20 نتیجه برای ارمی
عباس صارمی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
مقدمه: توده عضلانی به عنوان یک پیشگوی قوی برای تراکم استخوان شناخته شده است و میوستاتین یک تنظیم کننده منفی قوی رشد عضله است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات تمرین مقاومتی بر تراکم استخوان و میوستاتین سرمی در مردان سالم جوان بود. روشکار: در این تحقیق نیمه تجربی 30 مرد جوان انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه تمرین مقاومتی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین برای 6 ماه در یک برنامه تمرین مقاومتی پیشرونده برای کل بدن شرکت کردند. توده چربی، توده بدون چربی، تراکم استخوان کل بدن، گردن ران و مهرههای کمری 2 تا 4 قبل و بعد از 6 ماه تمرین مقاومتی با استفاده از روش جذب سنجی اشعه X با انرژی مضاعف اندازهگیری شد. بررسی میوستاتین سرمی به روش آنزیم ایمنواسی صورت گرفت. نتایج: تمرین مقاومتی باعث افزایش معنیدار قدرت پرس سینه (36/6±66/52 در مقابل 96/8±2/62 کیلوگرم)، پرس پا (77/13±24/135 در مقابل 66/17±91/146کیلوگرم)، توده بدون چربی (96/0±00/61 در مقابل 08/2±58/62 کیلوگرم) و تراکم استخوان گردن ران (078/0±115/1 در مقابل 088/0±131/1 گرم در هر سانتیمتر مربع) شد، درحالی که میوستاتین سرمی کاهش یافت (18/10±91/102 در مقابل 93/13±03/94 نانو گرم در هر میلی لیتر) (05/0p<). ازسویی تراکم استخوان کل بدن و مهرههای کمری 2 تا 4 متعاقب تمرین مقاومتی تغییر نکرد. نتیجهگیری: 6 ماه برنامه تمرین مقاومتی باعث افزایش قدرت، توده عضلانی و بهبود تراکم استخوان گردن ران در مردان جوان میشود و مهار میوستاتین ممکن است نقش مهمی در افزایش تراکم استخوان ناشی از تمرین مقاومتی داشته باشد.
نادر شوندی، عباس صارمی، محمد پرستش، اکبر قربانی، رحمت الله حیدر پور،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف تحقیق حاضر تعیین پاسخ شاخصهای عملکرد ریوی به فعالیت هوازی و بیهوازی در هوای آلوده بود. مواد و روشها: در این تحقیق نیمه تجربی 20 مرد سالم به صورت تصادفی به دو گروه مساوی فعالیت و کنترل تقسیم شدند. در گروه فعالیت ابتدا یک جلسه فعالیت هوازی و پس از سه هفته استراحت، یک جلسه فعالیت بیهوازی در هوای آلوده روی دوچرخه کارسنج انجام شد. گروه کنترل همین جلسات فعالیتی را در شرایط هوای سالم انجام دادند. آزمون عملکرد ریوی قبل، بلافاصله (پس آزمون اول) و 24 ساعت بعد (پس آزمون دوم) از اجرای هر فعالیت به عمل آمد. یافتهها: فعالیت هوازی در هوای آلوده باعث کاهش معنیدار شاخصهای ظرفیت حیاتی اجباری (FVC)، حجم بازدم فعال در ثانیه اول (FEV1) و جریان بازدمی حداکثر بین 25 تا 75 درصد ظرفیت حیاتی ( FEF 25 تا 75 درصد) در پس آزمون اول و دوم گردید. متعاقب فعالیت بیهوازی در هوای آلوده FVC و FEF 25 تا 75 درصد در پس آزمون اول و دوم و FEV1 در پس آزمون اول کاهش معنیداری یافت. متعاقب فعالیت هوازی شاخصهای FEV1 و FEF 25 تا 75 درصد در پس آزمون اول و دوم و FEV1/FVC در پس آزمون دوم بیشتر دچار افت شدند. نتیجه گیری: در حالی که انجام فعالیت بدنی هوازی در هوای آلوده باعث کاهش شاخصهای عملکرد ریوی از جمله (FVC، FEV1 و FEF 25 تا 75 درصد در پس آزمون اول و دوم میشود، اما به نظر میرسد فعالیت بیهوازی در هوای آلوده باعث کاهش کمتری در شاخصهایFEF 25 تا 75 درصد و FEV1 در پس آزمون اول و دوم و FEV1/FVC در پس آزمون دوم میگردد.
نادر شوندی، عباس صارمی، اکبر قربانی، محمد پرستش،
دوره 14، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: آدیپونکتین پروتئینی است که ابتدا توسط آدیپوسیتها تولید میشود، ولی در آزمودنیهای چاق و اضافه وزن مقدار تولیدی آن کاهش مییابد. آدیپونکتین با یک توانایی ضد التهابی، به عنوان کاهش دهندۀ خطر دیابت نوع دو و امراض قلبی-عروقی عمل میکند. هدف این مطالعه تعیین سطوح سرمی آدیپونکتین و بررسی ارتباط آن با مقاومت انسولینی مردان مبتلا به دیابت نوع دو متعاقب تمرین هوازی میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 30 مرد مبتلا به دیابت نوع دو به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 40 تا50 دقیقه به فعالیت هوازی (دویدن بر روی نوارگردان با شدتهای 30 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب) پرداختند. نمونههای خون جهت اندازهگیری سطوح سرمی آدیپونکتین و انسولین به روش الایزا در دو مرحله، هفته صفر و هفته هشتم تهیه شد. برای تعیین مقاومت انسولینی از شاخص مقاومت انسولینی و برای بررسی نتایج از آزمونهای تی مستقل و وابسته و همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولینی متعاقب تمرین، همبستگی وجود ندارد(14/0r=- ، 6/0=p). تمرین در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، سطوح آدیپونکتین را تا 39 درصد افزایش و نمایه توده بدن و وزن بدن را تا 10 درصد و مقاومت انسولینی را تا 48 درصد کاهش داد(001/0p>).
نتیجه گیری: سطوح آدیپونکتین گروه آزمایش در پاسخ به 8 هفته تمرین هوازی افزایش و مقاومت انسولینی کاهش یافت. همچنین بین تغییرات سطوح آدیپونکتین متعاقب تمرین و شاخص مقاومت انسولینی ارتباطی وجود ندارد.
مه زاد ارمی، محمود صفاری، سید علی پوربخش، سید جمال هاشمی،
دوره 14، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی مواد غذایی با قارچها و تولید مایکوتوکسینهایی نظیر آفلاتوکسین منجر به ورود این سموم به بدن انسان میشود. آلودگی تدریحی با دوزهای ضعیف این مواد میتواند به عنوان فاکتورهای خطرناک عمده در ابتلا به سرطان کبد نقش داشته باشد. لذا این تحقیق به منظور ارزیابی تشخیص آلودگی تخم مرغهای مصرفی در انسان جهت تشخیص سم آفلاتوکسین به کار گرفته شد.
مواد و روشها:دراین مطالعه مقطعی، 144 تخم مرغ مشکوک و 211 تخم مرغ سالم جمعآوری و سه نمونه قارچ آسپرژیلوس نیجر، پنی سیلیوم اکسپانسوم و فوزاریوم ورتیسیلوئیدس به عنوان کنترل منفی و 14 نمونه آسپرژیلوس فلاووس به عنوان کنترل مثبت انتخاب و با تکنیک کروماتوگرافی نازک لایه و واکنش زنجیرهای پلیمراز مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: در تخم مرغهای سالم هیچ یک از ردیفهای ژنهای مربوط به پرایمرهای مورد استفاده در واکنش زنجیرهای پلیمراز وجود نداشت. در تخم مرغهای مشکوک، در 4 نمونه nor-1 ، در 2 نمونه aflR، در 2 نمونه omt-A قابل ردیابی بود. 3 نمونه از 14 سویه اخذ شده آسپرژیلوس فلاووس، با روش کروماتوگرافی نازک لایه و هر 4 پرایمر مثبت بود. یکی از سویههای اخذ شده فقط با هر 4 پرایمر در واکنش زنجیرهای پلیمراز مثبت بود ولی در روش کروماتوگرافی نازک لایه منفی بود.
نتیجهگیری: نتایج فوق نشان میدهد که علی رغم این که روش واکنش زنجیرهای پلیمراز یک روش حساس، سریع و اختصاصی میباشد و وجود قارچ را قبل از ظهور کلنی در نمونه میتواند ردیابی کند، لذا برای اثبات توکسین زایی نیاز به آزمایشات مکمل دیگر دارد.
علیرضا بهرامی، عباس صارمی،
دوره 14، شماره 3 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: افراد مسن، چاق و کم تحرک در معرض خطر بیماریهای دیابت و قلبی عروقی هستند. تمرین ورزشی اختلالات متابولیکی مرتبط با این بیماریها را بهبود میبخشد، اما اثرات اضافه کردن محدودیت کالری به ورزش در معرض خطر روشن نیست. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثرات یک برنامه 12 هفتهای تعدیل روش زندگی بر پروتئین واکنشی C و شاخصهای سندروم متابولیک در مردان میانسال چاق/اضافه وزن بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون، 21 مرد کم تحرک به طور تصادفی به دو گروه 12 هفته محدودیت کالری [~500 کیلوکالری] و تمرین ورزشی به همراه محدودیت کالری [~500 کیلوکالری] تقسیم شدند. ترکیب بدنی، نشانگر خطر قلبی عروقی و پروتئین واکنشی C قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد.
یافتهها: بعد از 12 هفته مداخله، در گروه تمرین ورزشی به همراه محدودیت کالری کاهش معنیداری در وزن بدن، چربی شکمی (احشایی، زیر جلدی)، مقاومت به انسولین، نیمرخ چربی خون و پروتئین واکنشی C مشاهده شد (05/0p<). در حالی که در گروه محدودیت کالری، فقط بهبود معنیداری در وزن بدن و شاخص مقاومت به انسولین مشاهده شد (05/0p<).
نتیجهگیری: مداخلات روش زندگی که رژیم غذایی را با تمرین ورزشی ترکیب کند موجب بهبود مقاومت به انسولین، التهاب سیستمیک و ریسک فاکتورهای قلبی عروقی در افراد میانسال چاق/اضافه وزن میشود.
رضا رزاقی، سعید بنایی، مه زاد ارمی، علی محمدی، حسن کوشا،
دوره 14، شماره 7 - ( ویژه نامه بروسلوز 1390 )
چکیده
مقدمه: بروسلوز بیماری عفونی آندمیک در ایران میباشد. درگیری نورولوژیک سیستم اعصاب مرکزی در بیماران مبتلا به بروسلوز 3 تا 5 درصد است.
مورد: آقای 25 ساله افغانی که از یک سال پیش دچار ضعف، بیحالی و آرترالژی بود، سردرد شدید، سرگیجه، اختلال در تعادل، استفراغ، سرفه و خلط به آن اضافه شده بود. سی تی اسکن مغزی انجام شده حاکی از هیدروسفالی ارتباطی چهار بطنی بود، با توجه به ایدیوپاتیک بودن هیدروسفالی و شیوع بالای توبرکولوزیس در مهاجرین افغانی که میتواند منجربه هیدروسفالی گردد جهت بیمارشنت ونتریکولو پریتونئال تعبیه شد. فشار مایع مغزی نخاعی افزایش داشت و ظاهر آن کدر بود، میزان قند مایع مغزی نخاعی کاهش (35 میلیگرم بر دسی لیتر) ولی پروتئین آن (724میلیگرم بر دسی لیتر) افزایش نشان میداد. تعداد گلبولهای سفید 10 عدد در هر میلیمتر مکعب با تفکیک و تمایز 80 درصد نوتروفیل و 20 درصد لنفوسیت بود. کشت مثبت مایع مغزی نخاعی از نظر بروسلا بیانگر مننژیت تحت حاد بروسلایی بود که به دلیل تاخیر در تشخیص و درمان منجربه هیدروسفالی شده بود. بیمار تحت درمان بروسلوز قرار گرفت و پس از 10 روز با درمان دارویی خوراکی از بیمارستان ترخیص گردید.
نتیجه گیری: با توجه به شناسایی این مورد و سایر مطالعات، توصیه میشود در مناطق آندمیک بروسلا، بیماران با تظاهرات نورولوژیک از جمله هیدروسفالی از نظر بروسلوز نیز مورد بررسی قرار گیرند.
عباس صارمی، نادر شوندی، ندا بیات،
دوره 15، شماره 1 - ( دوماهنامه فروردین و اردیبهشت 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات فیزیولوژیک پیشنهاد میکنند که محرومیت از خواب ممکن است وزن بدن را از طریق اثر بر اشتها (کاهش لپتین و افزایش گرلین) تحت تاثیر قرار دهد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین هوازی بر شاخصهای چاقی، سطوح سرمی گرلین، لپتین و کیفیت خواب در مردان چاق و اضافه وزن بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، بیست و دو مرد چاق و اضافه وزن و با کیفیت پایین خواب به صورت تصادفی به دو گروه تمرین هوازی (12 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی برای 60-50 دقیقه در روز، سه روز در هفته و برای 12 هفته اجرا شد. شاخصهای چاقی، کیفیت خواب و سطوح سرمی گرلین و لپتین قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. تغییرات در متغیرهای وابسته ناشی از مداخله تمرینی با آزمون تی وابسته و با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز شد.
یافتهها: بعد از تمرین هوازی، وزن (03/0>p)، نمایه توده بدن (04/0>p)، چربی احشایی (04/0>p)، کل چربی شکمی (03/0>p) و کیفیت خواب (001/0>p) به طور معنیدار بهبود یافت. همزمان، سطوح سرمی گرلین و لپتین در پاسخ به تمرین هوازی تغییر نکرد(05/0p>).
نتیجهگیری: تمرین هوازی برای کوتاه مدت موجب بهبود شاخصهای چاقی و کیفیت خواب در افراد چاق و اضافه وزن میشود و این بهبودی با تغییرات در سطوح سرمی گرلین و لپتین همراه نبود.
عباس صارمی، نادر شوندی، مونا درزفولیان،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هورمون آنتی مولرین یک مارکر معتبر برای ذخیره تخمدانی و ظرفیت باروری است. هدف این مطالعه بررسی تفاوتهای در هورمون آنتی مولرین بین زنان فعال بدنی و غیرفعال بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، هشتاد و دو زن در سنین باروری (18 تا 50 سال) شرکت کردند (42 نفر فعال و 40 نفر غیرفعال). سطح فعالیت بدنی از طریق پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی تخمین زده شد. اطلاعات درباره شاخصهای باروری از ثبتهای بالینی به دست آمد. هورمون آنتی مولرین سرمی با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: اختلاف معنیداری بر حسب میانگین سن بین دو گروه وجود نداشت(05/0p>). اختلاف معنیداری میان زنان فعال بدنی و غیر فعال در ارتباط با غلظت سرمی هورمون آنتی مولرین وجود داشت (به ترتیب 75/0±99/3 در مقابل 53/0±63/1 نانوگرم/میلی لیتر) (03/0>p). میزان سقط جنین به طور معنیدار بین زنان فعال بدنی و غیر فعال متفاوت بود (به ترتیب 26/0±13/0 بار در مقابل 51/0±40/0 بار) (05/0>p).
نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد که فعالیت بدنی ممکن است ظرفیت باروری را در بین زنان سالم از طریق حفظ هورمون آنتی مولرین بهبود بخشد.
محمد مهدی رفیعی، نادر شوندی، عباس صارمی، عباس عبدالملکی،
دوره 17، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشهای مربوط به بررسی اثر تمرینات ورزشی، به ویژه تمرین همزمان بر تغییرات هورمونی در کودکان بسیار اندک است. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه اثر 6 هفته تمرین مقاومتی و تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی بر توان هوازی، سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول در کودکان سالم بود.
مواد و روشها: آزمودنیهای این پژوهش(که به صورت نیمه تجربی به انجام رسید) 35 پسر سالم 9 تا 11 ساله بودند که به صورت تصادفی به 3 گروه تمرین همزمان (12=n)، تمرین مقاومتی (11=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند.گروههای تمرینی 3 جلسه در هفته و به مدت شش هفته به تمرین پرداختند و گروه کنترل تنها فعالیتهای روزمره خود را انجام میداد. 48 ساعت پیش و پس از اجرای پروتکل 6 هفتهای، آزمون توان هوازی و نمونهگیری از همه آزمودنیها به عمل آمد. سنجش سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول با روش الایزا به انجام رسید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و تی همبسته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری افزایش یافته است(به ترتیب 001/0=p، 003/0=p). سطوح استراحتی کورتیزول در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری نسبت به دوگروه دیگر پایینتر بود(05/0>p) و در گروه تمرین همزمان و تمرین مقاومتی نیز به گونه معنیداری کاهش یافته بود( به ترتیب 001/0=p، 036/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که با به کارگیری یک دوره تمرین همزمان با روششناسی تمرینی مناسب در مقایسه با تمرین مقاومتی در کودکان بتوان سودمندیهای بیشتری را در خصوص توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد وکورتیزول به دست آورد.
عباس صارمی، علیرضا بهرامی، مهری جمیلیان، پرستو معظمی گودرزی،
دوره 17، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سندروم تخمدان پلیکیستیک یک اختلال هورمونی پیچیده است که سیستمهای متابولیکی و تولید مثلی را متاثر میسازد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین پیلاتس بر سطح هورمون آنتی مولرین و عوامل خطرساز قلبی و متابولیکی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلیکیستیک میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 20 زن مبتلا به سندروم تخمدان پلیکیستیک (29/4±16/28 سال) به طور تصادفی به گروههای تمرین پیلاتس (10 نفر) و کنترل (10 نفر) اختصاص داده شدند. گروه تمرین در یک برنامه فزاینده حرکات پیلاتس شرکت نمودند، (سه روز در هفته) در حالی که به گروه کنترل آموزش داده شد در طول دوره 8 هفتهای تحقیق سطح فعالیتهای معمول خود را حفظ نمایند. سطوح سرمی هورمون آنتی مولرین، ترکیب بدنی و شاخصهای متابولیکی قبل و بعد از دوره تمرین ارزیابی شد.
یافتهها: بعد از 8 هفته تمرین پیلاتس شاخص مقاومت به انسولین، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی پایین، تری گلیسرید و چربی شکمی به طور معنیدار کاهش یافت(05/0p<). به علاوه، مقادیر هورمون آنتی مولرین در پاسخ به تمرین هوازی به طور معنیدار کاهش یافت(05/0p<).
نتیجهگیری: این نتایج پیشنهاد میکند که تمرین پیلاتس میتواند اثرات مطلوبی بر شاخصهای متابولیکی و ذخیره تخمدانی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلیکیستیک داشته باشد
عباس صارمی، سمانه احمدی،
دوره 19، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده
زمینه وهدف: تروپونین قلبی Tو کراتین کیناز مارکرهای بیولوژیکی برای کاردیوسیتها هستند و سطوح آنها در سرم به عنوان شاخصهای آسیب سلول میوکاردیال به کار گرفته میشود. هدف این مطالعه مقایسه اثرات سه برنامه مختلف تمرینی (دویدن، شناکردن و رکاب زدن) بر بیومارکرهای آسیب سلول میوکاردیال در دختران جوان است.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش- پسآزمون، 10 دختر جوان سالم (با دامنهی سنی 6/1±1/23 سال) به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنیها سه نوع تمرین را با فاصله هفت روز در میان اجرا نمودند. نمونه خونی قبل و بعد از جلسات تمرین ارزیابی شد. دادهها با استفاده از آزمونهای تی و تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که کراتین کیناز بعد از سه نوع تمرین به طور معنیدار افزایش مییابد(05/p<0) و تمرین دویدن منجر به افزایش بیشتر در کراتین کیناز سرمی میشود(05/p<0). همچنین سطوح تروپونین T به طور معنیدار بعد از هر سه شیوه تمرینی افزایش پیدا میکند(05/p<0). با این وجود، اختلاف معنیداری بین شیوههای تمرین دیده نشد(05/p>0).
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که تمرین شدید در دختران کمتر تمرین کرده با آسیب قلبی همراه است و نوع ورزش تعیین کننده بزرگی رهایش بیومارکرهای آسیب میوکاردیال است.
محمد پرستش، علی حیدریانپور، محمد بیات، عباس صارمی،
دوره 19، شماره 8 - ( آبان95 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت ملیتوس با کاهش شاخصهای باروری همراه است. از طرفی تمرینات مقاومتی با کاهش عوارض دیابت تأثیر مثبتی بر افراد دیابتی دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر 10 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی هورمونهای جنسی و پارامترهای اسپرم موشهای صحرایی دیابتی نوع 2 بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 36 سر موش صحرایی نژاد ویستار در محدوده وزنی 200±48 کیلوگرم به طور تصادفی به سه گروه (کنترل سالم، کنترل دیابتی و دیابتی همراه تمرین مقاومتی) تقسیم شدند. گروه دیابتی تمرین مقاومتی یک هفته بعد از القاء دیابت، به مدت 10 هفته تمرینات مقاومتی منظم را به وسیله نردبان انجام دادند. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، اپیدیم چپ جهت بررسی پارامترهای اسپرم و سرم خون موشهای صحرایی جهت بررسی هورمونهای جنسی جمعآوری شد. دادهﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ واریﺎﻧﺲ یﮏ ﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 بررسی شدند.
یافتهها: 10 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش معنادار سطوح سرمی تستوسترون و FSH در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (007/0p<). تمرین مقاومتی تأثیری بر سطح سرمی LH در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی نداشت. هم چنین پارامترهای اسپرم (تعداد، قابلیت حیات و تحرک) در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه دیابتی بهبود یافت (05/0p<).
نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی از طریق افزایش سطوح سرمی هورمونهای جنسی تستوسترون، LH و FSH موجب بهبود پارامترهای اسپرم از جمله تعداد، قابلیت حیات و قابلیت حرکت در موشهای دیابتی نوع 2 میشود.
عباس صارمی، شهناز شهرجردی، عاطفه کاویانی،
دوره 19، شماره 9 - ( آذر95 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سیرتوئین 1 فرایندهای مهم سلولی چون آپوپتوز، پیری سلول و متابولیسم را تنظیم میکند. بنابراین سیرتوئین 1 ممکن است یک هدف درمانی جدید برای بیماری دیابت نوع 2 باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات 8 هفته تمرین ورزشی هوازی بر سطح پروتئین سیرتوئین 1 و شاخصهای قلبی-متابولیکی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون، 20 زن مبتلا به دیابت نوع دو (2/5±92/43 سال) به طور تصادفی به گروههای تمرین هوازی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی برای 2 ماه و بصورت 3 جلسه در هفته و هر جلسه 50 تا 60 دقیقه اجرا شد. سطوح سرمی سیرتوئین 1، ترکیب بدنی و شاخصهای متابولیکی قبل و بعد از تمرین ارزیابی شد.
یافتهها: شاخصهای چاقی، کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL-کلسترول، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین به طور معنیدار در گروهه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (05/0>P). همچنین سطح سیرتوئین 1 به طور معنیدار در گروههای مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (05/0>P).
نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهد که تمرین هوازی با بهبود سطوح سیرتوئین 1 و شاخصهای متابولیکی در زنان دیابتی نوع دو همراه است.
عباس صارمی، علی اکبر فراهانی، نادر شوندی،
دوره 20، شماره 6 - ( شهریورماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی بخش مهم و موثری از مراقبت جامع از افراد سالمند است که پیشرفت فرآیند پیری را کند می کند. به دلیل اهمیت فعالیت بدنی در پیش گیری از بیماری های قلبی عروقی، هدف مطالعه حاضر، مقایسه ویژگی های ساختاری و کارکردی قلب مردان میانسال کوه پیما با همسالان غیرورزشکار بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی، 13 مرد میانسال کوه پیما (سن: 0/2±5/54 سال، نمایه توده بدنی: 4/2±59/25 کیلوگرم بر متر مربع) که در طول 24 ماه گذشته به طور پیوسته حداقل 2 جلسه در هفته و هر جلسه 120 دقیقه فعالیت کوهروی داشتند و هم چنین 14 مرد سالم همسن (سن: 2/2±1/54 سال، نمایه توده بدنی: 3/2±8/26 کیلوگرم بر متر مربع) که اخیراً سابقه هیچ گونه فعالیت بدنی نداشتند(حداقل 6 ماه)، انتخاب شدند. تمام آزمودنی ها در حالت استراحت تست اکوکاردیوگرافی دو بعدی و داپلر استاندارد انجام دادند. آمادگی قلبی تنفسی با استفاده از آزمون بروس ارزیابی شد. از آزمون تی مستقل در سطح 05/0=α برای مقایسه گروه ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت های کوهروی به طور معنی دار توده بطن چپ(03/0=p) و قطر انتهای دیاستول بطن چپ(04/0=p) را افزایش می دهد. هم چنین مشاهده شد که فشار خون سیستولی(04/0=p)، کسر تزریقی(05/0=p)، حجم ضربه ای(03/0=p) و آمادگی قلبی تنفسی (03/0=p) به طور معنی دار از طریق کوه پیمایی بهبود می یابد. در برخی شاخص ها، از جمله کسر کوتاه شدگی، قطر سپتوم بین بطنی و قطر دیواره خلفی بطن چپ اختلاف معنی داری بین گروه ها وجود نداشت(05/0<p).
نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهند که فعالیت منظم کوهروی می تواند اثرات مفیدی بر ویژگی های ساختاری و کارکردی قلب مردان میانسال داشته باشد.
امین ممبینی، مهدی بهمن زاده، عباس صارمی، سعید چنگیزی آشتیانی، محمد پرستش،
دوره 21، شماره 4 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: استرس اکسیداتیو در پی فعالیت بدنی در بافتهای مختلف بدن اتفاق میافتد و بر ظرفیت آنتی اکسیدانت اثر میگذارد که میتواند بر باروری مردان به صورت منفی اثرگذار باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر تمرین مقاومتی فزاینده بر فشار اکسایشی و کیفیت اسپرماتوژنز بود.
مواد و روش ها: 20 سر موش صحرایی نر از نژاد اسپراگ داولی (وزن 200 تا 250 گرم، سن 4 ماهگی) به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. برنامه ورزشی شامل بالا رفتن از نردبان با حمل بار آویزان به دم حیوان به مدت 8 هفته (5 روز در هفته،3 نوبت 4 تکراری) بود. در طول برنامه، وزنهها به تدریج افزایش و این میزان در هفته آخر به 200 درصد وزن حیوان رسید. بعد از این مداخله، موش ها بیهوش شدند و بافت بیضه با استفاده از روش فرپ برای ارزیابی شاخص مالون دی آلدئید به عنوان یک مارکر استرس اکسیداتیو و برای تعیین ظرفیت ضد اکسایشی جدا گردید. مراحل تثبیت، پردازش، برش بافت بیضه و در نهایت رنگآمیزی به روش هماتوکسیلین و ائوزین ارزیابی گردید. کیفیت اسپرماتوژنز بر اساس روش جانسون نمرهدهی شد. برای تحلیل دادهها از آزمون تی مستقل استفاده و سطح معنیدار 05/0p< منظور گردید.
یافته ها: سطوح مالوندیآلدئید در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (01/0p=). درگروه تمرین نیز کیفیت اسپرماتوژنز کمتر بود (013/0p=). ظرفیت ضد اکسایشی در گروه تمرین مقداری بیشتر از گروه کنترل بود که تفاوت معناداری وجود نداشت (83/0p=).
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که تمرینات مقاومتی فزاینده ممکن است به دلیل افزایش فشار اکسایشی بر کیفیت اسپرماتوژنز و سیستم باروری مردان اثر منفی داشته باشد.
محمد ملکی پویا، بهرام عابدی، محمدرضا پالیزوان، عباس صارمی،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع گسترده بیماری انفارکتوس قلبی و افزایش 36 درصدی کل مرگومیرهای ناشی از آن تا سال 1399 و توجه به علل و روشهای درمانی جایگزین بسیار مورد اهمیت است. روشهای متفاوتی در درمان این بیماران وجود دارد که تمرینات استقامتی یکی از آنها است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی فزاینده بر سطوح تغییرات سرمی فاکتورهای TSP1 و MMP1 در موشهای صحرایی مبتلا به میوکارد انفارکتوس بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی کنترلشده با گروه شاهد، 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار (8 هفتهای و با وزن 30±230 گرم) پس از القای انفارکتوس با ایزوپروترونول (150 میلیگرم بر کیلوگرم) بهطور تصادفی به دو گروه تمرین استقامتی فزاینده و شاهد تقسیم شدند. گروه تمرین برای مدت 8 هفته تحت مداخله برنامۀ تمرین استقامتی فزاینده قرار گرفت (هفتهای 3 جلسه به مدت 20 تا 50 دقیقه با سرعت 12 تا 18 متر در دقیقه). سپس 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه خون وریدی جهت ارزیابی غلظت سرمی TSP1 و MMP1 جمعآوری و به آزمایشگاه منتقل گردید. برای آنالیز دادهها از آزمون تی مستقل در سطح معنیداری 05/0>p و نرمافزار گرافپد استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC.1397.007 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد تمرین استقامتی موجب افزایش معنیدار (048/0p= ) سطوح سرمی MMP1 موشهای صحرایی القاشده به انفارکتوس میشود، درحالیکه اثر معنیداری (092/0p=) متعاقب برنامه ورزشی در مقادیر سرمی TSP1 مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتیجه مطالعه حاضر نشان میدهد تمرین استقامتی فزاینده احتمالاً باعث افزایش MMP1 در موش صحرایی مبتلا به انفارکتوس میوکارد میشود که میتواند نقش مهمی در فرآیندهای آنژیوژنز و جایگزینی مویرگهای بستهشده داشته باشد.
عباس صارمی، رحمت اله مرادزاده، عیرضا بهرامی،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف فعالیت بدنی فواید متعددی برای سلامتی دارد، اما ارتباط آن با باروری زنان نامشخص است. با توجه به تأثیرات حیاتی شیوه زندگی بر سلامت باروری زنان، این مطالعه با هدف مقایسه سطح فعالیت بدنی و ترکیب بدنی زنان بارور و نابارور شهر اراک در سال 1400 انجام شد.
مواد و روش ها مطالعه حاضر از نوع مورد-شاهد است که بر روی 200 زن بارور و نابارور (20 تا 40 ساله) مراجعهکننده به مرکز ناباروری اراک که از طریق نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند، انجام شد. شرکتکنندگان پرسشنامههای خودآزمایی در مورد ویژگیهای جمعیتشناختی اجتماعی، شیوه زندگی، فعالیت بدنی و رفتارهای کم تحرک تکمیل کردند. ویژگیهای آنتروپومتریک و ترکیب بدنی نیز اندازهگیری شد. از رگرسیون لجستیک چند متغیره برای تجزیهوتحلیل ارتباط باروری با سطح فعالیت بدنی، رفتار کم تحرک و ترکیب بدن استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1400.050 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علومپزشکی اراک رسید.
یافته ها سطح فعالیت بدنی (0/001=P) و شاخص توده بدنی (0/03=P) در زنان نابارور در مقایسه با زنان بارور به ترتیب کمتر و بیشتر بود. در زنان با سطح فعالیت بدنی متوسط (نسبت شانس 4/42 و فاصله اطمینان 95 درصدی: 1/60، 12/99 و 0/004=P) شانس ناباروری کاهش مییابد. زنانی که بیش از 300 دقیقه در روز را بدون تحرک میگذرانند، 2/07 برابر بیشتر از زنان فعال جسمی دچار مشکلات باروری میشوند (نسبت شانس 2/07 و فاصله اطمینان 95 درصدی: 1/36، 3/14 و 0/001=P).
نتیجه گیری این مطالعه نشان میدهد فعالیت بدنی پایین، رفتار بیتحرک و چاقی از عوامل خطر مستقل مرتبط با ناباروری هستند. بنابراین باید به رفتارهای شیوه زندگی در زنان برای پیشگیری و حتی درمان ناباروری توجه بیشتری شود.
دکتر عباس صارمی، دکتر محمد پرستش، خانم سحر ابراهیمی،
دوره 25، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1401 )
چکیده
مقدمه: فعالیت بدنی یکی از عوامل مهم سبک زنـدگی اسـت کـه مـیتوانـد تأثیرات مثبت یا منفی بر سیستم تولید مثلی داشته باشد و تحقیقات بیشتری برای بررسی اثر بی تحرکی بر باروری به منظور ارائه توصیههای ایمن در شیو ه های زندگی برای کمک به زوجها در رسیدن به بارداری مورد نیاز است. از این رو پـژوهش حاضر بـا هـدف توصـیف و مقایسـه وضـعیت فعالیـت بدنی مردان بارور و مردان نابارور شهر اراک در سال 1401 اجرا شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مورد-شاهد است که بر روی 220 مرد بارور و نابارور (22 تا 40 ساله) مراجعه کننده به مراکز ناباروری جهاد دانشگاهی اراک که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامههای خودآزمایی در مورد ویژگیهای جمعیت شناختی اجتماعی، شیوه زندگی، فعالیت بدنی و رفتارهای کمتحرک را تکمیل کردند. ویژگیهای آنتروپومتریک و ترکیب بدنی نیز اندازه گیری شد. از رگرسیون لجستیک چند متغیره برای تجزیه و تحلیل ارتباط ناباروری با سطح فعالیت بدنی، رفتار کم تحرک و ترکیب بدن استفاده گردید.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه، با کد IR.ARAKMU.REC.1401.046 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه اراک رسید.
یافتهها: در این مطالعه مشاهده شد میزان فعالیت بدنی (02/0=P) و ترکیب بدنی (001/0=P) در مردان بارور مطلوبتر از مردان نابارور است. در مردان با سطح فعالیت بدنی کم خطر بروز ناباروری 97/2 برابر افزایش مییابد (نسبت شانس 97/2 و CI ۹۵ درصدی: ۰3/۱ و 61/8 و 04/0=P). در مقابل، در مردان با سطح فعالیت بدنی متوسط خطر بروز ناباروری کاهش مییابد (نسبت شانس ۲7/۰ و CI ۹۵ درصدی: ۰۸/۰ و ۹2/۰ و 03/0=P). همچنین در مردهایی که بیش از 6 ساعت در روز نشسته هستند شانس ناباروری ۰2/۳ برابرافزایش مییابد (نسبت شانس ۰2/۳ و CI ۹۵ درصدی: 28/۱ و 10/۷ و ۰1/0=P). افزایش شاخص توده بدنی موجب افزایش خطر 61/1 برابری بروز ناباروری در مردان میشود (نسبت شانس 61/1 و CI 95 درصدی: 23/1 و 11/2 و 001/0=P).
نتیجه گیری: از آنجا که چاقی، بی تحرکی جسمانی و ناباروری در مردان ایرانی به طور همزمان در حال افزایش است، بنابراین باید به موضوع اصلاح سبک زندگی و به ویژه فعالیت بدنی در خصوص سلامت باروری تمرکز و جدیت بیشتری صورت پذیرد.
ابوالفضل کلانتری، حمید رجبی، پژمان معتمدی، لیلا پورسعادت، عباس صارمی،
دوره 25، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1401 )
چکیده
مقدمه: افزایش توانایی انقباض عضلات اسکلتی از طریق افزایش تحریکات عصبی اعمال شده بر آنها، یکی از راهکارهایی است که می تواند در بهبود عملکرد ورزشی مؤثر باشد.هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر انقباض های آماده ساز فوق بیشینه بر تحریک عصبی و عملکرد عضلات اصلی فعال حین اجرای حرکت پرس سینه قدرتی در مردان تمرین کرده بود.
روش کار: این مطالعه که از نوع نیمه تجربی است، بر روی 8 نفر مرد ورزشکار در محدوده سنی 19 إلی 23 سال انجام شد. انجام تمرینات مقاومتی قسمتی از برنامه تمرینی آنها، حداقل 2ماه قبل از شروع تحقیق بود. حرکت ورزشی به کار برده شده در تحقیق، پرس سینه با هالتر بود. جهت بررسی تحریک عصبی عضلات اصلی فعال حین اجرای این حرکت، از روش الکترومیوگرافی و جهت بررسی عملکرد این عضلات، از روش محاسبه 1 تکرار بیشینه (1-RM) استفاده شد. شیوه تحقیق توسط کمیته اخلاق در پژوهش های زیست پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک تایید شد. (کد اخلاق: IR.ARAKMU.REC.1400.357) همه آزمودنی ها به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و هیچ یک از آنها دارای بیماری یا آسیب دیدگی نبودند.
یافته ها: تحریک عصبی عضلات، متعاقب استفاده از انقباضات آماده ساز، تغییر معناداری را نشان داد. در مورد عملکرد عضلانی، به دنبال استفاده از فرآیند آماده سازی، افزایش معناداری در 1-RM آزمودنی ها مشاهده شد.
نتیجهگیری: انجام انقباض های آماده ساز ایزومتریک فوق بیشینه قبل از اجرای حرکت پرس سینه قدرتی با هالتر، افزایش شاخص های تحریک عصبی و عملکرد عضلانی حین اجرای حرکت را موجب شد.
خانم شیوا مولوی، آقای محمد پرستش، آقای عباص صارمی، آقای محمد رضا بیاتیانی،
دوره 25، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1401 )
چکیده
مقدمه: در طی سالیان اخیر استفاده از پرتو ایکس در پزشکی و صنعت گسترش چشمگیری داشته است. این پرتو میتواند موجب ایجاد عوامل استرس اکسیداتیو شده و در کلیه نیز اثرات مخربی القا کند. از طرفی اثبات شده است که بر طبق تئوری هورمسیس تمرینات مقاومتی دارای اثرات آنتیاکسیدانی هستند که ممکن است بتوان از این خواص در کاهش اثرات مخرب پرتو ایکس استفاده کرد. هدف از این پژوهش نیز بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر سطح سرمی عوامل استرس اکسیداتیو، ظرفیت آنتیاکسیدانی و تغییرات ساختاری بافت کلیه در موشهای صحرایی تحت تابش پرتو ایکس میباشد.
روش کار: در این پژوهش 24 سر موش صحرایی به چهار گروه تقسیم شدند. دو گروه تحت تابش Gy 4 پرتو ایکس قرار گرفتند. گروههای تمرینی 5 بار در هفته به مدت 10 هفته تمرین کردند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، تشریح موشها انجام شد و سرم خون جهت اندازهگیری عوامل اکسیدانی و آنتیاکسیدانی و بافت کلیه جهت مطالعات استریولوژیک جداسازی شدند. دادهها با آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه در نرمافزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش تابش پرتو ایکس به کل بدن موشهای صحرایی موجب افزایش معنادار حجم کلیه (003/0P=)، حجم کورتکس (02/0P=)، حجم گلومرول (039/0P=) و سطح سرمی MDA (03/0P=) شد. همچنین انجام پروتکل تمرینات مقاومتی در موشهای تحت تابش پرتو ایکس موجب کاهش معنادار حجم کلیه (03/0P=)، حجم کورتکس (04/0P=)، حجم گلومرول (033/0P=) و سطح سرمی MDA (02/0P=) شد.
نتیجهگیری: براساس این پژوهش به نظر میرسد تمرینات مقاومتی میتواند از طریق ایجاد سازگاری و افزایش دفاع آنتیاکسیدانی و تغییر در همودینامیک کلیهها منجر به کاهش فیلتراسیون گلومرولی و به تبع آن کاهش حجم و تعداد گلومرول، کاهش حجم کورتکس و کلیه شده و بر بهبود ساختار بافت کلیه در موشهای تحت تابش پرتو ایکس مؤثر باشد.