتئین (a) در 100نفر افراد سالک ( 30 زن و 70 مرد در فاصله سنی 4 تا 70 سال ) اندازه گیری گردید. مقایسه دو گروه بیمار و گروه شاهد یک افزایش معنی دار در غلظت سرمی لیپوپروتئین (a) در بیماران با نارسایی مزمن کلیه تحت درمان همودیالیز را نسبت به گروه شاهد نشان داد. (P<0.05)

نسرین روزبهانی، فرشته نارنجی، شراره خسروی، مهتاب عطارها، معصومه هاشمی، جمشید مومنی اصفهانی،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده

مقدمه: نسبت جنسیت به نسبت تولدهای زنده مذکر به مونث اطلاق میشود که معمولا 1/6 می باشد. این نسبت در چند سال گذشته کاهش یافته است. به نظر می رسد که یکی از علت های این کاهش، سموم و آلودگی های محیطی باشد و چون یکی از سموم مهم دود سیگار است این تحقیق با هدف تعیین ارتباط بین استعمال سیگار توسط پدر و نسبت جنسیت فرزندان طراحی شد.
روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه هم گروهی تاریخی می باشد که جامعه پژوهش آن را متولدین بیمارستان های شهر اراک در تابستان و پاییز 1383 تشکیل می دادند. تعداد نمونه بر اساس 5%=α و 10%=β و 710 نفر تعیین گردید. برای نمونه گیری از روش سرشماری استفاده شد. به این صورت که برای تمام متولدینی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند پرسشنامه تکمیل گردید و سپس به سه گروه 1-پدر غیر سیگاری 2- استعمال کم تر از بیست نخ سیگار در روز توسط پدر 3- استعمال بیست نخ سیگار یا بیش تر در روز توسط پدر (حداقل به مدت سه ماه قبل از لقاح در گروه 2و 3)، تقسیم شدند و نسبت جنسی فرزندان در هر گروه تعیین و با هم مقایسه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS  و شاخص های فراوانی، نسبت، میانگین و انحراف معیار و تست های آماری کی اس، لون، تی، من ویت نی، مربع کای و خطر نسبی استفاده گردید. در تمام مراحل انجام تحقیق مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید.
نتایج: نسبت جنسی در کل نمونه ها 1/04 به دست آمد. این نسبت برای فرزندان پدران غیر سیگاری 1/272 و برای فرزندان پدران سیگاری 0/77 محاسبه شد. نسبت جنسی فرزندان پدرانی که کم تر از بیست نخ سیگار در روز استعمال می کردند 0/846 و برای فرزندان پدرانی که 20 نخ سیگار یا بیش تر استعمال می کردند 0/60 برآورد گردید. بین سه گروه، از نظر دختر یا پسردار شدن، بر اساس آزمون مربع کای تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (0/00001P<). خطر نسبی در گروهی که کم تر سیگار استعمال می کردند 1/23 و در گروهی که 20 نخ سیگار یا بیش تر سیگار می کشیدند 1/42 به دست آمد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق به نظر میرسد که استعمال سیگار توسط پدر در حوالی لقاح باعث کاهش نسبت جنسیت می شود و با افزایش تعداد نخ سیگار استعمال شده، احتمال کاهش یافتن این نسبت بیش تر میشود.

محمد رضا دارابی، محمد حسین نصراصفهانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده

مقدمه: امروزه از الکتروفیوژن جنین‌های دو سلولی و ایجاد تتراپلوئیدی به عنوان یکی از مهم‌ترین مراحل در بیوتکنولوژی حیوانی نام می‌برند، زیرا از جنین‌های تتراپلوئید به عنوان بستری جهت رشد و تکوین سلول‌های ترانس ژنیک استفاده می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر سرعت فیوژن ایجاد شده به وسیله تحریک الکتریکی بر میزان تکوین جنین‌های تتراپلوئید انجام شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی پس از بلوغ توده‌های تخمک کومولوس و 35-33 ساعت پس از تلقیح، تعدادی از جنین‌های دو سلولی به عنوان گروه کنترل جدا گردید (UCG). مابقی جنین‌های دو سلولی به روش الکتروفیوژن تحت تاثیر ولتاژ ۰/۷۵ کیلوولت بر سانتی‌متر و زمان ۸۰ میلیونیم ثانیه قرار گرفتند و به محیط SOF1 منتقل شدند. سپس در زمان‌های 30 و 60 دقیقه بعد از الکتروفیوژن، جنین‌های فیوز شده (FG) از فیوز نشده (ECG) ، در دو گروه FG30 و FG60 جدا شدند. میزان تکوین جنین‌ها در گروه های FG30 و FG60 و UCG و ECG با هم مقایسه شد و رابطه سرعت فیوژن و میزان تسهیم و تکوین مورد مطالعه قرار گرفت.
نتایج: سرعت تسهیم تا مرحله 8 سلولی در جنین‌های گروه FG60 به طور معنی‌داری بیشتر از FG30 بود (P<0/05)، در حالی‌که میزان بلاستوسیست در دو گروه تفاوت معنی‌داری با هم نداشت. میزان تسهیم و تکوین به ترتیب در گروه UCG به طور معنی‌داری بیش از گروه‌های ECG و FG60 و FG30 بود. گسترش کروموزومی جنین‌های الکتروفیوز شده نیز نشان داد که ۷۶ درصد آنها تتراپلوئید واقعی بودند.
نتیجه گیری: در صورت نیاز به تعداد بیشتری جنین‌های 8 سلولی و کمتر، احتمالاً جنین‌های الکتروفیوز شده در گروه FG60 قادرند نسبت به FG30 ، تعداد بیشتری جنین تولید نمایند. توانایی تسهیمی و تکوینی جنین‌ها با تاثیر پالس‌های الکتریکی کاهش می یابد.
رضوان انصاری، منیژه کهبازی، مرتضی آبدار اصفهانی،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: مطالعات نشان داده اند که بین سندرم متابولیک و بیماری عروق کرونر ارتباط وجود دارد. پرفشاری خون یکی از عوامل خطر قلبی متابولیک در افراد دارای سندرم متابولیک می باشد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع فنوتیپ‌های سندرم متابولیک در بیماران واجد پرفشاری خون در استان اصفهان و استان مرکزی که دو استان ناحیه مرکزی ایران هستند، می باشد. روش کار: این مطالعه یک پژوهش مقطعی است که روش نمونه گیری آن خوشه‌‌ای - تصادفی می باشد. در این مطالعه،12514 نفر از جمعیت شهری و روستایی بالای 19 سال ساکن در استان‌های اصفهان و مرکزی در نظر گرفته شدند که طبق تعریف سندرم متابولیک 1936 نفر از آنها انتخاب گردیدند. طبق تعریف سندرم متابولیک، این افراد شامل افرادی بودند که حداقل 3 مورد از حالت‌های غیر طبیعیHTN، FBS ، TG ،HDL وWC را دارا باشند. هم چنین در این مطالعه شرط فشارخون بالا در همه گروه‌ها در نظر گرفته شده است. اطلاعات بعد از جمع آوری، از طریق کای دو نسبت شانس و آزمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: شیوع فنوتیپ‌های مورد نظر سندرم متابولیک در مرکز ایران از 6/0 تا5/7 درصد متغیر است که بیشترین آمار شیوع مربوط به زنان فشارخونی با TG و WC بالاتر از حد نرمال و کمترین شیوع مربوط به مردان فشارخونی با دو فنوتیپWC ، FBS بالا و HDL پایین و FBS بالا می باشد(05/0p<). به طورکلی شیوع سندرم متابولیک در افراد با پرفشاری خون، در مناطق شهری استان‌های اصفهان و مرکزی بیشتر از مناطق روستایی محاسبه شد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از میزان شیوع سندرم متابولیک هم‌زمان با پرفشاری خون، موافق با بسیاری از مطالعات مشابه می باشد و بیان‌گر همراه بودن پرفشاری خون با فنوتیپ‌های مختلف سندرم متابولیک به خصوص در زنان با چاقی مرکزی و دیس لیپیدمی می باشد که مستلزم توجه و دقت بیشتر در مورد پیش‌گیری و درمان این گروه در معرض خطر، می‌باشد.
ابوالحسن برجیان، حمید نصراصفهانی، فرشاد مسعودی،
دوره 10، شماره 2 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: پاچنبری مادرزادی (کلاب فوت) یکی از شایع‌ترین دفورمیتی‌های پای اطفال می‌باشد. این بیماری در موقع تولد با روش‌های غیر جراحی تحت درمان قرار می گیرد. چنانچه این بیماری با این روش‌ها درمان نشود از روش‌های مختلف جراحی استفاده می‌شود که به نوبه خود دارای عوارض مختلفی می‌باشند. روش انتخابی کتب مرجع، مک‌کی تغییر یافته با برش جراحی سین سیناتی می‌باشد که دارای عوارض شدید از جمله مشکلات رسیدن پوست جهت بسته شدن در انتهای عمل و نکروز پوستی و نیاز به فلاپ گسترده -7 در بعضی از موارد می‌باشد. هدف از این مقاله بررسی نتایج درمان جراحی بیماران مبتلا به پاچنبری مادرزادی با روش برش پوستی خلفی-داخلی و خارجی و میزان فراوانی عوارض ناشی از این روش جراحی می‌باشد. روش کار:‌ در این پژوهش توصیفی 50 کودک (81 پا) مبتلا به بیماری پاچنبری مادرزادی که به درمان غیرجراحی پاسخ نداده بودند از تاریخ مهر 1378 لغایت خرداد 1381 در بیمارستان الزهرا (س) ‌اصفهان تحت عمل جراحی آزاد سازی بافت نرم به روش پوسترومدیال و لترال قرار گرفتند و به مدت حداقل 2 سال پی‌گیری شدند. در این مدت بیماران به فواصل هر 6 ماه یک بار ویزیت شده و از نظر عوارض اولیه و عود بالینی و رادیولوژیک بررسی گردیدند. اطلاعات به دست آمده از طریق آمار توصیفی ارائه گردید. نتایج :‌ 74 درصد (37 نفر) از بیماران پسر بودند. میانگین سنی بیماران 69/0±4/3 سال بود. در 14 درصد بیماران سابقه فامیلی مثبت بود. تعداد موارد عود بالینی 6 نفر (9 پا ) (5 پسر و 1 دختر) بود که در همگی درگیری پا به صورت دو طرفه بود. بیشترین نوع عود بالینی نوع متاتارس ادوکتوس بود. در هیچ کدام از بیماران نکروز پوستی دیده نشد و عفونت سطحی در دو مورد وجود داشت که با درمان‌های دارویی بهبود یافتند. نتیجه گیری:‌ با توجه به نتایج عالی این روش جراحی و میزان اصلاح به عمل آمده با این روش و به حداقل رسیدن عوارض پوستی نسبت به روش انتخابی کتب مرجع، استفاده از این روش به جای برش پوستی سین سیناتی توصیه می‌گردد.
مصطفی احمدی فر، محمد علی رضایی اصفهانی ، موسی احمدیان،
دوره 13، شماره 5 - ( ويژه نامه قرآن و طب 1389 )
چکیده

در حالی که جهان با شتاب توصیف ناپذیری به سوی صنعتی شدن و جهانی عاری از دشواری و سختی و تحولات عمیق فن‌آوری در حال حرکت است، همچنان موضوع بیماری‌ها و مشکلات روانی، موضوعی در خور توجه و نه چندان خشنود کننده به حساب می‌آید. از جمله بیماری روانی که دامن‌گیر جوامع گشته، بیماری دهشتناک اقتصادی است. این بیماری روح و روان جوامع را هدف قرار داده و آشفتگی روانی اقتصادی و پریشان حالی را به دنبال خواهند داشت. این مطالعه با مراجعه به کتب و منابع موجود قرآنی انجام شده است. قرآن کریم وروایات، در خصوص این موضوعات به لحاظ مبنایی و محتوایی از غنای والایی برخوردار است و نقش به سزایی در کاهش و از بین بردن فشارهای روانی و تقویت یا تامین بهداشت روانی در اجتماع، دارد. اسلام (قرآن و حدیث)، راهکارها و سفارش‌هایی در این بین دارد که زمینه ساز تقویت روحی و روانی افراد در اجتماع، می‌باشد؛ آن سان که فشارهای روانی اقتصادی مردم را از بین می‌برد و بهداشت روانی اقتصادی آنان را در این زمینه تقویت ویاتامین می‌کند. در این باره می‌توان از راهکارهای قرآن و حدیث جهت درمان عمده‌ترین بیماری‌های روانی اقتصادی و پیامدهای آن در اجتماع استفاده نمود.
محسن سقا، ابراهیم اسفندیاری، شهناز رضوی، سمیه تنهایی، محمد حسین نصر اصفهانی، حسین بهاروند،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: اسید رتینوئیک یکی از مشتقات ویتامین A و یکی از مهم‎ترین سیگنال‎های القایی در مهره‎داران است که در تمایز، مورفوژنز، آپوپتوز و تولید مثل نقش دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش این ماده در الگو‎یابی عصبی سلول‎های بنیادی جنینی موش در محیط آزمایشگاهی بود.

مواد و روش‎ها: در این مطالعه تجربی، پس از تشکیل ساختارهای شبه جنینی، از سلول‎های بنیادی جنینی رده Royan B1، اسید رتینوئیک با غلظت یک میکرومول به مدت چهار روز بر ساختارهای شبه جنینی تاثیر داده شد و پس از آن سلول‎ها به مدت هشت روز گسترش داده شدند. محیط کشت سلولی در گروه کنترل فاقد اسید رتینوئیک بود. در پایان کشت، القاء عصبی و الگویابی نورون‎ها در سلول‎های هر دو گروه با روش‎های ایمونوسیتوشیمی، فلوسایتومتری و RT-PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافته‎ها: مطالعه حاضر نشان داد که اسید رتینوئیک نورون‎زائی را در سلول‎های بنیادی القا نمود و توانست سبب بروز نشانگر MAP2 در 35 درصد از این سلول‎ها شود. نتایج RT-PCR نیز مشخص کرد که همزمان، نورون‎های حاصل از سلول‎های بنیادی جنینی تحت تاثیر اسید رتینوئیک توانستند نشانگر‎های Mash1، Pax6، Pax7 و Dbx1/2 مربوط به هویت‎یابی عصبی نورون‎ها در جهت پشتی، شکمی و نیز Hoxb4، Hoxc5 و Hoxc8 مربوط به الگویابی عصبی نورون‎ها حول محور سری، دمی لوله عصبی را بیان نمایند.

نتیجه‎گیری: اسید رتینوئیک همزمان با القای عصبی سلول‎های بنیادی جنین موش در محیط آزمایشگاهی قادر به ایجاد هویت عصبی این نورون‎ها نیز می‎باشد. واژگان کلیدی: سلول‎های بنیادی جنینی موش، الگویابی عصبی، اسید رتینوئیک


اسحق رحیمیان بوگر، کاوه علوی، مریم اصفهانی،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده

 زمینه و هدف: فهم ایده پردازی خودکشی و عوامل آن پیامدهای بالینی ارزشمندی در حوزه های پیشگیری و مداخله در بحران دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بین عوامل روانشناختی، جمعیت‌شناختی و اجتماعی- اقتصادی در ایده پردازی خودکشی بود.

مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی، 671 نفر از جمعیت عمومی شهر سمنان با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو، چک لیست نشانه های روانی، پرسشنامه سبک دفاعی، مقیاس افکار خودکشی بک، مقیاس ناامیدی بک، پرسشنامه حمایت اجتماعی و پرسشنامه جمعیت شناختی جمع‌آوری و با همبستگی و رگرسیون لوجستیک با استفاده از SPSS تحلیل گردید.

یافته ها: سطح تحصیلات (237/1OR=؛014/0p<)، روابط خانوادگی (873/1 OR=؛010/0p<)، درآمد (211/4OR=؛0030p<)، وضعیت اشتغال (149/3 OR=؛008/0p<)، سابقه بیماری روان پزشکی (754/5 OR=؛003/0p<)، سابقه بستری در بخش روانپزشکی (003/2 OR=؛011/0p<)، روان رنجورخویی (136/6 OR=؛001/0p<)، برون‌گرایی (612/3 OR=؛005/0p<)، سبک دفاعی نوروتیک (468/2 OR=؛005/0p<)، سبک دفاعی بالغ (107/4 OR=؛002/0p<)، سبک دفاعی نابالغ (059/3 OR=؛003/0p<)، حمایت اجتماعی (609/7 OR=؛001/0p<)، و ناامیدی (834/9 OR=؛001/0p<) به طور معناداری افراد دارای ایده پردازی خودکشی را از افراد فاقد ایده پردازی خودکشی تفکیک کردند (001/0P<). این متغیرها در کنار هم، 4/97% ایده پردازی خودکشی را به درستی پیش بینی می کنند.

نتیجه‌گیری: در این مدل، عوامل روانشناختی، جمعیت‌شناختی و اجتماعی- اقتصادی خطرساز نسبت شانس ایده پردازی خودکشی را افزایش می دهد. این یافته ها در طراحی مداخلات پیشگیرانه و برنامه های مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان اهمیت دارد.


مریم پناهی، سیامک راکعی اصفهانی، محمود امینی، بهمن صادقی سده،
دوره 18، شماره 9 - ( آذر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود پیشرفت در تکنیک های جراحی و شیوه‌های کنترل خطر در سال‌های اخیر، باز شدن زخم به دنبال لاپاراتومی شکم هم چنان از شیوع بالایی برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی میزان تاثیر بخیه فشاری در باز شدن زخم لاپاراتومی اورژانس شکم می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی، تعداد 160 بیمار کاندید لاپاراتومی اورژانس به دلیل پریتونیت یا تروما وارد مطالعه شدند. نیمی از بیماران به صورت تصادفی تحت بخیه فشاری و نیمی دیگر نیز تحت بخیه معمولی قرار گرفتند. در پایان، میزان باز شدن زخم جراحی بیماران و میزان عوارض بررسی گردید.

یافتهها: در گروه بخیه فشاری 3 نفر (7/3 درصد) و در گروه شاهد 11 نفر (7/13 درصد) دچار بازشدگی زخم شدند که اختلاف معنی‌داری بین دو گروه وجود داشت(025/0p=). بر اساس تست آماری رگرسیون لجستیک چند متغیره نیز مشخص گردید که باز شدن زخم با وضعیت همودینامیک، نوع تروما و نوع آسیب وارده به اعضاء داخل شکمی و جنس مرتبط می‌باشد. بروز باز شدن زخم، وضعیت همودینامیک اولیه ناپایدار، ترومای نافذ شکمی و آسیب به روده‌ها در جنس مذکر بالاتر بود.

نتیجهگیری: به طور کلی، به نظر می‌رسد استفاده پیش‌گیرانه از بخیه فشاری در بیماران دارای فاکتورهای خطرمتعدد از نظر باز شدن زخم پس از عمل می‌تواند مفید باشد.


مرضیه تولائی، نسیم اسکندری، محمد حسین نصر اصفهانی،
دوره 22، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: گلوبوزواسپرمی یک ناهنجاری مورفولوژیکی شدید اسپرم در مردان است که در آن اسپرم‌‌‌ها دارای سر کروی شکل هستند و با کاهش یا عدم وجود آکروزوم در نمونه اسپرم آنها تشخیص داده می‌شود. در این مردان، سطح بالایی از آسیب DNA و بستهبندی کروماتین غیرطبیعی گزارش شده است. این کمبودها میتواند به عنوان علل اصلی نابارور در این افراد در نظر گرفته شود. هدف از این مقاله، بررسی ساختار کروماتین اسپرم در مردان نابارور با گلوبوزواسپرمی است.
مواد و روشها: در این مقاله مروری نظاممند، 77 مقاله مرتبط با کمبود پروتامین، آسیب DNA و آنوپلوئیدی در افراد گلوبوزواسپرمی در فاصله سال‌‌های 1971 تا 2017 از طریق پایگاههای اینترنتی PubMed،Scholar  Google و Scopus جمعآوری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ACECR.ROYAN.REC.1396.204 در کمیته اخلاق پژوهشگاه رویان مورد تایید قرار گرفته است.
یافته‌‌‌ها: میانگین درصد آسیب DNA اسپرم و نقص پروتامین به طور معناداری در مردان نابارور گلوبوزواسپرمی در مقایسه با مردان بارور بالاتر بود. با این وجود نتایج متناقضی در رابطه با آنوپلوئیدی کروموزومی اسپرم در مردان نابارور گلوبوزواسپرمی در بین مطالعات وجود داشت.
نتیجه‌گیری: در مردان نابارور گلوبوزواسپرمی، علاوه بر تشکیل غیرطبیعی آکروزوم، به عنوان مهمترین اتیولوژی شکست در لقاح، میزان بالای بستهبندی غیرطبیعی کروماتین و آسیب DNA اسپرم نیز می‌تواند در این پدیده درگیر باشد. بنابراین درمان آنتی اکسیدان قبل از تکنیک تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم برای کاهش آسیب کروماتین اسپرم در این افراد پیشنهاد شده است.

رامین فلاح زاده، کسری اصفهانی، عباس اخوان سپهی، نسرین کمالی، بیژن بمبئی،
دوره 22، شماره 5 - ( آذر و دی 1398 )
چکیده

زمینه و هدف آنزیم فلاوین ردوکتاز DszD به عنوان آنزیم کلیدی جهت تأمین نیروی احیایی لازم در فرایند گوگردزدایی باکتریایی محسوب می‌شود. با توجه به اینکه سرعت فرایند گوگردزدایی به دلیل پایین‌بودن قدرت کاتالیتیکی این آنزیم پایین است، بنابراین به منظور بهره‌گیری از آن به عنوان کاتالیزور زیستی تجاری، افزایش قدرت کاتالیتیکی آنزیمی ضروری است.
مواد و روش ها ساختار سه‌بعدی آنزیم فلاوین ردوکتاز DszD توسط سرور CPH-Model، پیش‌گویی و توالی آمینو اسید آن در پایگاه اطلاعات پروتئینی به منظور شناسایی مولکول‌های همولوگ جست‌وجو شد. بر اساس هم‌ترازی توالی آمینو اسیدهای آن با مولکول‌های همولوگ، باقی‌مانده‌های کلیدی در اتصال با سوبسترای فلاوین مونونوکلئوتید (FMN) شناسایی شد. باقی‌مانده کلیدی آسپارژین در موقعیت ۷۷ با استفاده از روش جهش‌زایی هدفمند با فنیل ­آلانین جایگزین شد. 
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد IR.NIGEB.EC.۱۳۹۸.۶.۲۴ A به تأیید کمیته اخلاق پژوهشی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست‌فناوری رسیده است.
یافته‌ها همسانه‌سازی و بیان هریک از ژن‌های وحشی و جهش‌یافته به طور جداگانه انجام و قدرت کاتالیتیکی آنزیم‌های وحشی و جهش‌یافته تولیدی با یکدیگر مقایسه شد. نتایج سنجش فعالیت آنزیمی نشان داد قدرت کاتالیتیکی آنزیم جهش‌یافته نسبت به آنزیم وحشی به میزان ۲/۵ برابر افزایش یافته است.
نتیجه گیری جایگزین‌کردن آمینو اسید فنیل آلانین به جای آمینو اسید آسپارژین در موقعیت ۷۷ منجر به افزایش قدرت کاتالیتیکی آنزیمی در راستای افزایش سرعت فرایند گوگردزدایی می‌شود.

علی اصفهانی، شیرین زینالی، رقیه کیانی،
دوره 23، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان سینه بیماری شایعی در بین زنان است که تأثیر عمیقی بر سلامت روان، تجربه درد می‌گذارد و باعث می‌شود بیماران از افکار مرتبط اجتناب کنند؛ بنابراین هدف از این طرح، ارزیابی اثربخشی روش گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تهعد بر اضطراب مرتبط با درد و تنظیم شناختی هیجانی در بیماران سرطان سینه است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع بررسی‌های نیمه‌تجربی از نوع آزمایشی بود. ۶۸ زن مبتلا به سرطان سینه به صورت نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند و پس از اعلام آمادگی، پرسش‌نامه اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۳۴ نفر گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و گروه کنترل (۳۴ نفر) تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش در فرایند ۸ جلسه گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. پیش از درمان و یک هفته پس از آن، پرسشنامه‌های اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان در اختیاران گروه آزمایش و کنترل قرار گرفت. داده‌های جمع‌آوری‌شده با کمک آزمون‌های t، x2 و تحلیل کوورایانس تک‌متغیره و چندمتغیره  با نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود اضطراب درد (5/1±44/8:Mean±SD)، تنظیم شناختی هیجان منفی (1/5±40/8:Mean±SD) مثبت (5/7±39/8:Mean±SD) شده است (0/001=P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که درمان‌های روان‌شناختی بر مؤلفه های روانی مرتبط با بیماری‌های سرطان تأثیرگذار است و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌تواند به بیمار کمک کند تا افکار منفی و شرایط بیماری خود را بپذیرد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb