31 نتیجه برای اسد
علی اصیلیان، مسعود فرینام، اسداله کیانی،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده
مقدمه: کارسینوم سلول بازال شایع ترین بدخیمی انسان است. روش های مختلفی برای درمان این تومور وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین نتایج دران کارسینوم سلول بازال با روش جراحی میکروگرافیک موهس است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت توصیفی گذشته نگر بر روی 194 کارسینوم سلول بازال در 175 بیمار درمان شده با روش جراحی میکروگرافیک موهس در فاصله زمانی مهر 78 تا اسفند ماه 81 در کلینیک پوست بیمارستان الزهرا (س) اصفهان انجام گرفت. اطلاعات مورد نظر از پرونده بیماران استخراج سپس توسط نرم افزار SPSS مورد پردازش آماری قرار گرفت.
نتایج: از 175 بیمار (با 194 ضایعه کارسینوم سلول بازال)، 110 نفر (62/85%) مرد و 65 نفر (37/14%) زن بوده اند. متوسط سن بیماران 28/38 ± 58 سال بود. اکثریت تومورها در صورت واسکالپ قرار داشتند و بینی شایع ترین محل ابتلا بود. 180 مورد تومور اولیه و 14 مورد تومور از نوع راجعه بود. در 17% موارد اندازه تومور بزرگ تر از 2 سانتی متر بود. شایع ترین نوع کلینیکی و هیستولوژیک به ترتیب ندولواولسراتیو و ندولر بود. عود تومور در 3 بیمار مشاهده شد. میزان بروز سالیانه عود بیماری 0/98% بوده و از لحاظ نتایج زیبایی در 81% موارد عالی و خوب گزارش شد.
نتیجه گیری: میزان عود در کارسیتوم بازال که با روش جراحی میکروگرافیک موهس درمان شده، کم است. بنابراین، این روش درمانی (در مواردی که اندیکاسیون دارد) برای درمان کار سینوم سلول بازال در ایران نیز قویا توصیه می شود. |
پروین سلطانی، فریبا اسدی، امیر سبحانی،
دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
مقدمه: سیستیت آمفیزمانتو فرم نادری از عفونت مثانه می باشد که اکثر موارد در افراد دیابتی اتفاق می افتد. اکثر این عفونت ها ناشی از ای کولای و گونه های کلبسیلا می باشد. فاکتورهای مستعد کننده شامل دیابت شیرین خوب کنترل نشده، عفونت راجعه سیستم ادراری، انسداد راه خروجی مثانه و مثانه نروژنیک می باشند. حساس ترین روش تشخیص سی تی اسکن است که هوای داخل جدار مثانه را نشان می دهد و پاتو گنو مونیک بیماری است. در این گزارش در مورد سیستیت آمفیزماتو معرفی می گردد.
موارد: مورد اول خانم 73 ساله دیابتی است که به دلیل نارسایی حاد کلیه متعاقب عمل جراحی کله سیستکتومی بستری شده بود. طی بستری، بعد از بهبود عملکرد کلیه، بیمار دچار تب، درد شکم، هماچوری و اتساع پیش رونده شکم شد. در معاینه تندرنس ژنرالیزه با ارجحیت قسمت تحتانی شکم بدون ریباند تندرنس داشت که با مشاهده هوا داخل جدار مثانه، توسط سی تی اسکن، تشخیص سیستیت آمفیز ماتو انجام شد. بیمار تحت درمان قرار گرفت و بهبود یافت. مورد دوم خانم 37 ساله دیابتی بود که به علت تهوع، استفراغ مکرر و درد شکم به بیمارستان ارجاع شده بود. در معاینه کاهش فشار خون شدید، تندرنس در تمام شکم با ارجحیت قسمت تحتانی شکم همراه با توده در قسمت سوپر اپوبیک داشت که با شک بر سیستیت آمفیزماتو، سی تی اسکن از لگن درخواست شد و با مشاهده هوا در جدار مثانه تشخیص تایید شد. بیمار با درمان آنتی بیوتیکی و قرار دادن سوند فولی بهبود یافت.
نتیجه گیری: تشخیص و درمان سریع برای نجات جان این بیماران اهمیت به سزایی دارد. عدم تشخیص یا تاخیر در شروع درمان مناسب منجر به پریتونیت ثانویه به پارگی مثانه، سپتی سمی و نهایتا مرگ بیمار می گردد.
مجید طوافی، عبدالرحمان دزفولیان، علیرضا شمس، پروانه طباطبایی، اسد الله توکلی،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده
مقدمه: در دیابت قندی افزایش آنژیوتانسین 2 (AgII)، افزایش فاکتور رشد شبه انسولینی _1(IGF-1) و افزایش هورمون رشد موجب القاء ضایعات کلیوی به ویژه تغییر در محتوا ، ضخامت غشاء پایه گلومرولی (GBM) ، افزایش ضخامت واتصال زوائد پایی پودوسیتی میگردد. در این تحقیق برای اولین بار ترکیب درمانی داروهای لوزارتان (بلوکه کننده گیرنده نوع یک آنژیوتاتنسین 2) و اکتروتید (مهار کننده IGF-1 و هورمون رشد) جهت مهار ضایعات پوشش گلومرولی دیابتی به کار رفت.
روش کار: در این بررسی تجربی 15 راس رت نر دو ماهه، نفرکتومی چپ گردیده و به 5 گروه 3 تایی تقسیم شدند. هفت روز بعد با تزریق زیر جلدی آلوکسان(120 میلیگرم برکیلوگرم زیرجلدی)در گروه های دوم ، سوم، چهارم و پنجم دیابت، القاء گردید. 5 روز بعد از القاء دیابت، گروه سوم لوزارتان (5 میلیگرم برکیلوگرم) از راه دهان وگروه چهارم اکتروتید(10میکروگرم در روز) به صورت زیر پوستی و گروه پنجم هردو دارو را با دزهای گفته شده به مدت هشت هفته دریافت کردند. گروه دوم دیابتی بدون درمان در نظر گرفته شد. سپس کلیه تمام حیوانات گروهها با روش پرفیوژن ثابت گردید. قطعات یک میلی متری کورتکس بعد از ثبوت ثانویه با تتروکسید اسمیم جهت قالب گیری در رزین TAAB812 پردازش گردید. برشهای نازک(600 نانومتری) تهیه و با میکروسکوپ الکترونی انتقالی مورد بررسی کیفی قرار گرفت.
نتایج :لوزارتان از اتصال زوائد پایی و پهن شدن آنها جلوگیری و لی در مواردی نتوانسته بود حالت سه لایه ای GBM را حفظ نماید. اکتروتید در مهار اتصال زوائد پایی چندان مؤثر نبوده و تاثیری در جلوگیری ازدست رفتن حالت سه لایه ای GBM نداشت. مصرف توأم هر دودارو اتصال و پهن شدن زوائد پایی را مهار و ساختار GBM را حفظ نمود، ولی در موارد معدودی تیغه شفاف مجاور اندوتلیوم دیده نشد.
نتیجه گیری: اکتروتید تأثیر چندانی بر مهار ضایعات پوشش گلومرولی نداشت. هر چند لوزارتان توانست تا حد خوبی از تغییرات فرا ساختاری پوشش گلومرولی جلوگیری نماید، ولی مصرف توأم هردو دارو در اکثر موارد و در مقایسه با لوزارتان، ضایعات دیابتی پوشش گلومرولی را بهتر مهار نمود.
آرش بیات، غلامعلی فتاحی بیات، مسعود دهدشتیان، گلاره کاویانی، مسعود اسدی، عبدالحسین معصومی،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: امروزه به خوبی مشخص شده است که سیستم شنوایی برای رشد گفتار و زبان، ارتباط و یادگیری ضروری میباشد. آزمون گسیلهای صوتی گوش (OAE) یک روش مفید و حساس در ارزیابی افراد با آسیب شنوایی میباشد. مطالعات مختلف نشان دادهاند کودکانی که در بخش مراقبتهای ویژه بستری میباشند، حدود 20-10 برابر بیشتر از موارد سالم در معرض خطر کم شنوایی قرار دارند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی شنوایی نوزادان در معرض خطر
کم شنوایی از طریق آزمون OAE بود.
روش کار: طی یک مطالعه مقطعی- تحلیلی، 148 نوزاد در معرض خطر کم شنوایی مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی اراک و ابوذر اهواز مورد ارزیابی قرار گرفتند. این نوزادان به شیوه نمونهگیری غیر احتمالی آسان انتخاب گردیده بودند. نتیجه معاینه اتوسکوپی کلیه نوزادان طبیعی بود. آزمون گسیلهای صوتی گوش به دو شیوه گذرا ( (TEOAEو اعوجاجی (DPOAE) در دو گوش نوزادان انجام پذیرفت. در صورتی که نتایج آزمون گسیلهای صوتی گوش طبیعی نبود، این آزمونها مجدداً در یک ماه بعد تکرا ر میگردید. اگر در این مرحله نیز پاسخ نوزاد در محدوده طبیعی قرار نداشت، جهت انجام ارزیابیهای تکمیلیتر ارجاع میگردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده آزمون های آماری کولموگرف اسمیرنوف و تی صورت پذیرفت.
نتایج: تعداد 41 و 28 نوزاد در نخستین مرحله ارزیابیها نتوانستند به ترتیب درآزمونهای TEOAE و DPOAE نتایج طبیعی کسب کنند. همچنین نتایج آزمونهای TEOAE و DPOAE در دومین مرحله ارزیابی به ترتیب در 23 و 16 نفر غیر طبیعی بود که از این بین وجود افت شنوایی در نزد 11 بیمار تایید گردید. در 5 مورد از موارد تایید شده، عامل ایجاد کننده کم شنوایی به دلیل مصرف آمینوگلیکوزیدها بود.
نتیجه گیری: غربالگری شنوایی نوزادان در معرض خطر کم شنوایی یک رویکرد بالینی مفید در ردیابی آسیب شنوایی میباشد. همچنین با توجه به شیوع بالای کم شنوایی در جمعیت نوزادان مورد مطالعه (43/7 درصد)، پیشگیری از عوارض این مشکل در این نوزادان اکیدا توصیه می گردد.
مهرداد شهرانی، فاطمه نبوی زاده، محمود رفیعیان، هدایت شیرزاد، مرتضی هاشم زاده، حسین یوسفی، رضا خدیوی، اسد اله امینی، بهمن خلیلی، قربانعلی رحیمیان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: گیاه سیر از دسته گیاهانی است که به طور وسیعی در جوامع دنیا و به خصوص جامعه ایرانی به عنوان یک گیاه معطر در طبخ غذاها و تهیه ترشیجات مورد استفاده قرار میگیرد و شمار زیادی از مردم بر این باورند که این گیاه برای ناراحتیهای گوارشی مفید است. لذا در این مطالعه اثر عصاره این گیاه بر میزان ترشح اسید و پپسین معده در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: این مطالعه به صورت تجربی بر روی دو گروه 12 تایی موش صحرایی (گروه کنترل و گروه سیر) صورت گرفت. حیوانات پس از بیهوشی توسط تزریق داخل صفاقی 50 میلی گرم بر کیلوگرم تیوپنتال سدیم؛ تراکئوستومی، لاپاراتومی و گاسترودئودنوستومی شدند. عصاره گیاه سیر با دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم ازطریق مجرای گاسترودئودنوستوم به درون معده حیوانات گروه سیر وارد شد. به منظور تحریک ترشح اسید و پپسین معده از ماده پنتاگاسترین استفاده شد. این ماده با دوز 25 میکروگرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی به حیوان تزریق شد. ترشحات معده به روش شستشو به بیرون به دست آمد. اسید آن به روش تیتریمتری و پپسین به روش آنسون بررسی شد. نتایج حاصل با استفاده از آزمون آماری تی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: عصاره متانولی گیاه سیر سبب افزایش معنیداری در میزان ترشح اسید و پپسین معده در موشهای گروه سیر نسبت به گروه کنترل گردید(001/0p<). پنتاگاسترین در گروه کنترل سبب افزایش ترشح اسید و پپسین معده شد (001/0< p). نتیجه گیری: استفاده از سیر در رژیم غذایی سبب افزایش ترشح اسید و پپسین معده در مصرف کنند گان این گیاه میگردد.
غلامرضا نوری، فریبا اسدی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
مقدمه: ولولوس سکوم یک اورژانس حاد جراحی است. در این عارضه سکوم، ترمینال ایلیوم و کولون صعودی بین 180 تا 360 درجه بر خلاف عقربه ساعت حول شریان ایلیوکولیک دچار چرخش میشود. علت چرخش عدم چسبندگی مادرزادی کولون صعودی به پریتوئن جداری میباشد. بیمار معمولاً با علائم درد شدید شکم همراه با اتساع غیر قرینه آن مراجعه میکند. در این مقاله 2 مورد بیمار دچار ولولوس سکوم مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر(عج) شهر اراک معرفی میشود. موارد: مورد اول خانم 74 سالهای است با درد ناگهانی و اتساع شدید شکم به دنبال عدم اجابت مزاج 3 روزه مراجعه کرده است. بعد از تهیه گرافی ساده شکم و سی تی اسکن شکمی بیمار تحت عمل جراحی همی کولکتومی راست قرار گرفت. مورد دوم خانم 70 سالهای است که به دنبال 4 روز عدم اجابت مزاج دچار درد و اتساع ناگهانی شکم شده که بعد از انجام گرافی ایستاده و خوابیده شکم با علائم پرهوائی کولون و مشاهده سطوح گاز و مایع تحت عمل رزکسیون کولون قرار گرفت. نتیجه گیری: درمان ولولوس سکوم برخلاف سایر علل انسداد روده و یا ولولوس سیگموئید که گاهی ممکن است به درمانهای طبی نیز پاسخ دهند، همیشه جراحی و شامل رزکسیون سکوم وکولون صعودی است.
سیدمحمد امین موسوی، سروش مؤسس غفاری، مسعود اسدی، ایرج اسودی کرمانی،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: لوسمی یک بیماری بدخیم و پیشرونده است. بیان بالای پروتئین های مهار کننده آپوپتوز (IAPs) نظیر survivinو واریانت های ضد آپوپتوزی آن مانند-∆Ex3 surسبب بروز مقاومت به اثرات آپوپتوزی داروهای شیمی درمانی می گردد. در مطالعه حاضر اثرات کابنوکسولون بر رده سلولی K562(مدل آزمایشگاهی لوسمی میلوئید مزمن) و نیز بیان ژن survivin و -∆Ex3 surبررسی شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، ردهی سلولی K562 انسانی پس از کشت، تحت تاثیر CBX قرار گرفت. به منظور بررسی درصد مهار رشد و زیستایی از آزمون دفع رنگ تریپان بلو و برای بررسی آپوپتوز از میکروسکوپ فلورسانس (رنگ آمیزی با محلول آکریدین اورنج-اتیدیوم بروماید) و تکنیک الکتروفورز DNAبه کمک ژل آگارز استفاده شد. بیان ژن survivin با استفاده از تکنیک واکنش زنجیره ای پلیمرازی رونویسی معکوس نیمه کمی ارزیابی گردید.
یافته ها: غلظت 150 میکرومولار از CBX پس از 48 ساعت باعث مهار رشد و القاء آپوپتوز (تا 50 درصد) در سلول های K562گردید. به علاوه، این ترکیب سبب کاهش بیان ژن survivin و واریانت پیرایشی ضد آپوپتوزی sur-∆Ex3پس از 2 و 4 ساعت در این سلول ها شده، در حالی که با افزایش زمان تیمار (6 و12ساعت) و با وقوع فرآیند آپوپتوز بیان این ژن ها تا سطح بیان آنها در سلولهای کنترل افزایش یافت.
نتیجه گیری: با توجه به اثر CBX در القاء آپوپتوز و نیز کاهش بیان ژن survivin وsur-∆Ex3 ، این دارو می تواند به عنوان کاندیدای بالقوه برای مطالعات بیشتر به عنوان داروئی در درمان لوسمی میلوئیدی مزمن و کاهش مقاومت دارویی مورد بررسی قرار گیرد.
سید محمد امین موسوی، سروش مؤسس غفاری، مسعود اسدی، ایرج اسودی کرمانی،
دوره 14، شماره 5 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: تاکنون داروهای متفاوتی برای درمان لوسمی پرومیلوسیتیک حاد ارائه شده است، اما هیچ یک باعث درمان کامل بیماری نشده است، لذا تلاشهای بسیاری برای یافتن داروهای جدید با پتانسیل بالا که قادر به القاء آپوپتوز باشند، در جریان است. اخیراً اثرات ضد سرطانی ترکیبی به نام کاربنوکسولون، در چند رده سلولی گزارش شده است. در مطالعه حاضر اثرات ضد سرطانی کاربنوکسولون در رده سلولی NB4 به عنوان مدل آزمایشگاهی لوسمی پرومیلوسیتیک حاد مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، رده سلولی NB4 پس از کشت تحت تأثیر کاربنوکسولون در غلظتها و فواصل زمانی مختلف قرار گرفت. از آزمون دفع رنگ تریپان بلو به منظور بررسی رشد و زیستائی در سلولهایNB4 استفاده شد. برای بررسی نوع مرگ سلولی از میکروسکوپ فلورسنت و تکنیک الکتروفورز DNA به کمک ژل آگارز استفاده گردید.
یافته ها: کاربنوکسولون سبب مهار رشد سلولهای NB4 میشود، به طوری که میزان مهار رشد نسبت به کنترل در 48 ساعت و در غلظتهای 50 ،100، 150 ،200 و250 میکرومولار به ترتیب 65/32، 52/47، 73/60، 91/68 و 33/74 درصد بود. همچنین نتایج حاصل از آزمون قطعه قطعه شدن DNA و میکروسکوپ فلوروسنس نشان دهنده وقوع مرگ سلولی از نوع آپوپتوز پس از تیمار سلولهای NB4 با غلظتهای بالا بود.
نتیجه گیری: با توجه به اثرات مهار رشدی و آپوپتوزی کاربنوکسولون بر سلولهایNB4 لوسمی پرومیلوسیتیک انسانی، این دارو میتواند به عنوان کاندیدای بالقوه برای مطالعات بیشتر در درمان لوسمی پرومیلوسیتیک مورد بررسی قرار گیرد.
سید محمد امین موسوی، نگین سید گوگانی، ایرج اسودی کرمانی، مسعود اسدی،
دوره 14، شماره 6 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: نوکلئوستمین نقش عمدهای در کنترل رشد و خودنوزایی سلولهای بنیادی و سرطانی ایفا میکند. بنابراین مهار بیان نوکلئوستمین میتواند به عنوان عامل بالقوه در درمان سرطان محسوب شود. در مطالعه حاضر، اثرات سرکوب بیان ژن نوکلئوستمین در رده سلولی K562 مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، پس از تیمار سلولهای K562 با siRNA اختصاصی نوکلئوستمین، تغییر در الگوی بیان نوکلئوستمین با واکنش رونویسی معکوس نیمه کمی بررسی گردید. آزمون دفع رنگ تریپان بلو و آزمون جذب نمک تترازولیوم و میکروسکوپ فلورسنت به ترتیب به منظور بررسی مهار رشد و مرگ سلولی سلولهای K562 به کار گرفته شد. از فلوسایتومتری برای بررسی اثرات مهار ژن نوکلئوستمین بر چرخه سلولی استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که ژن نوکلئوستمین بیان بالایی در سلولهای K562 دارد. تیمار سلولهای K562 باsiRNA اختصاصی نوکلئوستمین در غلظت 200 نانومولار پس از 48 ساعت، سطح mRNA نوکلئوستمین را در مقایسه با سلولهای کنترل به میزان 55 درصد مهار کرد. 48 ساعت پس از ترانسفکشن، رشد سلولها به میزان 7/33 درصد کاهش یافت. همچنین مهار بیان ژن نوکلئوستمین منجر به مهار چرخه سلولی در مرحله G1 شد. نتایج حاصل از میکروسکوپ فلوروسنت نشان داد که آپوپتوز، 48 ساعت پس از خاموشی بیان ژن نوکلئوستمین رخ میدهد.
نتیجه گیری: با توجه به اثرات قوی مهار رشدی و آپوپتوزی siRNA نوکلئوستمین در سلولهایK562 لوسمی میلوئید انسانی، خاموشی بیان این ژن میتواند به عنوان یک هدف بالقوه در مهار سلولهای K562، به عنوان مدل سلول بنیادی لوسمی میلوئیدی مزمن باشد.
میثم گنجی بخش، معصومه اسدی، وحید نجاتی، نوروز دلیرژ، فرح فرخی،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: از زمانی که محققین توانستند سلولهای دندریتیک را از مونوسیتهای خون محیطی متمایز کنند، دانشمندان بسیاری در پی یافتن بهترین راه تولید سلولهای دندریتیک و بهینه سازی فرایند بلوغ این سلولها، در شرایط آزمایشگاهی هستند تا از این سلولها در درمان بیماریها استفاده کنند. هدف از این مطالعه بلوغ سلولهای دندریتیک مناسب ایمنی درمانی تومور میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، تولید سلولهای دندریتیک در دو مرحله صورت گرفت که در مرحله اول سلولهای مونوسیت تحت تاثیر سیتوکاینهای GM-CSF و اینترلوکین-4 به سلولهای دندریک نابالغ تبدیل شدند و در مرحله دوم این سلولها در حضور مایع رویی سلولهای اندوتلیال ورید ناف انسان و لنفوسیتهای T فعال شده با فیتوهماگلوتینین و عوامل بلوغ به سلولهای دندریتیک بالغ تبدیل شدند. یافتهها: سلولهای دندریتیک تولید شده دارای ویژگیهای مناسب از لحاظ فنوتیپ، توانایی فاگوسیتوز، میزان تحریک تکثیر لنفوسیتهای T بودند و قادر به ترشح مقادیر بالایی از سایتوکینها بودند. نتیجهگیری: مایع رویی سلولهای اندوتلیال و لنفوسیتهای T باعث تولید سلولهای دندریتیک نوع 1 و لفنوسیتهای T یا دیگر نوع 1 در شرایط آزمایشگاهی میگردند. بنابراین سلولهای دندریتیک تولید شده با این روش سلولهایی مناسب برای کاربردهای ایمنی درمانی و درمان سرطان از طریق سلول درمانی میباشند.
زینب مقدمی فرد، جمیله ابوالقاسمی، محسن اسدی لاری، مهدی محمدی، محمود رضا گوهری، مسعود صالحی،
دوره 15، شماره 8 - ( ماهتامه دی 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل متعددی برای بروز متاستاز وجود دارند که در مطالعات مختلف بررسی و شناخته شدهاند اما با این وجود با معلوم بودن این عوامل همیشه نمیتوان بروز متاستاز را به طور دقیق پیشبینی نمود. یکی از انواع مدلهایی که برای تحلیل دادههای بازگردنده و در نظر گرفتن عدم همگنی بین بیماران به کار میرود، مدل شکنندگی است. هدف این مطالعه کاربرد یک مدل شکنندگی بر دادههای سرطان پستان و به دست آوردن عوامل موثر بر متاستاز است. مواد و روشها: در این مطالعه بقا، 133 زن مبتلا به سرطان پستان که طی سالهای 1384 تا 1386 برای درمان به بیمارستان شهید فیاض بخش تهران مراجعه نمودند مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران تا فروردین سال 1390 مورد پیگیری قرار گرفته و آخرین وضعیت آنان ثبت گردید. برای تحلیل دادهها از مدل بقای شکنندگی استفاده شد. توزیع مولفه شکنندگی گاما با میانگین یک و واریانس θ فرض شد واجرای مدل و تحلیل دادهها در نرم افزار R انجام شد. یافتهها: نرخ بقای سه ساله و پنج ساله بدون بیماری برای بیماران، به ترتیب برابر با 78/0 و 72/0 بود. خطر وقوع متاستاز در طول دوره پیگیری حداکثر 43 درصد برآورد گردید. درجه بدخیمی تومور و تعداد گرههای درگیر، عامل پیش آگهی دهنده در بروز متاستاز شناخته شدند و واریانس شکنندگی برابر با 27/4 به دست آمد(001/0= p). نتیجهگیری: با توجه به معنیداری واریانس مولفه شکنندگی، بیمارانی که دارای متغیرهای توضیحی یکسانی هستند نیز دارای خطر وقوع متاستاز متفاوتی هستند و ویژگیهای فردی و اختصاصی بیماران در بروز متاستاز اثر معنیدار دارد.
علیرضا قربانی بیرگانی، پروین عابدی، کوروش زارع، سعید اسدپور،
دوره 15، شماره 8 - ( ماهتامه دی 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پسوریازیس یک بیماری مزمن شایع پوست میباشد که معمولا به صورت لکههای سفید رنگ و نقرهای روی پوست ظاهر میشود. هدف از این مطالعه بررسی اثر داروی بربرین بر روی بیماران پسوریازیس میباشد. مواد و روش ها: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 60 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اهواز از مرداد تا دی 1390 انجام گردید. بیماران به طور تصادفی به دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. یک گروه بربرین و گروه دیگر دارونما را به مدت 6 ماه روزانه دو بار در محل ضایعات استفاده کردند. میزان شدت ضایعات بیماران در 7 نوبت از طریق مقیاس Psoriasis Area Scoring Index ارزیابی گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از SPSS و روشهای آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و مجذور کای استفاده شد. یافتهها: پس از 6 ماه درمان، میزان شدت ضایعات در گروه دریافت کننده کرم بربرین در مقایسه با گروه دارونما کاهش چشمگیری نشان داد. به طوری که میانگین نمره PASI گروه بربرین از 99/3 به 11/2 و در گروه دارونما از 98/3 به 71/3 کاهش یافت. اختلاف میانگین نمره PASI قبل از دریافت تا ماه سوم در بربرین و دارونما معنیدار نبود ولی در طول ماههای چهارم تا ششم معنیدار بود(013/0=p). نتیجهگیری: کرم بربرین در کاهش ضایعات پوستی بیماران پسوریازیس موثرتر از دارونما بود. بنابراین توصیه میشود که از داروهای با پایه گیاهی مثل بربرین در کنار داروهای اصلی بیماران بیشتر استفاده گردد.
علی آقانوری، محمود محمودی، مینا اسدی، فاطمه مرتجی، حمیده صالحی، کوروش جعفریان،
دوره 15، شماره 9 - ( ماهنامه بهمن 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: با تغییر ترکیب جمعیتی کشور به سمت سالخوردگی در سالهای اخیر، نیازمند افزایش اطلاعات راجع به کیفیت زندگی در این گروه سنی هستیم. برنامهریزی مناسب برای ارتقاء کیفیت این گروه سنی مستلزم شناخت عوامل مرتبط با کیفیت زندگی آنان میباشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط کیفیت زندگی با کیفیت رژیم غذایی در افراد سالمند 60 ساله و بالاتر در مناطق شهری استان مرکزی بود. مواد و روشها: این پژوهش مقطعی در سال 1389 بر روی 165 فرد 60 ساله و بالاتر ساکن مناطق شهری استان مرکزی انجام شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه عمومی، پرسشنامه کیفیت زندگی (فرم کوتاه شده 36 سوالی) و 3 روز یادآمد خوراک استفاده شد. کیفیت رژیم غذایی با استفاده از شاخص غذا خوردن سالم اندازهگیری شد. یافتهها: میانگین امتیاز کلی کیفیت زندگی، بخش جسمی و روانی به ترتیب برابر 66/55، 32/51 و 30/57 و میانگین شاخص غذا خوردن سالم برابر 83/82 بود. ارتباط معنیداری بین امتیاز کلی کیفیت زندگی و بخش جسمی و روانی با شاخص غذا خوردن سالم مشاهده نشد(2/0p=). نمرات کلی کیفیت زندگی و رژیم غذایی با سن، جنس، سطح تحصیلات، شغل قبلی، درآمد، فعالیتهای اوقات فراغت، ورزش، بیمه، کشیدن سیگار، ابتلا به بیماری و مصرف دارو ارتباط معنیدار داشتند(05/0p< ). نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که کیفیت زندگی سالمندان با کیفیت رژیم غذایی آنها مرتبط نمی باشد.
اسدالله عباسی، مجتبی امانی، نوروز نجف زاده، محمد ماذنی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: رتینوئیک اسید تمام ترانس به عنوان یکی از متابولیت های ویتامین A، در القای تمایز، رشد و تکثیر سلول های اپیتلیالی نقش دارد. این ماده باعث توقف چرخه سلولی در مرحله ی G0/G1 و القای آپوپتوز می شود. داروی ضد سرطان سیسپلاتین با اتصال متقاطع به DNA موجب القای آپوپتوز می شود که در درمان سرطان های تخمدان، سر و گردن ، مری ، معده و ملانوما استفاده می شود. مطالعات قبلی بر روی برخی ردههای سلولی سرطان تخمدان و ملانوما بیانگر اثرات افزایشی رتینوئیک اسید با سیسپلاتین می باشد، مطالعه حاضر اولین مطالعه در مورد اثرات همزمان رتینوئیک اسید تمام ترانس و سیسپلاتین بر روی رده سلولی سرطان مری KYSE-30 میباشد.
مواد و روش ها: رده سلولی KYSE30 در حضور و عدم حضورغلظت های مختلف رتینوئیک اسید و ترکیب آن با سیس پلاتین کشت داده شد، سپس مرگ سلولی با روش های کلونوژ&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwjنیک و رنگ آمیزی آکریدین اورنج/اتیدیوم بروماید بررسی گردید.
یافتهها: نتایج حاکی ازالقاء تمایز سلولی در رقت های 15&le میکرومولار رتینوئیک اسید است. رقت های پائین تر تینوئیک اسید، باعث مرگ سلولی و کاهش تعداد کلونی در حضور و نیز عدم حضور سیس پلاتین گردید(p&le0.05). ترکیب 10 میکرومولار رتینوئیک اسید باµg/ml 5 و10 سیس پلاتین بهترین اثر را در کاهش تعداد کلونی و افزایش مرگ سلولی را نشان داد.
نتیجه گیری: استفاده همزمان از رقت های پایین رتینوئیک اسید و سیسپلاتین باعث افزایش آپوپتوز و نکروز و در نتیجه کاهش تعداد کلونی رده سلولی KYSE30 در مقایسه با سیس پلاتین به تنهایی می شود.
منیره اسدی قلعه نی، آتنا شمس، حمیدرضا طاهری،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن پیشرونده سیستم اعصاب مرکزی است و از علائم و نشانههای آن خستگی و عدم تعادل میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی بر روی سطح طرح دار بر تعادل بیماران مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون بود. آزمودنیها با دامنه سنی 27 تا 42 و مقیاس ناتوانی جسمانی 1-4 و هدفمندانه و داوطبانه انتخاب و به صورت تصادفی به گروههای تجربی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات به مدت 3 هفته و 5 جلسه در هفته انجام گرفت و مدت هر جلسه حداقل یک ساعت بود. برای اندازهگیری تعادل از مقیاس تعادل برگ استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل و وابسته در سطح p<0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بهبود قابل توجهی در تعادل مشاهده شده است(p<0.05). همچنین نتایج حاکی از تفاوت معنیداری بین دادههای پس آزمون آزمودنیها در هر دو گروه تجربی و گروه کنترل بود(p<0.05).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، به کارگیری برنامه تمرینی راه رفتن بر روی سطح طرح دار میتواند عاملی تاثیرگذار در بهبود تعادل بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس باشد. با توجه به این نتایج، متخصصان مربوطه میتوانند از این تمرینات به عنوان یک مکمل در کنار درمانهای دارویی برای بیماران ام .اس استفاده کنند.
زهرا جلوداری، ناهید مسعودپور، محمد اسدپور، میثم حاضری بغداد آباد، سید حسین شاهچراغی،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تولد با وزن کمتر از 2500 گرم، شاخص عمده ارزیابی سلامت نوزادی و شیرخواری میباشد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته روی حیوانات، کمبود مس و روی در بارداری با توقف رشد جنینی و ناهنجاریهای مادرزادی ارتباط دارد. از این رو، این پژوهش به منظور ارزیابی نقش این دو عنصر بر روی جنین انسان صورت گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی در مدت یک سال خون بند ناف کلیه نوزادان متولد شده در زایشگاه نیک نفس رفسنجان گرفته شد، سپس سرم آن جدا و ذخیره شد. در مجموع 64 نمونه شامل 9 نوزاد با ناهنجاری مادرزادی،21 نوزاد با وزن مساوی یا کمتر از 2500 گرم و 34 نوزاد سالم به عنوان شاهد به روش تصادفی ساده انتخاب شد. پس از آن، میزان مس و روی خون بند ناف آنها به روش اسپکتروفوتومتری اندازهگیری شد و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه 17 و روشهای آماری کای اسکوئر، تی- تست و آنالیز واریانس استفاده شد.
یافتهها: ارتباط معنیداری بین سطح مس و روی با وزن هنگام تولد و ناهنجاریهای مادرزادی به دست نیامد. همچنین ارتباط معنیداری بین مس و روی با برخی از عوامل خطرزای حاملگی نظیر نوع زایمان، پارگی زودرس کیسه آب، کنده شدن زودرس جفت، جفت سرراهی، مسمومیت حاملگی، رتبه تولد، قد، دور سر و آپگار وجود نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد که سطح سرمی مس و روی خون بند ناف ارتباطی با وزن تولد و بروز ناهنجاریهای مادرزادی و عوامل خطرزای حاملگی ندارد.
صدیقه یوسف زاده، مهین اسماعیلی درمیان، محمدرضا اسدی یونسی، محمدتقی شاکری،
دوره 19، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان یک واقعهی پر استرس میباشد که نیازمند نوعی سازگاری روانی است. از جمله تعیین کنندههای مهم سازگاری روانشناختی که تلفیقی از گرایش و نگرش مثبت در افراد میباشد، خوش بینی است. هدف این مطالعه تعیین تأثیر آموزش خوش بینی در دوران بارداری بر نگرش و قصد انتخاب نوع زایمان در زنان نخستزا است.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 64 زن نخست باردار با حاملگی طبیعی 30 تا 34 هفته و بدون اندیکاسیون سزارین از مراکز بهداشتی- درمانی مشهد در سال 1393 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه A ( تحت آموزش) و B (بدون آموزش) قرار گرفتند. آموزش خوش بینی، طی 5 جلسه 60 دقیقهای با مشارکت گروهی واحدهای پژوهش و تمرینهای فعال اجرا شد. پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامههای روا و پایا انجام شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمونهای آماری تحلیل واریانس، دقیق فیشر، ویلکاکسون، کای دو و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمره نگرش نسبت به سزارین در گروه مطالعه قبل و بعد از آموزش تفاوت معنیداری دارد(001/0>p). میانگین نمره نگرش نسبت به زایمان طبیعی به طور معنیداری در گروه مداخله بیشتر از گروه شاهد بود(002/0=p). فراوانی قصد انتخاب نوع زایمان قبل و بعد از مداخله در گروه آموزش خوش بینی تفاوت معنیداری دارد(033/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش به نظر میرسد که آموزش خوش بینی در ایجاد نگرش مثبت نسبت به زایمان طبیعی و در نتیجه کاهش میزان سزارین انتخابی مؤثر است.
رضا پورایمانی، فریبا اسدپور،
دوره 19، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: عناصر پرتوزا با گسیل تابشهای هستهای باعث بروز بیماریهایی نظیر سرطان یا ناهنجاریهای ژنتیکی میگردند. بنابراین مطالعه پرتوزایی خاک و مواد غذایی و همچنین محاسبه ریسک بروز سرطان برای مواد غذایی ضروری به نظر میرسد.
مواد و روشها: در این پژوهش، 9 رقم مختلف لوبیا شامل دانههای لوبیا، قسمتهای هوایی آن و خاک زراعی آنها جمعآوری شدند. با استفاده از روش طیف سنجی گاما و آشکارساز فوق خالص ژرمانیومی با بازدهی نسبی 30 درصد، ویژه فعالیت هستههای پرتوزا 40K 232Th,226Ra , و137Cs در خاک و دانهی لوبیا و قسمتهای هوایی آن تعیین گردید.
یافتهها: مقدار آهنگ دوز جذبی در هوا در ارتفاع یک متری از سطح خاک در محدوده 23/77 تا 78/112 بر حسب نانوگری بر ساعت محاسبه گردید. مقدار دوز موثر جذبی سالیانه ناشی از مصرف لوبیا در کشور برای هر فرد بالغ در محدوده 14/122 تا 86/905 برحسب میکروسیورت در سال به دست آمد. ضریب ریسک ابتلا به سرطان برای ارقام مختلف لوبیا در محدوده 5-10×87/1 تا 4-10×59/1 تغییر نشان داد که کمتر از حد اکثر مقدار مجاز یعنی 3-10 است.
نتیجهگیری: ویژه فعالیت هستههای پرتوزا در نمونههای خاک بیشتر از میانگین جهانی میباشد. مقدار دوز جذبی ناشی از مصرف لوبیا برای بیشتر ارقام آن از مقدار متوسط جهانی بیشتر است. ضریب ریسک ابتلا به سرطان ناشی از مصرف لوبیا کمتر از حداکثر مقدار مجاز میباشد و مصرف لوبیا خطری برای سلامتی افرد ندارد.
مهیار نوریان، علی محمد اصغریان، حمید اسد زاده عقدایی،
دوره 19، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای التهابی روده(IBD) شامل دو دسته اساسی کولیت اولسرو(UC) و کرون(CD) میباشند که اتیولوژی آنها همچنان مبهم باقی مانده است. پلی مورفیسمهای پروموتر فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا (TNFα) نامزد مناسبی در استعداد ابتلا به IBD میباشند، همچنان که رابطه معنیداری بین آنها وجود دارد. هدف اصلی این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن TNFα در ناحیه 1031- با استعداد ابتلا به IBD در بیماران ایرانی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، 101 نفر بیمار مبتلا به IBD (86 نفر کولیت اولسرو و 15 نفر کرون) و 100 فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. روش PCR-RFLP برای تعیین ژنوتایپ استفاده شد. در نهایت فرکانس آللی و توزیع ژنوتیپی در پلی مورفیسم T>C ژن TNFα بین دو گروه تعیین گردید.
یافتهها: فراوانی ژنوتیپ TT، TC و CC در بیماران به ترتیب 4/64 ، 7/28 و 9/6 درصد و در گروه شاهد به ترتیب 63 ، 29 و 8 درصد محاسبه گردید. همچنین فرکانس آلل T1031- ژن TNFα در بیماران مبتلا به IBD بالا بود، در حالی که از نظر آماری معنیدار نبود(05/p>0).
نتیجهگیری: ارتباط معنیداری بین پلیمورفیسم ناحیه 1031- در ژن TNFα و استعداد ابتلا به IBD دست نیامد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که پلیمورفیسم مطالعه شده در ژن TNFα به عنوان عامل پیش آگهی در مورد استعداد افراد به ایجاد IBD در جمعیت ایرانی مطرح نمیباشد.
رحمان سوری، محمد رضا اسد، محبوبه خسروی، صادق عباسیان،
دوره 19، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آیریزین، مایوکاین جدیدی است که اثرات مفید خود را از طریق افزایش هزینهکرد انرژی نشان میدهد. هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر تمرین ورزشی هوازی زیربیشینه بر آیریزین سرمی و تغییر مقاومت انسولینی ناشی از تمرینِ مرتبط با آیریزین در مردان چاق بود.
مواد و روشها: نمونه آماری تحقیق تجربی را 26 آزمودنی چاق تشکیل میدادند که به نحو تصادفی در گروههای تجربی قرار گرفتند. گروه اول (13 آزمودنی) برنامه تمرینی هوازی را تقریباً با شدتی برای با 50 تا 60 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 10 هفته مداوم تمرینی( 3 جلسه در هفته و هر جلسه 30 الی 45 دقیقه) انجام دادند و گروه دوم (13 آزمودنی) هیچ نوع فعالیتی را در طول مداخله ورزشی انجام ندادند. پس از مداخلههای تحقیقی، سطوح سرمی آیریزین، شاخصهای مقاومت انسولینی، ترکیب بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی بررسی شد. در نهایت، دادهها با استفاده از نرم افزار آماری Stata مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بررسیهای آماری نشان داد که مقادیر سرمی آیریزین پس از مداخله تحقیقی در گروه تمرین ورزشی نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری افزایش یافته است(022/0=p ، 22/6±75/14). در همین راستا، تنها درصد چربی بدنی (57/0±242/1) و همچنین حداکثر اکسیژن مصرفی (328/0±509/1) آزمودنیها به طور معنیداری افزایش یافته بود (به ترتیب034/0=p و 0/0001=p). با این حال، تغییرات معنیداری در شاخصهای مقاومت انسولینی در ارتباط با آیریزین مشاهده نشد(0/05<p).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که آیریزین سرمی متعاقب 30 جلسه تمرین هوازی زیربیشینه مستقل از تغییرات مقاومت انسولینی در افراد چاق افزایش مییابد.