مقدمه
بدون تردید یکی از مهمترین مسائل بشری که ابعاد گسترده زیستی، روانی، اجتماعی و اقتصادی جهان معاصر را تحت تأثیر قرار داده است، پدیده اعتیاد و مصرف مواد مخدر است که در دو سطح خرد و کلان آسیبهایی جبرانناپذیر بر پیکر اجتماع انسانی وارد ساخته است. سوءمصرف مواد ازجمله مشکلات جامعه بشری است که روزبهروز بر میزان آن افزوده میشود [1]. مصرف مواد یکی از جدیترین معضلات بشری در سالهای اخیر و یکی از پیچیدهترین پدیدههای انسانی است که پایهها و بنیانهای جامعه انسانی را به تحلیل میبرد و پیشگیری از آن نیازمند کاربرد تئوریهای متعدد در رشتههای علمی مختلف و تکنیکهای متنوع است. در پزشکی به جای اصطلاح اعتیاد معمولاً کلمه وابستگی به مواد مخدر به کار میرود و معتاد کسی است که از نظر روانی و جسمی به یک ماده مخدر وابستگی پیدا میکند. وابستگی دو حالت دارد: وابستگی روانی که شخص پس از مصرف ماده مخدر، احساس آرامش، رضایت و لذت میکند و وابستگی روانی که مهمترین عامل مصرف مواد اعتیادآور است. وابستگی جسمی عبارت از حالت انطباقی در بدن فرد است که پس از استعمال مکرر مواد مخدر پدید میآید و درواقع، بدن فرد نسبت به آن عادت میکند و در صورت عدم استعمال، به خماری و دردهای جسمی دچار میشود [2].
یکی از عواملی که میتواند در گرایش نوجوانان به سوءمصرف مواد مؤثر باشد، میزان تابآوی افراد است. تابآوری شامل مجموعهای از ظرفیتهای فردی و روانی است که فرد به کمک آنها میتواند در شرایط دشوارمقاومت کند و دچار آسیبدیدگی نشود و حتی در تجربه این شرایط مشکلآفرین یا بحرانی خود را به لحاظ شخصیتی ارتقاء بخشد. بهعبارتبهتر، تابآوری را میتوان مفهومی روانشناختی دانست که میخواهد توضیح دهد افراد چگونه با موقعیتهای غیرمنتظره کنار میآیند. با این اوصاف، تابآوری نهتنها قدرت تحمل و سازگاری فرد در برخورد با مشکل را افزایش میدهد، بلکه مهمتر از آن سبب حفظ سلامت روانی و حتی ارتقای آن میشود. تابآوری افراد را توانمند میسازد تا با دشواریها و ناملایمات زندگی و شغلی روبهرو شوند، بدون اینکه آسیب ببینند و حتی از این موقعیتها برای شکوفایی و رشد شخصیت خود استفاده کنند [3].
تابآوری آشکارا چیزی بیشتر از یک برآورد است. ورنر و اسمیت تابآوری را سازوکار ذاتی خوداصلاحگری بشر میدانند و میگویند کسانی که تابآور هستند، انعطافپذیری بیشتری دارند. این افراد نه شکستناپذیرند و نه مصون. برخی فاکتورهایی که تابآوری را تقویت میکنند، در درون فرد متمرکز است، مثل طبیعت و سرشت هر شخص، شخصیت و راهبردهای سازگاری و نیز متغیرهایی که معمولاً به صورت آماری بیان میشوند، از قبیل جنسیت، سن بیشتر و تحصیلات بالاتر. از عوامل دیگر نیز میتوان به عوامل بافت اجتماعی همانند روابط حمایتگر و دسترسی به پیوندهای اجتماعی اشاره کرد [4].
بروکس تابآوری را سازگاری مثبت فرد در واکنش به شرایط ناگوار میداند. هرچند این مفهوم را ابتدا ورنر در حوزه روانشناسی رشد مطرح کرد، ولی بهتدریج به حوزههای دیگر روانشناسی مانند روانشناسی اجتماعی و روانشناسی بالینی وارد شد [5]. اینزلیچ، ارونسون، گود و مک می که تابآوری را در حوزههای اجتماعی مطالعه کردهاند، معتقدند که تابآوری تنها پایداری در برابر آسیبها یا شرایط تهدیدکننده نیست، بلکه شرکت فعال و سازنده فرد در محیط است. آنها تابآوری را توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی _ روانی در شرایط خطرناک می دانند. افزونبراین، پژوهشگران بر این باورند که تابآوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است [6].
در سالهای اخیر، تابآوری یکی از متغیرهای نو و مهم در حوزه محیطهای تحصیلی و شغلی محسوب میشود که شناسایی این سازه، بینشی دگرگون و امیدوارکننده ایجاد کرده و به قابلیت تطابق انسان در مواجهه با بلایا یا فشارهای جانکاه، غلبه یافتن و حتی تقویت شدن به وسیله آن اشاره میکند. این خصیصه با توانایی درونی شخص و مهارتهای اجتماعی و تعامل با محیط حمایت میشود، توسعه مییابد و به عنوان یک ویژگی مثبت متبلور می گردد [4]. تابآوری در درمان افسردگی، بهبود روابط بین فردی و اجتماعی، سلامت روان و تنظیم هیجان مؤثر است و در سالهای اخیر، پژوهشگران در بافتهای تحصیلی برای ارتقاء بهزیستی تحصیلی، رفتارهای پیشرفت و ارزیابیهای شناختی به آن توجه کردهاند [7] و در پژوهش حاضر نیز در مورد این مفهوم به عنوان متغیری اثربخش در موضوع سوءمصرف مواد مطالعه شده است.
مفهوم دیگری که در این تحقیق بررسی شده، اهمالکاری تحصیلی است. اهمالکاری تحصیلی شامل به تعویق انداختن مطالعه برای امتحانات، تأخیر در انجام و ارسال تکالیف و عدم ثبتنام برای کلاسها در زمان مقرر تعریف شده است. این مفهوم در سالهای اخیر توجه محققان زیادی را به خود جلب کرده است [8]. اهمالکاری تحصیلی مشکلی رایج در میان دانشآموزان و دانشجویان است [9]. در سالهای اخیر یکی از موضوعاتی که در زمینه مسائل آموزشی توجه پژوهشگران و برنامهریزان حوزه آموزش را به خود جلب کرده است، بحث «اهمالکاری تحصیلی» و مسائل مرتبط با آن است. استیل [10] در پژوهش خود با عنوان «تحلیل اهمالکاری به عنوان شکست در خودتنظیمی» بیان میدارد که اولین تحلیل تاریخی از اهمالکاری را میلگرام در سال 1992 نوشته است. در این خصوص، میلگرام اهمالکاری را به عنوان «بیماری و مرض مدرن و امروزی» توصیف میکند که مختص به کشورها و جوامع توسعهیافته است [10].
اهمالکاری تحصیلی از مهمترین مسائلی است که همه ساله به میزان زیادی امکانات، منابع و استعدادهای بالقوه انسانی و اقتصادی در بخش آموزش را تلف میکند و اثر غیرقابلجبرانی در ابعاد فردی و اجتماعی به جای میگذارد. اهمالکاری تحصیلی به موکول کردن وظایف تحصیلی به بعد تعریف شده است [8]. با وجود اینکه ممکن است اهمالکاری در تمام فعالیتهای زندگی روزانه اتفاق بیفتد، اما در زمینههای انجام تکالیف درسی فراوانی بیشتری دارد. اهمالکاری در خصوص تکالیف تحصیلی مشکلی رایج در میان دانشآموزان است و از مهمترین علل شکست یا موفق نشدن فراگیران در یادگیری و دستیابی به برنامههای پیشرفت تحصیلی است.
اهمالکاری تحصیلی با وظایف تحصیلی در ارتباط است و میتواند به عنوان به تأخیر انداختن تکالیف تحصیلی با دلایل متفاوتی توصیف شود. پژوهشگران تاکنون تحقیقات فراوانی در مورد اینکه چه عوامل و زمینههایی به بیتوجهی و سهلانگاری دانشآموزان یا به عبارتی دقیقتر اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان منجر میشود، انجام دادهاند و تعیینکنندههای روانشناختی، خانوادگی و اجتماعی متفاوتی مانند کنترل درونی و بیرونی، خودکارآمدی عمومی و خودتنظیمی [11] و سبکهای تربیتی [12] بررسی شده است.
با مطالعه روند اعتیاد در کشور مشاهده میشود که میزان معتادان تقریباً هر 12 سال دو برابر شده و سالانه 8% بر جمعیت آنان افزوده میشود. با توجه به هرم سنی جمعیت کشور و خیل عظیم جوانان و نوجوانان در جامعه ما که در معرض خطر ابتلا به این معضل قرار دارند، اهمیت توجه به دیدگاههای افراد جامعه در خصوص اعتیاد بیشتر قابل درک است [13]. به دلیل اهمیت موضوع هرچه در این خصوص تحقیقات گستردهای انجام گیرد، تازگی دارد و از اهمیت آن نمیکاهد. با توجه به اینکه در تحقیقات پیشین نقش مؤلفه اهمالکاری تحصیلی و تابآوری در گرایش به اعتیاد نوجوانان پسر در ایران بررسی نشده است، این مطالعه نقش میزان تابآوری و اهمالکاری تحصیلی را در پیشبینی گرایش به سوءمصرف مواد در دانشآموزان پسر متوسطه دوم منطقه 12 تهران بررسی کرده است.
مواد و روشها
پژوهش حاضر مطالعهای مقطعی و تحلیلی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوم منطقه ۱۲ شهر تهران در سال 97-96 بودند. تعداد نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 150 نفر بودندکه با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به سؤالات پرسشنامهها پاسخ دادند. به این صورت که از میان مدارس مقطع متوسطه دوم، شش مدرسه به صورت تصادفی و سپس از هر مدرسه، یک کلاس به صورت تصادفی انتخاب شدند و در هر کلاس، 25 دانشآموز به پرسشنامهها پاسخ دادند. ﻣﻼکﻫای ورود ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺤﺼﯿﻞ در ﻣﻘﻄﻊ متوسطه دوم، ﻣﺠﺮد ﺑﻮدن و ﻗﺮار داشتن در سنین 17-14سال ﺑﻮد.
ﻣﻼکهای ﺧﺮوج، ﻋﺪم تمایل ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ در پژوهش و ﭘﺎﺳﺦدهی ﻧﺎﻗﺺ ﺑﻪ ﺳؤاﻻت ﺑﻮد. ﺑﺮای اﻓﺮاد ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﺨﺘﺼﺮی در ﻣﻮرد ﻣﻮﺿﻮع و اهداف ﭘﮋوهش داده ﺷﺪ. ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖﮐﻨﻨﺪﮔﺎن اطمینان خاطر داده ﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎم اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ است و اینکه برای شرکت در این پژوهش مختار هستند. ﺑﻪ داﻧﺶآﻣﻮزان ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ که ﺗﻤﺎم اﻃﻼﻋﺎت ﺑﺮای اﻣﻮر پژوهشی اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار خواهد شد و همچنین ﺗأﮐﯿﺪ ﺷﺪ ﮐﻪ ذﮐﺮ ﻧﺎم آنها در ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺿﺮورﺗﯽ ﻧﺪارد. به دلیل مخدوش بودن یکی از پرسشنامهها، درنهایت نمونه آماری 149 نفر در نظر گرفته شد. دادهها ﺑﺎ استفاده از روش ﺗﺤﻠﯿﻞ رﮔﺮﺳﯿﻮن تحلیل شد.

ابزار پژوهش
پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون
این مقیاس دارای 25 گویه است و کانر و دیویسون [14] آن را برای اندازهگیری قدرت مقابله با فشار و استرس تهیه کردهاند. گزینهها به صورت طیف لیکرت از 0 تا 4 نمرهگذاری میشود؛ بنابراین طیف نمرات آزمون بین ۰ تا ۱۰۰ قرار دارد. نمرات بالاتر بیانگر تابآوری بیشتر آزمودنی است. نتایج تحلیل عاملی حاکی از آن است که این آزمون دارای ۵ عامل تصور شایستگی فردی، اعتماد به غرایز فردی، تحمل عاطفه منفی، پذیرش مثبت تغییر و روابط ایمن، کنترل و تأثیرات معنوی است.
کانر و دیویدسون ضریب آلفای کرونباخ مقیاس تابآوری را 0/89 گزارش کردهاند. همچنین ضریب پایایی حاصل از روش بازآزمایی در یک فاصله ۴ هفتهای 0/87 بوده است. در ایران نیز جوکار و دلاورپور (1385) آلفای کرونباخ این آزمون را 0/80 گزارش کرده و روایی آن را به شیوه تحلیل عاملی محاسبه کردند که نتایج حکایت از وجود یک عامل کلی در مقیاس بود که بیش از 54 درصد واریانس سؤالات را پیشبینی میکند [15].
پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی سولومون و راث بلوم
این مقیاس را سولومون و راث بلوم [16]، ساختهاند که دارای 27 گویه است و سه مؤلفه را دربرمیگیرد. مؤلفه اول «آماده شدن برای امتحانات» شامل 8 سؤال است وگویههایی از قبیل «هنگام مطالعه برای امتحان مرتباً رؤیاپردازی میکنم» و «تمرکز برایم دشوار است» در این مؤلفه قرار دارد. مؤلفه دوم «آماده شدن برای تکالیف است» که شامل 11 گویه است و گویههایی را از قبیل «تکالیف را از یک جلسه به جلسه دیگر به تعویق میاندازم» دربرمیگیرد. مؤلفه سوم «آماده شدن برای مقالات پایانترم است» که شامل 8 گویه است و گویههایی را از قبیل «هنگامی که مجبور باشم مقالهای را آماده کنم، مرتباً آن را به تأخیر میاندازم» شامل میشود.
در این مقیاس گویههای 2-3-59-11-1315-1621-23-25 به صورت معکوس نمرهگذاری میشوند. پایایی مقیاس اهمالکاری تحصیلی از طریق آلفای کرونباخ در مطالعهای که سولومون انجام داد، ضریب 0/64 به دست آمد. سولومون در مورد روایی مقیاس نیز با استفاده از روایی همسانی درونی ضریب 0/84 را به دست آورده است. در داخل کشور نیز در بررسی روایی و پایایی مقیاس اهمالکاری تحصیلی، جوکار و دلاورپور در تحقیقی برای احراز روایی این پرسشنامه از روش تحلیل عاملی و همبستگی گویه با نمره کل استفاده کردند که نتایج آنها نشان داد تحلیل عاملی به روش مؤلفههای اصلی بیانگر وجود عاملی کلی است و همبستگی در سطحی مطلوب معنادار است. پایایی مقیاس در مطالعه جوکار و دلاورپور برابر با 0/92 گزارش شده است [15].
پرسشنامه گرایش به مواد گلپرور
این پرسشنامه از 54 سؤال تشکیل شده است که تهیه و تنظیم و اعتبار و رواییاش را محسن گلپرور [17] انجام داده است. پاسخگویی به سؤالات پرسشنامه به صورت بله و خیر است و دارای 30 سؤال مثبت و 24 سؤال منفی است که در سؤالات مثبت به گزینه بلی امتیاز یک و به گزینه خیر امتیاز صفر تعلق میگیرد و در سؤالات منفی به گزینه بلی امتیاز صفر و به گزینه خیر امتیاز یک تعلق میگیرد. هرچقدر نمره فرد به 54 نزدیکتر باشد، میزان گرایش به مواد در او بیشتر است. اعتبار این پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ 76/0 و 89/0 گزارش شده است.
روش تجزیهوتحلیل دادهها: به منظور بررسی دادهها و تجزیهوتحلیل نتایج این پژوهش از روشهای آمار توصیفی همچون میانگین، انحراف معیار و میانه استفاده شد. همچنین از روشهای آمار استنباطی مانند آزمون پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار spss انجام پذیرفت.
یافتهها
در تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش ابتدا ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش ترسیم و سپس از طریق آزمون همبستگی و رگرسیون به بررسی متغیرهای پژوهش پرداخته شد.
از نظر خصوصیات جمعیتشناختی، 21 نفر در سن 14 سالگی (14/09)، 47 نفر در سن 15 سالگی (31/54 ) و 81 نفر در سن 16 سالگی (54/37) قرار داشتند. شغل پدر، 42 نفر کارمند (28/18)، 82 نفر آزاد (55/03) و 25 نفر بیکار (16/77) بودند. شغل مادر، 19 نفر کارمند (12/75)، 48 نفر آزاد (32/21) و 82 نفر خانهدار (55/03) بودند. سابقه اعتیاد والدین، 36 نفر معتاد (24/16) و 114 نفر فاقد اعتیاد (76/51) بودند.
نتایج ضرایب همبستگی متغیرهای پژوهش نشان داد که میزان همبستگی بهدستآمده بین تابآوری و گرایش به سوءمصرف مواد 609/0- است (0.01>P)؛ همچنین میزان همبستگی بهدستآمده بین اهمالکاری تحصیلی و گرایش به مواد 0/394 است (0.01>P) و میزان همبستگی بهدستآمده بین تابآوری و اهمالکاری تحصیلی 0/547- است (0.01>P) (جدول شماره 1).
همانطورکه در جدول شماره 2 ملاحظه میشود، با ورود همزمان متغیرهای پیشبین به معادله، ضریب تبیین 0/54 به دست آمد. به منظور بررسی اینکه کدامیک از متغیرهای پیشبین نقش بیشتری در پیشبینی گرایش به سوءمصرف مواد داشتهاند، از این متغیرها به عنوان پیشبین استفاده شد.
همانگونه که جدول ضرایب پیشبینی گرایش به سوءمصرف مواد بر اساس تابآوری و اهمالکاری تحصیلی در دانشآموزان نشان میدهد، این متغیرها قادر به تبیین 54 درصد واریانس سوءمصرف مواد مخدر در دانشآموزان هستند و تابآوری (0/564-) و اهمالکاری تحصیلی (0/436-) در پیشبینی گرایش به سوءمصرف مواد در دانشآموزان نقش داشتهاند.
بحث
هدف از پژوهش حاضر، پیشبینی گرایش به سوءمصرف مواد در دانشآموزان پسر متوسطه دوم بر اساس میزان تابآوری و اهمالکاری تحصیلی بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین تابآوری و گرایش به سوءمصرف مواد در دانشآموزان رابطه منفی معناداری وجود دارد و تابآوری، گرایش به سوءمصرف مواد در دانشآموزان را پیش بینی میکند. به این معنی که هر چه میزان تابآوری دانشآموزان بالاتر باشد، میزان گرایش آنها به سوءمصرف مواد کمتر میشود. نتایج این بخش از پژوهش با یافتههای محمدی، آقاجانی و همکاران [18] همسو است؛ همچنین این نتیجه با یافتههای کندی، چن، فنگ و همکاران همسو است [19].
در تبیین یافته فوق میتوان گفت که افراد تابآور در شرایط ناگوار و تجربه هیجانی منفی میتوانند سازگاری و سلامت روانی خود را حفظ کنند. مهارتهایی چون حل مسئله، سبک تبیینی کارآمد، خودکارآمدی و حمایت اجتماعی در این امر دخیل است. در حال حاضر دو دیدگاه نسبت به پیشگیری از مصرف مواد وجود دارد: دیدگاه عوامل خطر و عوامل محافظتکننده و دیدگاه اصلاح هنجارها و آموزش مهارتهای زندگی. یکی از عوامل محافظتکننده تابآوری است که به فرایند بازگشت فرد به کارکرد طبیعی پس از تجربه یک رویداد استرسزا یا ناراحتکننده اشاره دارد و ازاینرو افراد تابآور در برابر شرایطی که ممکن است منجر به گرایش آنها به مواد شود، مقاومت بیشتری از خود نشان میدهند [18].
تابآوری در مورد کسانی به کار میرود که در معرض خطر قرار میگیرند، ولی دچار اختلال نمیشوند؛ ازاینرو شاید بتوان نتیجهگیری کرد که مواجه شدن با خطر، شرط لازم برای آسیبپذیری است، اما شرط کافی نیست. عوامل تابآور باعث میشوند که فرد در شرایط دشوار و با وجود عوامل خطر از ظرفیتهای موجود خود در دستیابی به موفقیت و رشد زندگی استفاده کند و از این چالش و آزمونها به عنوان فرصتی برای توانمند کردن خود بهره جوید و از آنها سربلند بیرون آید. تابآوری جایگاه ویژهای مخصوصاً در حوزههای روانشناسی تحولی، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی به خود اختصاص داده است.
پژوهشگران بر این باورند که تابآوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است. تابآوری جان سالم به در بردن از استرسها و ناملایمات زندگی است و فرد با رشد مثبت، انطباقپذیری و رسیدن به سطحی از تعادل پس از به وجود آمدن اختلال، در وضعیت تعادلی پیشین قرار میگیرد [18]. تابآوری به عنوان پاسخی به خطر یا تطبیق با اتفاقات منفی زندگی تعریف شده است [20]. فردریکسون و توگد معتقدند افراد دارای ویژگی تابآوری برای مقابله با رویدادهای منفی ممکن است بازگشت مؤثری به شرایط و موقعیتهای قبلی نیز داشته باشند (به دلیل اینکه در زندگی آنها عامل یا عوامل محافظت وجود داشته است، توانستهاند این مشکلات را پشت سر گذاشته، از زندگی سالمی برخوردار شوند و به عنوان افراد دارای ویژگی تابآوری از آنها یاد شود). تابآوری میتواند باعث شود که فرد پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و علیرغم قرار گرفتن در معرض تنشهای شدید، شایستگی اجتماعی، تحصیلی و شغلی او ارتقاء یابد.
نتیجه دیگر پژوهش این بود که بین اهمالکاری تحصیلی و گرایش به سوءمصرف مواد در دانشآموزان پسر رابطهای مثبت و معنادار وجود دارد و اهمالکاری تحصیلی، گرایش به سوءمصرف مواد در دانشآموزان را پیشبینی میکند؛ به این معنی که هرچه میزان اهمالکاری بالاتر باشد، گرایش به سوءمصرف مواد بیشتر میشود. نتایج این بخش از پژوهش با پژوهش توکلی و دهکردیان [21] و فراری و همکاران [22] همخوانی دارد. نتایج تحقیق توکلی و دهکردیان [21] نشان داد که متغیرهای وضعیت اقتصادی، سن و رشته تحصیلی و اهمالکاری تحصیلی درمجموع 13 درصد از واریانس اعتیادپذیری را تبیین میکنند؛ همچنین یافتههای فراری و همکاران [22] بیانگر ارتباط بین اهمالکاری تحصیلی و اعتیادپذیری است.
نتیجهگیری
در تبیین این یافته میتوان گفت افرادی که کمتر اهمالکارند، صرفاً به خاطر خودکنترلی درونی این کار را انجام نمیدهند، بلکه به علت اینکه طرحواره های رشدیافتهای برای غلبه بر اهمالکاری دارند، کمتر اهمالکارند.
درپایان پیشنهاد میشود راهکارهایی برای پیشگیری و مقابله با این پدیده نوظهور اتخاذ شود و سیستم آموزشی مدارس را آنچنان توانمند سازیم که بستری برای رشد و سالمسازی دانشآموزان فراهم شود؛ همچنین پیشنهاد میشود که در تحقیقات آینده به افزایش تابآوری دانشآموزان و کاهش اهمالکاری آنها پرداخته شود و برنامههای آموزش افزایش تابآوری و راههای مقابله با اهمالکاری در مدارس اجرا گردد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه با کد اخلاق IR.KHU.REC1397.29 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خوارزمی رسیده است.
حامی مالی
این مقاله حامی مالی ندارد.
مشارکت نویسندگان
تمامی نویسندگان معیارهای استاندارد نویسندگی بر اساس پیشنهادات کمیته بینالمللی ناشران مجلات پزشکی را دارا بودند.
تعارض منافع
بدینوسیله نویسندگان اعلام میدارند که هیچگونه تضاد منافعی در خصوص مطالعه حاضر وجود ندارد.
تشکر و قدردانی
بدین وسیله از حمایت های آموزش و پرورش منطقه 12 تهران و تمامی دست اندرکارانی که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند تشکر و قدردانی می شود.
References
Bahraminezhad A, Beiranvand A, Zare S, Arnavaz M. [The relationship between emotional intelligence and addiction tendency in students of Lorestan University of Medical Sciences (Persian)]. Yafte. 2017; 19(4):113-20. http://eprints.lums.ac.ir/1074/
Siam Sh. Drug abuse prevalence between male students of different universities in rasht in 2005. Zahedan J Res Med Sci. 2007; 8(4):279-85.
Pour Sardar F, Abbaspour D. The effect of resilience on mental health and life satisfaction, a psychological pattern of well-being. Quarterly Journal of New Thoughts in Educational Sciences 2012; 14(1):81-9.
Haghghizadeh M. [The relationship between resilience and spiritual intelligence with mental health of students of Islamic Azad University of Khorramabad (Persian)] [MA. thesis]. Garmsar: Islamic Azad University, Garmsar Branch; 2015. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3960297
Brooks BA, Anderson MA. Defining quality of nursing work life. Nurs Econ. 2005; 23(6):319-26. [PMID]
Inzlicht M, Aronson J, Good C, McKay L. A particular resiliency to threatening environments. J Exp Soc Psychol. 2006; 42(3):323-36. [DOI:10.1016/j.jesp.2005.05.005]
Toulabi S, Hasanabadi HR, Izanloo B, Rahiminejad SP. [The effect of resilience program training on cognitive appraisal and achievement behaviors among university students (Persian)]. J Cogn Psychol. 2017; 5(3):57-69. http://jcp.khu.ac.ir/article-1-2699-en.html
Toker B, Avci R. Effect of cognitive-behavioral-theory-based skill training on academic procrastination behaviors of university students. Educ Sci Theory Pract. 2015; 15(5):1157-68. https://www.researchgate.net/publication/288516693
Xu Z. Just do it! Reducing academic procrastination of secondary students. Interv Sch Clin. 2016; 51(4):212-9. [DOI:10.1177/1053451215589178]
Steel P. The nature of procrastination: A meta-analytic and theoretical review of quintessential self-regulatory failure. Psychol Bull. 2007; 133(1):65-94. [DOI:10.1037/0033-2909.133.1.65] [PMID]
Senécal C, Koestner R, Vallerand RJ. Self-regulation and academic procrastination. J Soc Psychol. 1995; 135(5):607-19. [DOI:10.1080/00224545.1995.9712234]
Jaradat AM. Test anxiety in Jordanian students: Measurement, correlates and treatment [PhD. dissertation]. Marburg/Lahn: Philipps-University Marburg; 2004. https://pdfs.semanticscholar.org/9133/fffaf773bd681d8be09eeec06bba66ba6fd0.pdf
Meysamie AP, Faramarzi B, Holakouie Naieni K. [How addicts think about addiction and community problems? (Persian)]. Tehran Univ Med J. 2006; 64(5):34-43. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?ID=51100
Connor KM, Davidson JR. Development of a new resilience scale: The Connor‐Davidson Resilience Scale (CD‐RISC). Depress Anxiety. 2003; 18(2):76-82. [DOI:10.1002/da.10113] [PMID]
Jokar B, Delavarpour M. [The relationship between Academic procrastination and goal achievement (Persian). Journal of New thoughts on Education. 2007; 3(3):61-80. [DOI:10.22051/JONTOE.2007.312]
Solomon LJ, Rothblum ED. Academic procrastination: Frequency and cognitive-behavioral correlates. J Couns Psychol. 1984; 31(4):503-9. [DOI:10.1037/0022-0167.31.4.503]
Golparvar M, Molavi H. [Comparison of psychological and marital relationships between addicts and non-addicts with their husbands (Persian)]. Knowl Res Appl Psychol. 2001; (7):1-20. http://ensani.ir/fa/article/17886/
Mohammadi A, Aghajani M, Zahtabvar GH. [Addiction and its relation with resilience and emotional components (Persian)]. Iran J Psychiatr Clin Psychol. 2011; 17(2):136-42. http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-1347-en.html
Kennedy B, Chen R, Fang F, Valdimarsdottir U, Montgomery S, Larsson H, et al. Low stress resilience in late adolescence and risk of smoking, high alcohol consumption and drug use later in life. J Epidemiol Community Health. 2019; 73(6):496-501. [DOI:10.1136/jech-2018-211815] [PMID]
Newman JL, Dantzler J. Fostering individual and school resilience: When students at risk move from receivers to givers. J Community Engagem Scholarsh. 2019; 8(1):9. https://digitalcommons.northgeorgia.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1266&context=jces
Tavakoli MA, Dehkordian P. [Prediction of university student’s addictability based on some demographic variables, academic procrastination, and interpersonal variables (Persian)]. Res Addict. 2014; 7(28):23-41. http://etiadpajohi.ir/article-1-277-en.html
Ferrari JR, Johnson JL, McCown WG. Procrastination and task avoidance: Theory, research, and treatment. Boston, MA: Springer-Verlag; 1995. [DOI:10.1007/978-1-4899-0227-6]