جستجو در مقالات منتشر شده



اسماعیل مشیری،
دوره 2، شماره 9 - ( 1-1378 )
چکیده

در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سویه کور اثر دیازپام وریدی را در کنترل لرز پس از بیهوشی و اعمال جراحی در بیماران ارتوپدی بستری در بیمارستان ولی عصر اراک در سال 1376 بررسی کردیم. در این مطالعه تعدا 100 بیمار کلاس 1 و 2 و سنین بین بیست تا پنجاه سال را به طور تصادفی به دو گروه 50 نفری شاهد و مورد تقسیم کردیم. به تمام بیماران قبل از القای بیهوشی 1/5 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن فننتایل تزریق شد. القا با نسدونال به میزان 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و فلاکسیدیل با دوز مهار کننده فاسیکولاسیون و ساکسی نیل با دوز 1/5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن انجام شد. بیهوشی با هالوتان 1/5% و اکسیژن سه لیتر (50%) و نیتروس اکساید سه لیتر (50%) اداره شد. حدود ده دقیقه قبل از اتمام عمل به گروه شاهد دو سی سی نرمال سالین و به گروه مورد دو سی سی دیازپام (ده میلی گرم ) داخل وریدی تزریق کردیم. در ریکاوری فرد دیگری که از نوع داروی تزریقی اطلاعی نداشت لرز را بصورت وجود یا عدم وجود لرز در دقایق 5 و 10 و15 و  20 و 25  ثبت نموده است. بر اساس نتایج به دست آمده در ریکاوری بیمارانی که دیازپام دریافت کرده بودند بطور معنی داری لرز کمتری نسبت به بیمارانی که نرمال سالین دریافت کرده بودند، داشتند.(P<0.005) . بنابر این تزریق دیازپام می تواند در کاهش لرز پس از بیهوشی موثر باشد.

شیرین پازوکی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

به منظور ارزیابی کارآیی انفوزیون متوکلوپرامید در کنترل درد بعد از عمل طی یک کارآزمایی بالینی تاثیرات این دارو با دارونما مورد مقایسه قرار گرفت. در جریان این مطالعه تعداد 50 بیمار که در بخش های جراحی بیمارستان امام خمینی و بیمارستان ولی عصر دانشگاه علوم پزشکی تهران جهت انجام عمل کوله سیستکتومی بستری بودند در دو گروه واجد شرایط تحت بررسی قرار گرفتند. نحوه تجویز دارو در گروه مورد مطالعه به صورت دوز بولوس mg/kg 0/5 و سپس انفوزیون mg/kg 1 متو کلوپرامید در طی 6 ساعت بود در حالی که به گروه شاهد فقط نرمال سالین در عرض 6 ساعت داده شد. نمونه برداری ساده بوده و تفاوتی در بین دو گروه مورد مطالعه و شاهد وجود نداشت. بیماران تا 24 ساعت بعد از عمل از نظر میزان درد بعد از عمل توسط پرسنل بخش یا رزیدنت مربوطه تحت نظر قرار گرفتند و در صورت نیاز، مخدر مشخص تجویز شد. با بررسی اطلاعات، حاصل نتایج به دست آمده بدین صورت می باشد که انفوزیون متوکلوپرامید به طور قابل توجهی نیاز به مخدر را کاهش نمی دهد (P=0/174) ولی می تواند باعث تشدید اثر ضد دردی داروهای مخدری شود به طوری که اولین ساعت نیاز به مخدر در گروهی که متوکلوپرامید دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه شاهد دیرتر (P=0/0344) و فواصل نیاز به مخدر بیشتر بوده است. (P=0/0225) علاوه بر این میزان بروز تهوع در گروه دریافت کننده متوکلوپرامید در مقایسه با گروه شاهد بطور بارزی کمتر(P=0/0093)  و میزان بروز استفراغ نیز تا حدودی کمتر بوده است. (P=0/157) همچنین میزان آرام بخشی در گروه مورد مطالعه نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری بیشتر بوده است (P=0/033) . هیچ گونه عارضه جانبی ناشی از مخدر یا متوکلوپرامید شامل خارش و یا بیقراری و ترمور مشاهده نشد. با توجه به این نکته که انفوزیون متوکلوپرامید می تواند باعث افزایش اثر آنالژزی داروهای مخدری شده و نیاز به مخدر را بطور قابل توجهی در ساعات اولیه بعد از عمل کمتر کند و علاوه بر این باعث کاهش بروز تهوع گردد، می توان استفاده از آن را پس از اعمال جراحی که احتمال مشکلات تنفسی ناشی از محل عمل وجود دارد و تجویز مخدر با دوز بالا می تواند خطرناک باشد، توصیه کرد.

شعبانعلی علیزاده، معصومه کلانتری، خدیجه احراری،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

مقدمه: کیست هیداتیک یک بیماری انگلی است که به طور شایع‌تر از بقیه احشاء کبد را درگیر می‌کند. جدی‌ترین عارضه بیماری، ‌پارگی کیست می‌باشد که ممکن است به داخل مجاری صفراوی، اندام‌های توخالی یا مستقیم به داخل شکم باز شود. درمان انتخابی این عارضه جراحی فوری است. مورد: بیمار خانمی است 28 ساله و ساکن روستا که به دنبال تصادف اتومبیل با شکایت درد شکم، ‌تهوع و استفراغ مراجعه کرده است. یافته‌های غیر طبیعی در معاینات بالینی شامل اتساع شکم، کاهش صداهای روده همراه با حساسیت لمسی و مقاومت لمسی منتشر شکمی، ‌ضایعات کهیری در قدام قفسه سینه، ناحیه فوقانی شکم و ناحیه قدامی ساعد هر دو دست می گردید. در سونوگرافی به عمل آمده از بیمار مایع آزاد فراوان در حفره شکم و لگن و 3 ناحیه با اکوهای متفاوت در خلف لوب راست کبد گزارش شد. بیمار تحت جراحی باز شکم قرار گرفت و روز چهارم پس از عمل با دستور دارویی آلبندازول مرخص گردید. نتیجه گیری: جدی‌ترین عارضه بیماری هیداتیک کبد، ‌پارگی کیست است که اغلب به دنبال ضربه اتفاق می‌افتد و جراحی فوری درمان این عارضه است.
شعبانعلی علیزاده، کامران مشفقی، معصومه کلانتری، خدیجه ابراهیمی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقدمه: وجود گیرنده استروژن و پروژسترون، p53 ، گیرنده 2 فاکتور رشد اپی‌درمی انسانی و کاتپسین D از جمله نشانگرهای پیش آگهی سرطان پستان هستند. در این مطالعه ارتباط عوامل فوق را با درگیری غدد لنفاوی بررسی کرده‌ایم. روش کار: در این مطالعه تحلیلی مورد - شاهدی ، 105 بیمار مبتلا به سرطان پستان مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از تشخیص توده پستان نمونه‌برداری از طریق جراحی انجام می‌گرفت و وضعیت گیرنده استروژن و پروژسترون،‌ p53، گیرنده 2 فاکتور رشد اپی‌درمی انسانی و کاتپسین D بررسی می‌شد. اطلاعات در چک لیست ثبت و آنالیز می گردید. نتایج: بین درگیری غدد لنفاوی با گیرنده استروژن و پروژسترون‌، p53 ، گیرنده 2 فاکتور رشد اپی‌درمی انسانی و کاتپسین D ارتباطی وجود نداشت. نتیجه گیری: برای نتیجه گیری در مورد گیرنده‌های هورمونی،p53 ، گیرنده 2 فاکتور رشد اپیدرمی انسانی و کاتپسین D ، تحقیقی مشابه با حجم نمونه بیشتر و زمان طولانی‌تر لازم است.
علی اکبر عبداللهی، خدیجه یزدی، ناصر بهنام پور، مانی نیازی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: انسداد روده بعد از عمل جراحی موجب جمع شدن ترشح و تهوع، استفراغ، نفخ شکم و حتی درد می‎گردد، جویدن آدامس یکی از روش‎هایی است که می‎تواند طول مدت انسداد گذرا را کم کند این تحقیق با هدف تاثیرجویدن آدامس بر روی حرکات دودی دستگاه گوارش بعد از عمل آپاندکتومی اجرا شده است. مواد و روش‎ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور، با تعداد 46 بیمار واجد شرایط انجام گرفت. بیماران به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد، عمل جویدن آدامس را سه بار و هر بار به مدت 20 دقیقه در زمان‎های 4 ، 10 و 18 ساعت بعد از به هوش آمدن انجام دادند ولی در گروه شاهد هیچ مداخله‎ای انجام نشد سپس در هر دو گروه هر دو ساعت با استفاده از گوشی پزشکی صداهای روده‎ای توسط پزشک چک شد. همچنین با سوال کردن از بیمار هر دو ساعت در مورد دفع گاز و مدفوع اطلاعات جمع‎آوری و ثبت شد سپس با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‎ها: به طور میانگین اولین صدای روده‎ای در گروه مورد در ساعت 41/0±08/2ساعت و در گروه شاهد در ساعت 45/1±13/3 مشاهد شد. دفع مدفوع در گروه مورد در ساعت 59/14±8/26 و در گروه شاهد ساعت 92/13±08/50 مشاهده شد. همچنین زمان اولین دفع گاز در گروه مورد در ساعت 77/10±91/11 ولی در گروه شاهد در ساعت 11/12±21/29 بود. با توجه به مشاهدات صورت گرفته، اختلاف معنی داری بین دو گروه از نظر آزمون های مورد بررسی، مشاهد شد(002/0=p). نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد جویدن آدامس می‎تواند به حرکات دودی دستگاه گوارش بعد از عمل برداشتن آپاندیس کمک کند.
محمود امینی، سید علیرضا حسینی، یحیی ژند، تورج زندباف، بابک عشرتی، شعبانعلی علیزاده، قاسم مسیبی، علی قضاوی، علی سیروس،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه استفاده از بیومارکرهای التهابی در تشخیص آپاندیسیت در حال افزایش است، از طرف دیگر نقش رادیکا‎ل‎های آزاد اکسیژن در وضعیت‎های التهابی گوناگون شناخته شده است. با توجه به گستردگی بالای آپاندکتومی منفی(2/22-3/9 درصد)، هدف از این مطالعه تعیین سطح تام آنتی اکسیدان‎های خون به عنوان بیومارکری جهت تشخیص زودرس آپاندیسیت حاد می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه کارآزمایی تحلیلی آینده نگر، تعداد 407 بیمار که در طول یک سال با تشخیص آپاندیسیت، تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. پس از سنجش ظرفیت تام آنتی اکسیدانی، داده‎ها به وسیله منحنی تحلیلی راک و آزمون‎های پارامتریک مقایسه میانگین آنالیز شدند. یافته‎ها: از کل بیماران تعدا 298 بیمار دارای آپاندیسیت بودند. میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در گروه زنان بالغ برابر با 75/164±90/663 و در گروه مردان بالغ برابر 37/167±58/752 میکرومولار بر لیتر بود که اختلاف معنی‎داری با یکدیگر داشتند(0001/0>p) همچنین میانگین ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در زیرگروه آپاندیسیت پرفوره در بین کودکان به طور معنی‎داری بالاتر از انواع گانکرن و چرکی بود. نتیجه گیری: میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی می تواند به عنوان فاکتور پیش‎گویی کننده برای موارد پرفوره در اطفال استفاده شود ولی نمی توان آن را به عنوان بیومارکری جهت تشخیص آپاندیسیت به کار گرفت. با توجه به اختلاف میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در مردان و زنان توصیه به انجام مطالعاتی می‎گردد که در آن میزان فاکتورهای التهابی با در نظر گرفتن فازهای سیکل ماهیانه در زنان سنجیده شود.
محمود امینی، تورج زندباف، شعبانعلی علیزاده، یحیی ژند، سید علیرضا حسینی، بابک عشرتی، علی سیروس، حمیده امینی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص آپاندیسیت یکی از چالش‎های تشخیصی مهم جراحان در اورژانس می‎باشد. معیارهای آلوارادو، جهت تشخیص آپاندیسیت حاد توصیه شده‎اند ولی در تعیین آنها محدودیت‎هایی مانند سن و جنس و ویژگی‎های نژادی اعمال نشده است. هدف ما از این مطالعه بررسی میزان اثربخشی معیارهای آلوارادو در تشخیص آپاندیسیت حاد بر حسب سن و جنس می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه مقطعی، تعداد 407 بیمار که در طول یک سال با تشخیص آپاندیسیت، تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات بیماران توسط مجریان طرح ثبت گردید. حساسیت و ویژگی به وسیله تعیین بهترین نقطه برش در نمودار تحلیلی راک با استفاده از نرم افزار Med Calc 10.2.0.0 تعیین گردید. یافته‎ها: بهترین نقطه برش برای معیارهای آلوارادو در گروه زنان پایینتر از گروه مردان بود (6 در مقابل 7). درصد آپاندکتومی منفی در گروه با معیارهای آلوارادو 9 و10 برابر با 8/11 درصد بود در حالی‎که در دو گروه دارای معیارهای 7 و 8 و معیارهای 5 و 6 این درصد به ترتیب برابر با 9/29 درصد و 8/52 درصد بود. نتیجه‎گیری: ارزش تشخیصی معیارهای آلوارادو در نمرات 8 و پایینتر از آن کمتر از قضاوت بالینی مبتنی بر تندرنس شکمی به تنهایی می‎باشد. همچنین نقطه برش مناسب برای تشخیص آپاندیسیت در زنان باید پایین‎تر در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، نقطه برش مناسب برای تشخیص آپاندیسیت در گروه اطفال و بالغین جوان بالاتر از گروه بالغین است.
سمانه عابدی دوست، مجید پویا، محمد شافع شکوری،
دوره 14، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: برداشت هموروئید اساس درمان هموروئیدهای داخلی درجه 3 و 4 می‎باشد. درد یکی از مهمترین مشکلات بیماران به دنبال برداشت هموروئید می‎باشد که عمدتاً ناشی از اسپاسم اسفنگتر داخلی می‎باشد. روش‎های مختلفی جهت کنترل درد پس از برداشت هموروئید وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر برداشت اسفنگتر داخلی در میزان درد پس از برداشت هموروئید باز است. مواد و روش‎ها: این مطالعه یک مطالعه مداخله‎ای از نوع کارآزمایی بالینی می‎باشد. در این مطالعه 60 بیمار مبتلا به هموروئید درجه 3 و 4 به صورت تصادفی در دو گروه با برداشت هموروئید و برداشت اسفنگتر توام با برداشت هموروئید قرار گرفتند و میزان درد از طریق امتیاز بندی دیداری درد جمع‎آوری گردید و با نرم افزارSPSS نسخه 14 و آزمون‎های مان- وایتنی، فریدمن و کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‎ها: از نظر کاهش درد با برداشت اسفنگتر ارتباط معنی‎داری بین دو گروه در روزهای اول، دوم و پنجم وجود داشت(001/0 p<)، در روز سوم و ششم نیز ارتباط معنی‎داری بین دو گروه (001/0p=)، در روز چهارم و هفتم نیز ارتباط معنی‎داری بین دو گروه وجود داشت(002/0p=). ارتباط آماری معنی‎داری بین دو گروه در مورد ابتلا به بی‎اختیاری در دفع گاز و مدفوع و احتباس ادراری وجود ندارد(05/0p>). ارتباط آماری معنی‎داری در مورد کاهش نیاز به استفاده از مسکن در دو گروه وجود دارد(006/0p=). نتیجه‎گیری: انجام برداشت اسفنگتر داخلی توأم با برداشت هموروئید می‎تواند باعث کاهش درد بیماران پس از برداشت هموروئید گردد و نیاز به مسکن بیماران را کاهش دهد، ولی تأثیری در بروز احتباس ادراری و خونریزی به دنبال اولین اجابت مزاج نداشته و خطر بی‎اختیاری مدفوعی و گازی را در مقایسه با گروه برداشت هموروئید افزایش نمی‎دهد.
محمود رضا باغی نیا، داوود گودرزی،
دوره 14، شماره 5 - ( 9-1390 )
چکیده

مقدمه: سلول ترانزیشنال شایع ترین تومور مثانه می‌باشد که با درمان‎های جراحی و ایمنوتراپی BCG و شیمی درمانی و رادیوتراپی قابل درمان است. در این مطالعه به بروز سرطان سلول سنگفرشی در پیشابراه یک بیمار با سابقه سرطان سلول ترانزیشنال درمان شده با TUR-T و BCG می پردازیم. مورد: بیمار یک مرد 68 ساله با خون واضح در ادرار، وجود kissing در لوب های جانبی مجرای پروستاتیک و یک توده 3×2 میلی متر پدانکوله در اطراف مجرای ورودی حالب راست به مثانه در سیستوسکوپی بود که تحت درمان TUR-T و BCG قرار گرفته و با تشخیص پاتولوژیک سرطان سلول ترانزیشنال هر سه ماه یک بار بوسیله سیستوسکوپی پیگیری شد. در پیگیری‌ها 9 ماه بعد توده های متعدد پدانکوله در قسمت penile urethra مشاهده شد که در بررسی پاتولوژیک SCC گزارش شد. نتیجه گیری: با توجه به این که شایع‎ترین محل گرفتاری مجرا ممبرانویورترا می‎باشد و سرطان سلول ترانزیشنال شایع ترین تومور این ناحیه است، بروز تومور سرطان سلول سنگفرشی در penile urethra غیر قابل انتظار بوده و می‌تواند ناشی از تحریک مزمن این ناحیه در طی درمان و پیگیری باشد.
شاهین فاتح، علی احمدآبادی، ناصر کیخالی، حمیدرضا ح. صدیق، مجید اسفندیاری،
دوره 14، شماره 6 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: یافتن غدد پاراتیروئید اکتوپیک از چالش‎های حیطه جراحی غدد درون ریز است و در مورد روش‎های مناسب تعیین محل غدد پاراتیروئید اکتوپیک و اندیکاسیون‎های استفاده از آنها اختلاف نظر وجود دارد. از طرفی عدم موفقیت در طی عمل جراحی اول موجب تحمیل درد، اسکار اضافی و هزینه‎های ناشی از اعمال جراحی بعدی به بیمار می‎شود. مورد: بیمار خانم 39 ساله‎ای که با شکایت از هماچوی بستری گردیده بود و به دلیل هیپرکلسمی در آزمایش‎های اولیه، مورد بررسی کامل تری قرار گرفت و با استفاده از سونوگرافی و اسکن سستامیبی پاراتیروئید با تکنیسیوم 99 محل غده اکتوپیک پاراتیروئید در مدیاستن قدامی تشخیص داده شد و طی یک مرحله با عمل جراحی درمان گردید. نتیجه گیری: توجه دقیق به علایم همراه بیمار و در نظرگرفتن تمامی تشخیص‎های افتراقی و استفاده از روش‎های تشخیصی مناسب می‎تواند به تشخیص سندرم‎های نادر کمک نماید.
‏ شاهین فاتح، محمدرضا ممقانی، قاسم مسیبی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص زود هنگام میزان شدت بیماری پانکراتیت حاد به علت مرگ و میر بالای موارد شدید آن و افزایش میزان بروز آن در سال‎های اخیر از اهمیت بالایی برخوردار است. از آنجا که اینترلوکین‎ها به تغییرات بدن سریعا واکنش نشان می‎دهند، هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین سطح خونی اینترلوکین‎های 15 و 17 با شدت پانکراتیت حاد می باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه مقطعی، 52 بیمار مبتلا به پانکراتیت حاد مورد مطالعه قرار گرفتند. برای کلیه بیماران معیارهای APACHE-II و رانسون و اطلاعات پاراکلینیکی تکمیل شده و سطح سرمی اینترلوکین‎های 15 و 17 اندازه‎گیری شد. سپس ارتباط بین سطح سرمی اینترلوکین با شدت پانکراتیت حاد بر اساس معیارهای APACHE-II و رانسون تعیین گردید. یافته‎ها: از بین بیماران مورد مطالعه 5/36 درصد مرد و 5/63 درصد زن بوده و میانگین سنی 06/61 سال بود. در بررسی ارتباط خطی بین سطح سرمی اینترلوکین 17 با شدت پانکراتیت حاد بر اساس معیار رانسون ارتباط معنی‎داری دیده شد (319/0=r، 021/0=p). در نمودار راک سطح خونی پروتئین واکنش گر سی و اینترلوکین 15 در تشخیص پانکراتیت ارزشمند نشان داده شده و به ترتیب حساسیت 3/92 و 8/78 و ویژگی40 و 48 درصد داشتند. نتیجه گیری: سطح سرمی اینترلوکین 17 در تعیین شدت پانکراتیت حاد بر اساس معیار رانسون به عنوان یک عامل مهم شناخته شد. ارزش تشخیصی سطح سرمی اینترلوکین 15 نیز باید با مطالعات بیشتر تأیید گردد.
محمود امینی، علی احمدآبادی، یحیی ژند، قاسم مسیبی، علی قضاوی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: پانکراتیت حاد یکی از علل شایع درد شکم می‌باشد که علامت یا نشانه اختصاصی و روش تشخیصی استاندارد طلایی برای آن وجود ندارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارزش تشخیصی نوار ادراری و مقدار کمّی تریپسینوژن-2 ادرار در تشخیص پانکراتیت حاد می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، 76 بیمار که با تشخیص افتراقی پانکراتیت حاد در اورژانس بیمارستان ولیعصر(عج) اراک بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. در 46 بیمار تشخیص پانکراتیت قطعی شد(گروه پانکراتیت)، و در 28 نفر تشخیص پانکراتیت رد گردید(گروه شاهد) و 2 نفر نیز اط مطالعه حذف شدند. در هر دو گروه سطح آمیلاز، لیپاز، پروتئین واکنشی فاز حاد و تریپسینوژن-2 کمی و کیفی ادرار سنجیده و حساسیت و ویژگی آزمون‌ها تعیین گردید. داده‌های جمع‌آوری شده نیز با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: سنجش تریپسینوژن-2 ادرار به وسیله نوار ادراری در 36 بیمار از 45 نفر (حساسیت80 درصد) و در گروه شاهد، در 2 نفر از 28 نفر مثبت بود (ویژگی8/92 درصد). سنجش میزان کمی تریپسینوژن ادرار در 41 نفر از 45 بیمار (حساسیت1/91 درصد) و در 4 نفر از 28 نفر در گروه شاهد مثبت بود (ویژگی 89 درصد). حساسیت و ویژگی آمیلاز به ترتیب 6/82 و 75 درصد و لیپاز 76 و 7/85 درصد محاسبه شد. نتیجه گیری: برای تشخیص پانکراتیت حاد می‌توان از اندازه‌گیری تریپسینوژن-2 ادرار با نوار ادراری استفاده کرد. این آزمون علاوه بر سریع و راحت بودن، دارای دقت بالایی است و از آن می‌توان در اورژانس‌ها و مراکز مراقبت‌های بهداشتی اولیه که امکانات تشخیصی محدودی دارند، استفاده کرد.
شعبانعلی علیزاده، ابوالفضل فاتحی، یحیی ژند، قاسم مسیبی، محمد رفیعی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: در مطالعات متعددی مشاهده شده است که میزان فاکتورهای التهابی در زنان سالم، تحت تاثیر سیکل‌های قاعدگی تغییر می‌یابد. هدف از این مطالعه مقایسه میزان فاکتورهای التهابی خون در زنان دچار آپاندیسیت در فازهای متفاوت سیکل قاعدگی می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مورد-شاهدی، تعداد 70 زن و 12 مرد مبتلا به آپاندیسیت و 61 زن سالم براساس معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. پارامترهای التهابی شامل پروتئین واکنشی فاز حاد، میزان رسوب اریتروسیتی و فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا و تعداد لکوسیت‌ها مورد سنجش قرار گرفته و بر اساس فاز سیکل ماهیانه در گروه آپاندیسیت و گروه شاهد با آزمون‌های مقایسه میانگین و آنالیز واریانس یک طرفه، با یکدیگر مقایسه شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد تغییرات معنی‌داری در میانگین میزان پارامترهای التهابی و تعداد لکوسیت‌های خون در فازهای مختلف قاعدگی در زنان مبتلا به آپاندیسیت حاد وجود ندارد. هم‌چنین میانگین تعداد لکوسیت‌ها و غلظت CRP در گروه مبتلا به آپاندیسیت در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی‌داری بالاتر بود. نتیجه‌گیری: این نتایج نشان می‌دهد که میزان فاکتورهای التهابی در زنان دچار آپاندیسیت در طی فازهای مختلف سیکل قاعدگی تفاوت معنی‌داری با یکدیگر ندارند. به نظر می‌رسد تغییرات روزانه هورمونی در طی سیکل قاعدگی باعث نظرات متناقض در مورد میزان فاکتورهای التهابی در زنان در طی فازهای متفاوت سیکل ماهانه شده است. لذا توصیه می‌شود که مطالعه‌ای با همسان سازی روز دقیق سیکل ماهانه و هم‌چنین ساعت نمونه‌گیری و شدت آپاندیسیت انجام گیرد.
رضا رضایی، الهه ابراهیم پور، امیر الماسی حشیانی،
دوره 15، شماره 8 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کاتاراکت علت عمده کوری و نقص بینایی می‌باشد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثرات دو محل برش متفاوت در جراحی کاتاراکت روی علائم تست‌های خشکی چشم انجام شده است. روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 300 بیمار کاندید جراحی فیکوامولسیفیکاسیون وارد مطالعه شدند. بیماران به صورت تصادفی در گروه های برش لیمبال و برش قرنیه شفاف (در قدام قوس عروقی) قرار گرفتند. معاینات کامل چشم‌پزشکی و آزمون های مرتبط با خشکی چشم برای همه بیماران قبل از جراحی، هفته اول و ماه اول پس از جراحی انجام شد و داده های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و EPI-Info تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: در این مطالعه 149 مرد و 151 زن شرکت داشتند. میانگین علایم، تست ارتفاع مینسک اشکی و زمان شکست لایه اشکی در هفته اول پس از جراحی، در مقایسه با مقادیر قبل از جراحی، در هر دو گروه کاهش یافت و در ماه اول پس از جراحی به مقادیر قبل از جراحی برگشت که این تغییرات عکس تغییرات ایجاد شده در staining قرنیه و ملتحمه، دبری و PEE می‌باشد. بین نتایج علایم، دبری، staining قرنیه و ملتحمه، تست زمان شکست لایه اشکی و PEE قبل و بعد از جراحی تفاوت آماری معنادار وجود داشت. با در نظر گرفتن محل برش، بین نتایج موارد فوق، به جز TBUT، بین دو گروه ارتباط آماری معنادار وجود نداشت. نتیجه‌گیری: جراحی فیکوامولسیفیکاسیون، علایم و تست‌های خشکی چشم را به طور موقت تغییر می‌دهد. به علاوه، محل برش جراحی فیکو، به جز تست TBUT، بر روی سایر تست‌ها و علایم بیمار تاثیری ندارد.
غلامرضا نوری، ناصر کی خالی،
دوره 15، شماره 9 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کانولاسیون ورید مرکزی مداخله‎ای رایج با انواع گوناگونی از عوارض جانبی مانند نوموتوراکس می‎باشد. اخیرا قانون انجام روتین گرافی قفسه سینه بعد از کانولاسیون دچار چالش شده است. هدف از مطالعه حاضر تدوین سیستم نمره دهی برای انتخاب بیماران نیازمند گرافی پس از کانولاسیون ورید مرکزی می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه مقطعی 210 بیمار نیازمند کانولاسیون ورید مرکزی وارد مطالعه شده و از نظر وجود عوامل خطرزای نوموتوراکس شامل شاخص توده بدن بالای30، سابقه بیماری آمفیزماتو یا جراحی گردن و قفسه سینه، سابقه کاتتریزاسیون، تعداد دفعات سوزن زدن و موقعیت نامناسب طی کانولاسیون و درمان با ونتیلاتور ارزیابی شدند. در نهایت گرافی قفسه سینه قبل و بعداز کانولاسیون و علائم بالینی بیماران مقایسه و حساسیت و ویژگی سیستم نمره دهی تعیین شد. یافته‎ها: میزان بروز نوموتوراکس 24/5 درصد بود. تعداد دفعات سوزن زدن، موقعیت بیمار و سابقه کاتتریزاسیون ارتباط معنی‎داری با بروز نوموتوراکس داشت(001/0>p). میزان نوموتوراکس در بیماران با نمره بالای 4 حدود 80 درصد بود که به طور معنی‎داری بیش از گروه با نمره کمتر از 4 بود(2/174:OR، 001/0>p). حساسیت و ویژگی سیستم نمره دهی مورد استفاده در نمره بالای 2 به ترتیب 8/81 درصد و 9/87 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که در بیماران با نمره کمتر از 2 احتمال بروز نوموتوراکس ناچیز بوده و انجام روتین گرافی قفسه سینه پس از کاتتریزاسیون لازم نیست ولی در موارد با نمره بیشتر از 4 شانس بروز نوموتوراکس زیاد بوده و انجام گرافی در فواصل زمانی نزدیک و حتی بیش از یک بار لازم به نظر می‎رسد.
احمد سروریان،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: برای تخمین قدرت لنز داخل چشمی مورد نیاز برای جراحی کاتاراکت از بیومتری با امواج مافوق صوت استفاده می‎شود و مهم‌ترین عامل در خطای این تخمین، طول محوری چشم می‎باشد. لذا هدف از این مطالعه، بررسی میزان اختلاف در قدرت انکسار نهایی در بیمارانی که تحت عمل جراحی کاتاراکت به روش فیکواموسیفیکاسیون قرار گرفته‎اند بر اساس طول محور چشم می‎باشد.

مواد و روش‎ها: در این مطالعه مقطعی-تحلیلی تعداد 446 چشم از خرداد 1389 تا آذر1390 از بیمارانی که در بیمارستان امیرکبیر شهر اراک تحت عمل جراحی کاتاراکت به روش فیکوامولسیفیکاسیون قرار گرفتند، تحت بررسی قرار گرفت. بیومتری تمامی چشم‎ها قبل از عمل جراحی با هدف امتروپ شدن دید بیمار انجام شد. بیماران بر اساس طول محوری چشم به گروه‎های کوچک‎تر از 22، بین 22 تا 5/24، بین 5/24 تا 26 و بزرگ‎تر از 26 میلی‎متر طبقه‎بندی شدند.

یافته‎ها: بین میانگین قدر مطلق میزان انحراف قدرت انکسار نهایی از صفر بر اساس نوع دستگاه بیومتری از لحاظ آماری اختلاف معنی‎داری وجود نداشت. بیشترین میزان میانگین قدر مطلق انحراف قدرت انکسار نهایی از صفر در گروه چشم‎های میوپ بود که برابر با 17/1±52/1 دیوپتر بود ولی بین میانگین قدر مطلق انحراف قدرت انکسار نهایی از صفر با توجه به طول محوری چشم ارتباط معنی‎داری وجود نداشت(081/0=p).

نتیجه‎گیری: قدرت تخمین لنز با افزایش طول محوری چشم کاهش می‎یابد ولی قدر مطلق اختلاف میانگین‎ها در دو دستگاه (آلکان و نیدک) معنی‎داری از لحاظ میانگین وجود ندارند.


جمال فلاحتی، رحمت اله جدیدی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به این که اندوفتالمیت مهم‌ترین عارضه پس از عمل جراحی کاتاراکت است و وقوع آن می‌تواند منجر به کاهش شدید بینایی ویا حتی از دست رفتن بینایی گردد، لذا استفاده از روش‌های پیش‌گیری بسیار اهمیت دارد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مصرف داروی وانکوماسین حین عمل جراحی کاتاراکت در پیش‌گیری ازاندوفتالمیت انجام شد.

مواد و روش‌ها: دراین مطالعه تجربی، جامعه هدف بیماران کاتاراکت مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر بودند. بیماران به صورت تصادفی به دوگروه، با و بدون دریافت وانکومایسن در سرم شستشو تقسیم شدند. مشخصات دموگرافیک و دیگر اطلاعات لازم بیماران قبل از عمل از طریق پرسش‌نامه جمع‌آوری وهم‎چنین میزان بروز اندوفتالمیت درآنان تا دو هفته پس از عمل با انجام معاینه،ثبت گردید.جهت مقایسه فراوانی نسبی (بروز) عفونت اندوفتالمیت دردوگروه ازآزمون کای دو وآزمون دقیق فیشر استفاده شد.

یافته‌ها: از تعداد 1281 بیمار بررسی شده، به 539 نفر در سرم شستشو آنها وانکومایسین (به میزان 1 میلی‌گرم در 500 میلی‌لیتر سرم رینگر) اضافه گردید و برای 742 بیمار نیز وانکومایسین اضافه نشد. با انجام معاینه تا دو هفته بعد از عمل از تعداد کل بیماران، 3 نفر (23/0 درصد) دچار آندوفتالمیت شدند که 2نفر (16/0 درصد) مربوط به گروه بدون دریافت وانکو مایسین و 1 نفر (07/0 درصد) مربوط به گروه دریافت کننده وانکومایسین بودند.آزمون دقیق فیشر نشان دادکه میزان فراوانی آندوفتالمیت بین گروه دریافت کننده وانکومایسین با گروه کنترل تفاوت آماری معنی‌داری وجود نداشته است(05/0p>).

نتیجه‌گیری: هر چند فراوانی نسبی آندوفتالمیت، در بیماران بدون دریافت وانکومایسن بیشتر از گروه دریافت کننده وانکومایسن بود، ولی با توجه به معنی‌دار نبودن آزمون آماری، اضافه کردن وانکومایسین در پیش‌گیری ازاندوفتالمیت موثر نیست و علت را باید در موارد دیگر جستجو کرد.


علیرضا محمدی، محسن دالوندی، حسین سرمدیان، محمد خلیلی،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده

 زمینه و هدف: کیست هیداتید یک بیماری عفونی رایج ناشی از انگل اکینوکوکوس گرانولوسوس می باشد. درگیری اولیه مغز بسیار نادر است بطوریکه در نواحی اندمیک حدود 2% است. دراین مطالعه به معرفی یک بیمار 23 ساله مبتلا به کیست هیداتید اولیه متعدد مغزی می پردازیم.

مورد:بیمار خانم 23 ساله ای بود که با تشنج تونیک کلونیک ژنرالیزه برای اولین بار، همی پارزی نیمه چپ بدن و صورت و سابقه سردرد از دو ماه قبل به اورژانس مراجعه نمود. در سی تی اسکن و MRI مغز یک ضایعه سیستیک بزرگ با حدود مشخص و هموژن در نوار حرکتی تمپوروپریتال راست با اثر فشاری وشیفت خط وسط مشهود بود که وجود کیست هیداتید مغزی را مطرح نمود؛ تعدادی کیست کوچکتر نیز وجود داشت. بررسی ها درگیری سایرنقاط بدن را نشان نداد. بیمار با آلبندازول (400 میلی گرم دوبار در روز،2ماه) و جراحی برداشت تومور به روش دولینگ درمان شد. تعدادی کیست هیداتید متصل به پارانشیم مغز در سایزهای مختلف و یک کیست10سانتی متری به صورت کامل و بدون پارگی خارج شد. در پی گیری دو سال بعد در MRI بیمار هیچ ضایعه کیستیکی وجود نداشت.

نتیجه گیری: علیرغم میزان پایین بروز کیست هیداتید متعدد اولیه مغزی، در نواحی اندمیک بایستی تشخیص کیست هیداتید با استفاده از سی تی اسکن و MRI مدنظر قرار گیرد. جراحی روش استاندارد درمان بیماری است.


مصطفی حسینی، رحمان غفاری، سیما کربلایی اسماعیلی،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده

زمینه و هـدف: بازبینی عصب فاسیال یکی از روش‌های کمکی جراحان برای حفظ عملکرد عصب فاسیال طی جراحی غده پاروتید است. در حال حاضر روش استاندارد برای بازبینی عصب صورتی الکترومیوگرافی شنوایی است با این حال میزان پارزی و فلج 68-18 درصد و 3٪ گزارش شده است. معایب این روش هزینه آن و عدم دسترسی به آن در همه جا می‌باشد. جریان الکتریکی متناور تک قطبی با تحریک عصب صورتی سبب انقباض عضلات مربوطه می‌شود و می‌توان عصب را یافت و از صدمه به آن پرهیز کرد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه مداخله‌ای آینده‌نگر بیماران در سالهای 1388 تا 1390 در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) با استفاده از الکتروکوتر تک قطبی تحت عمل پاروتیدکتومی قرار گرفتند و طی مدت بستری و یک‌ماه بعد از جراحی از نظر آسیب عصب صورتی مورد معاینه قرار گرفتند. 20 بیمار تحت عمل جراحی پاروتیدکتومی توتال یا سطحی قرار گرفتند و یک نفر به علت درگیری عصب با تومور و رزکسیون عصب از مطالعه حذف شد.

یافته‌ها: در این مطالعه 19 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران شرکت کننده در این مطالعه 9/13 ± 1/43 سال بود بر اساس نتایج به دست امده تنها در یک مورد از بیماران، پارزی موقت (4/5٪) دیده شد و فلج در هیچ موردی مشاهده نشد.

نتیجه گیری: با توجه به در دسترس بودن و هزینه پایین دستگاه الکتروکوتر استفاده از آن در مقایسه با روش استاندارد بازبینی عصب صورتی، الکترومیوگرافی مفید و به صرفه‌تر است.


شاهین فاتح، محمد بهگام شادمهر،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: تیموس در ایجاد بعضی از اختلالات و بیماریها نقشی اساسی دارد . درمان بعضی از این اختلالات ( بطور مشخص نئوپلاسم ها و میاستنی گراویس ) با برداشتن کامل تیموس امکان پذیر است.

مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی و گذشته نگر در یک دوره یازده ساله، کلیه موارد تایمکتومی انجام شده در دپارتمان جراحی توراکس دانشگاه شهید بهشتی را از نظر متغیرهایی چون سن ، جنس ، تشخیص اولیه ، تکنیک عمل جراحی ، عوارض ایجاد شده و نتایج عمل جراحی بیماران بررسی کرده است.

یافته ها: تعداد کل بیماران50 نفر( 46% مرد و 54% زن ) با متوسط سن بیماران 85/14 ± 46/41 سال بود. 40% موارد با تشخیص اولیه میاستنی گراو و 42% تیموما تحت عمل جراحی قرار گرفته و شایعترین علت مراجعه بیماران علائم میاستنی بود (50%). در 64% موارد تایمکتومی رادیکال انجام شد. تب و آتلکتازی (10%) ونارسایی تنفسی (12%) شایعترین عارضه و میزان مورتالیتی بعد از عمل 4% بود. شایعترین پاتولوژی گزارش شده تیموما (64%) و هیپرپلازی تیموس (20%) بود. در 40% بیماران بعد از عمل علائم بالینی از بین رفته یا کاهش زیادی یافته بود که اکثریت آنها مربوط به بیماران با تشخیص اولیه میاستنی گراویس (36%) بود. 50% بیماران پیگیری شده و میانگین زمان پیگیری در این بیماران 32/20 ± 36/41 ماه بوده است.

نتیجه گیری : عمل جراحی تایمکتومی با عوارض و مرگ ومیر کم ، امکان درمان ضایعات تیموس و در راس آنها Thymoma و میاستنی گراویس را فراهم می کند.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb