Ensan N, Rahimian Boogar I, Talepasand S, Estilaee F. Effectiveness of a Mindfulness-Based Stress Reduction Program on Functional Disability of Patients with Multiple Sclerosis. J Arak Uni Med Sci 2019; 22 (5) :56-67
URL:
http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-6010-fa.html
انسان نرگس، رحیمیان بوگر اسحق، طالع پسند سیاوش، استیلایی فریبرز. اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. مجله دانشگاه علوم پزشكي اراك. 1398; 22 (5) :56-67
URL: http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-6010-fa.html
1- گروه روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.
2- گروه روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران. ، i_rahimian@semnan.ac.ir
3- مرکز جامع مغز و اعصاب دکتر استیلائی، نیشابور، ایران.
متن کامل [PDF 2897 kb]
(5197 دریافت)
|
چکیده (HTML) (3840 مشاهده)
متن کامل: (2282 مشاهده)
مقدمه
تغییر الگوی مرگومیر بیماری، از بیماریهای حاد به سوی بیماریهای مزمن، مهمترین معضل سلامتی در کشورهای جهان است [1]. مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری التهابی مزمن و پیشرونده سیستم عصبی مرکزی است که باعث درگیری و تخریب غلاف میلین در مغز و طناب نخاعی میشود. در اولین مرحله پیشرفت بیماری مولتیپل اسکلروزیس، غلاف میلین سلول عصبیِ فرد مبتلا، دچار التهاب میشود و این التهاب با پیامدهای تخریبی متعددی همراه است [2].
مولتیپل اسکلروزیس با آسیبزدن به میلین اعصاب مغز و نخاع و اسکارهای ایجادشده در این مکانها، عبور پیامهای عصبی را مختل میکند و در اغلب اوقات با ضایعات عصبی پیشرونده همراه است [3]. بیماری مولتیپل اسکلروزیس چندان قابل پیشبینی نیست و از بیماریهای تخریبکننده کیفیت زندگی فرد است؛ زیرا در دوران مهم زندگی فرد رخ میدهد و همراه با آشفتگیهای روانشناختی به ناتوانی کارکردی منجر میشود و درمان قطعی نیز ندارد [4].
عوامل محیطی و ژنتیکی در استعداد ابتلا به مولتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری خودایمن نقش دارند و آشفتگیهای روانشناختی و اختلال در عملکرد از ویژگیهای بارز این اختلال است [5]. طبق آمار انجمن ملی مولتیپل اسکلروزیس آمریکا، در حدود 5/2 میلیون نفر در دنیا به این بیماری مبتلا هستند و هر هفته 200 نفر به این تعداد اضافه میشود [6].
چهار نوع اصلی بیماری مولتیپل اسکلروزیس عبارتاند از: عودکنندهفروکش کننده؛ نوع پیشروندهاولیه؛ پیشروندهثانویه؛ نوع پیشروندهعودکننده. خطرناکترین نوع بیماری مولتیپل اسکلروزیس، نوع پیشروندهاولیه است که حدود 15 درصد بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به این نوع دچار هستند. حالات بیماران مبتلا به نوع پیشروندهاولیه به طور پیوسته بدتر میشود و در بین حملات، حالاتشان هیچگونه بهبودی نمییابد و یا اینکه بهبود اندکی دارند [7].
مولتیپل اسکلروزیس به عنوان نوعی بیماری مزمن سبب افسردگی و اضطراب، نگرانی، ناامیدی و ناتوانی در انجام مسئولیتهای شغلی و اختلال کارکرد اجتماعی در بیماران میشود و بر روابط خانوادگی تأثیر منفی دارد [8]. ناتوانی کارکردی از علائم و پیامدهای جدی مولتیپل اسکلروزیس است [9]. ناتوانی کارکردی به معنای وجود مشکل کارکردی در سطح بدنی، شخصی و اجتماعی در یک حوزه زندگی یا چند حوزه در تعامل با عوامل محیطی و شرایط سلامتی است [10]. خصوصیات بالینی بیماری و مشکلات هیجانی و روانشناختی همراه با مولتیپل اسکلروزیس، منجر به ناتوانی کارکردی در حوزههای مختلف زندگی از جمله کاهش توانایی سازگاری با بیماری، اختلال عملکرد شغلی، کاهش تواناییهای حرکتی و راهرفتن، خستگی و تشدید مشکلات زندگی میشود. ناتوانی کارکردی به درد و رنج عاطفی در زندگی منجر میشود و از ابعاد مهم کاهش کیفیت زندگی این بیماران است [11].
مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس درجاتی از ناتوانی کارکردی دارند و این بیماری از علل شایع ناتوانی در افراد جوان است [12]. علائم حرکتی شایع که با ناتوانی کارکردی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس همراه است عبارتاند از: کاهش تعادل، کاهش قدرت، کاهش استقامت و سرعت در راهرفتن [13].
به دلیل ناتوانی کارکردی، تواناییهای افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در انجام فعالیتهای روزمره زندگی کاهش مییابد و عمکلرد فردی و خانوادگی آنها مختل میشود. این وضعیت لزوم مداخله در ناتوانی کارکردی در این بیماران را برجسته میسازد؛ همچنین، عملکرد حرکتی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نیز ممکن است تحت تأثیر عوامل متعددی مثل ضعف، عدم تعادل، خستگی، اسپاستیسیتی و شرایط محیطی قرار گیرد. کاهش تحرک ناشی از عدم تعادل، ضعف و خشکی عضلات معمولاً در این افراد به ناتوانی کارکردی بیشتری منجر میشود که بر لزوم مداخلات مناسب میافزاید [14].
طی سالهای اﺧﯿﺮ مداخلات ﻏﯿﺮدارویﯽ، کانون تمرکز در درمان ﻣﺒﺘﻼیﺎن ﺑﻪ مولتیپل اسکلروزیس بوده اﺳﺖ. یکی از این مداخلات، برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی است. کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی یک مداخله رفتاری است که بر مبنای توجه و تمرکز به خود استوار است [15]. مداخله کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن یک یک برنامه گروهی هشتهفتهای است که بر آموزش انواع تمرینات ذهنآگاهی از جمله نشستن با حضور ذهن و مراقبه، اسکن بدن، مراقبه پیادهروی و مراقبه دوستداشتن و مهربانی تمرکز دارد. در کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی افراد یاد میگیرند پذیرش و شفقت به خود را به جای قضاوتکردن تجربه گسترش دهند، هشیاری در لحظه حال را به جای هدایت خودکار افزایش دهند و شیوههای جدید پاسخدادن به موقعیتها را فراگیرند [16].
افزایش ذهنآگاهی که در حیطه موج سوم رفتاردرمانی قرار می گیرد از ابعاد مهم از ابعاد مهم مداخلات روانشناختی به شمار میآید و در برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی این مؤلفه از عناصر مهم دستیابی به پیامد مناسب درمانی است [17]. در ذهنآگاهی فرد تلاش میکند تا نسبت به الگوهای افکار، عواطف و تعامل با دیگران بینش پیدا کند و به جای واکنش خودکار، تکراری و ناهشیار به صورت ماهرانه پاسخهای انطباقی و متناسب با موقعیت را انتخاب کند [18]. ذهنآگاهی به بهبود بهزیستی و سلامت جسمی، روانی و هیجانی منجر میشود و به فرد این امکان را میدهد تا بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد [19].
ﻋـﻮارض ﻧﺎﺷـﯽ از ﺑﯿﻤـﺎری مولتیپل اسکلروزیس، ناراحتیهای ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و اﻓﺖ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻓﺮدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ناشی از آن از کانونهای مهم مداخله کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن هستند. طبق فراتحلیلها، مداخله کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن در بهبود ایﻔﺎی ﻧﻘﺶ بیماران در زﻧـﺪﮔﯽ، وﺿـﻌﯿﺖ ﺷﻐﻠﯽ و ﻧﻬﺎیﺘﺎً ﮐﯿﻔﯿﺖزﻧﺪﮔﯽ آنها ﺗﺄﺛﯿﺮ مثبتی دارد [20]. برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی باعث افزایش خودآگاهی و استفاده بیشتر از تواناییهای بالقوه در سازگاری با مولتیپل اسکلروزیس و بهبود کارکردهای بیمار میشود [21]. همچنین، کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر استرس درکشده، علائم بیماری و شکایتهای جسمی در مولتیپل اسکلروزیس تأثیر دارد [22]. مداخلات مبتنی بر ذهنآگاهی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس، بر کیفیت زندگی، سلامت روان و بعضی مؤلفههای سلامت جسمانی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تأثیرات مثبتی میگذارد [23]. اگرچه این مطالعات مؤید اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ابعاد روانشناختی و آشفتگیهای هیجانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس هستند، اثربخشی این مداخله به طور اختصاصی بر ناتوانی کارکردی بررسی نشده است. با توجه به خلأ پژوهش در زمینه مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ناتوانی کارکردی این بیماری در نمونههای ایرانی و نیز با توجه به ضرورت تمرکز بر مداخلات غیردارویی متناسب در بهبود عملکرد بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، این پژوهش به دنبال بررسی اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.
مواد و روشها
طرح پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی با گروه کنترل و پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری است و با انتصاب تصادفی افراد به گروه آزمایش و گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری کلیه زنان و مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بودند که در بهار 1396 با تشخیص مولتیپل اسکلروزیس به انجمن اِماِس نیشابور مراجعه کردند. تعداد این افراد 120 نفر بود. نمونه شامل 47 نفر از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در انجمن اِماِس نیشابور بود که در یک فراخوان عمومی جهت شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند و با توجه به معیارهای پژوهش غربال شدند. این افراد به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (22 نفر) و کنترل (25 نفر) قرار گرفتند.
فرمول نمونهگیری بر اساس G-POWER، اندازه اثر و توان آماری آزمون بود. معیارهای ورود افراد عبارت بود از: تشخیص مولتیپل اسکلروزیس توسط پزشک متخصص، دامنه سن 20 الی 55 سال، داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن، گذشتن حداقل شش تا 12 ماه از بیماری، عدم دریافت مداخلات رواندرمانی دیگر به صورت همزمان و تمایل به همکاری داشتن. معیارهای خروج آزمودنیها عبارت بودند از: بیماریهای شدید روانی و مصرف دارو در یک سال گذشته، ابتلا به انواع عقبماندگی ذهنی، داشتن افکار جدی خودکشی و سابقه سوءمصرف مواد و مشروبات، غیبت بیش از دو جلسه در جلسات مشاوره و عدم همکاری در فرایند مداخله.
پرسشنامه ارزیابی ناتوانی سازمان جهانی بهداشت (WHODAS 2/0) توسط استون به منظور بررسی ناتوانی کارکردی در بیماران مبتلا به دردهای مزمن ایجاد شد. این ابزار دارای 36 گویه است که شش حیطه شناخت (سؤالات 1، 2، 3، 4، 5 و 6)، تحرک (سؤالات 7، 8، 9، 10 و 11)، خودمراقبتی (سؤالات 12، 13، 14 و 15)، تنهابودن (سؤالات 16، 17، 18، 19 و 20)، فعالیتهای زندگی (سؤالات 21، 22، 23، 24، 25، 26، 27 و 28) و مشارکت (سؤالات 29، 30، 31، 32، 33، 34، 35 و 36) را بررسی میکند. نمرات این ابزار در گستره بین صفر تا 100 قرار میگیرند و نمرات بالاتر نشاندهنده ناتوانی بیشتر است. این پرسشنامه در ایران توسط شاخی در سال 2016 هنجاریابی شده است؛ تکرارپذیری آزمونبازآزمون پرسشنامه در حد خوب رو به عالی و در دامنه بین 82/0 تا 99/0 قرار داشت و ضرایب آلفای کرونباخ همه ابعاد پرسشنامه بالای 70/0 بود [24].
برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی به صورت یک برنامه متناسب شده و مبتنی بر مبانی نظری این مداخله اجرا شد. برای آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی از پروتکل مک کابین و همکاران استفاده شد [25]. این پروتکل شامل هشت جلسه است که در جدول شماره 1 خلاصه جلسات ارائه شده است. همچنین، انواع تمرینات ذهنآگاهی از جمله نشست و برخاست با حضور ذهن، اسکن بدن، مراقبه و حضور ذهن در پیادهروی و برقراری روابط اجتماعی در تمامی جلسات و خارج از جلسات به عنوان تکالیف مداخلهای انجام شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر، توسط نسخه 21 نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. سطح معناداری دادهها در این تحلیل با اطمینان 95/0، 05/0P< در نظر گرفته شد.

یافتهها
تعداد افراد شرکتکننده در این پژوهش 47 نفر بودند که 22 نفر (80/46 درصد) آنها در گروه آزمایش و 25 نفر (19/53 درصد) در گروه کنترل جایگذاری شدند. میانگین سنی کل نمونه 38/8 سال و به تفکیک، گروه آزمایش 5/38 و گروه کنترل 45/39 بود.
به منظور بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز قبل از اجرای تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر، ابتدا پیشفرضهای آن ازجمله آزمون اِمباکس، آزمون لون و آزمون موچلی بررسی شد. نتایج آزمون اِمباکس با توجه به میزان 001/0P= و 57/5F= نشان داد که ماتریس مشاهدهشده متغیرهای وابسته در بین گروههای مختلف با یکدیگر برابر نیست، بنابراین این پیشفرض برقرار نیست. نتایج آزمون موچلی برای مؤلفه ناتوانی کارکردی نشان از معناداری این پیشفرض داشت (P<0/05)، این بدان معناست که مفروضه کرویت موچلی برای این مؤلفه ناتوانی کارکردی صادق نیست؛ بنابراین برای رعایت این پیشفرض از اصلاح درجه آزادی با استفاده از آزمون گرینهاوس گیسر استفاده شد. نتایج آزمون گرینهاوس گیسر در بررسی اصلاح درجه آزادی 38/1 و 001/0P< به دست آمد.
به منظور بررسی برابری واریانسهای خطای متغیر زمان در مراحل مختلف آزمایش از آزمون لون استفاده شد که نتایج حاکی از آن بود که واریانس خطا در مراحل مختلف برای مؤلفه ناتوانی کارکردی به ترتیب در پیشآزمون (001/0P= و 18/20F=)، پسآزمون (208/0P= و 63/1F=) و پیگیری (520/0P= و 420/0F=) یکسان است.
جدول شماره 2 میانگین و انحراف استاندارد مؤلفههای مورد بررسی در این پژوهش را به تفکیک گروهها و آزمونها ارائه میدهد. در ادامه جدول شماره 3 نتایج آزمون اثر درونگروهی زمان و تعامل زمان و گروه را نشان میدهد. نتایج آزمون تکمتغیره در مورد اثر زمان حاکی از آن است که اثر زمان بر روی مؤلفه ناتوانی کارکردی (001/0P= و 04/29F=) معنیدار است. در خصوص اثر تعاملی زمان و گروه نیز مشخص شد که اثر تعاملی زمان و گروه بر مؤلفۀ ناتوانی کارکردی معنیدار است. (001/0P= و 18/26F=).


نتایج تحلیل واریانس بینگروهی نشان میدهد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در مؤلفه ناتوانی کارکردی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). در ادامه جدول شماره 4 مقایسه زوجی اثر تعاملی زمان و گروه را در هریک از مؤلفههای موردبررسی ارائه میدهد.جدول شماره 5 مقایسه زوجی اثر تعاملی زمان و گروه را در هریک از مؤلفههای موردبررسی ارائه میدهد. نتایج نشان داد که در مؤلفه ناتوانی کارکردی بین مرحله پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P=)؛ اما میان مرحله پسآزمون با پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد. بر این اساس مشخص میشود که اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن بر ناتوانی کارکردی منجر به تفاوت معنیدار پس از ارائه مداخله بین دو گروه شده است و همچنین این اثربخشی در مرحله پیگیری نیز ماندگار بوده است. تصویر شماره 1، مقایسه میانگین مؤلفه ناتوانی کارکردی در سه مرحله ارزیابی را نشان میدهد.
بحث
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. در راستای اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، نتایج نشان داد که این مداخله در بهبود ناتوانی کارکردی اثرگذار بوده است و اثر مداخله در طی دوره پیگیری پایدار مانده است.
گروسمن و همکاران معتقد هستند مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی میتواند به افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس کمک کند تا با چالشهای زندگی نظیر اختلال کارکردی مقابله کنند [26]. این محققین با بررسی اثربخشی مداخله ذهنآگاهی در 150 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس پیشرونده ثانویه، در یک برنامه آموزش هشتهفتهای، نشان دادند که این روش در مقایسه با مراقبتهای معمول در این بیماران، بر افسردگی، خستگی و ناتوانی بدنی و کیفیت زندگی آنها تأثیر دارد و این تأثیرات در پیگیری ششماهه نیز پایدار است. میتوان استدلال کرد که مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی با کاهشدادن شاخصهای فشار روانی وآشفتگیهای روانشناختی به بهبود کارکرد بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس منجر میشود. طبق نظر میلز و آلن حضور ذهن در حرکات و کارکردهای جسمانی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به عنوان یک راهبرد مقابلهای عمل میکند و استمرار ذهنآگاهی لحظهبهلحظه منجر به بهبودی در طیف علائم حرکتی و کارکردی بیمار میشود [27]. در تبیین اثر مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر بهبود ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میتوان گفت که این مداخله یک روش خودیاری بخش در افزایش کارکردهای جسمانی و روانشناختی در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس است. در تبیین اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، کارلسون معتقد است که این مداخله با افزایش خودآگاهی و هشیاری بیمار نسبت به علائم و حالات بیماری سبب کاهش ناتوانی کارکردی و بهبود چندجانبه در کارکردهای جسمانی، اجتماعی و شناختی فرد میشود و بر کیفیت زندگی بیمار، خانواده و افراد نزدیک او اثر مثبتی دارد [28].
به علاوه، در تبیین دیگری از نتایج فوق باید گفت اجرای تمرینات ذهنآگاهی سبب ایجاد الگوهای جدیدی از خودتنظیمی میشود و با پیامدهای متعدد مرتبط با سلامت نظیر بهبودی کارکرد ایمنی، کاهش فشار خون، کاهش سردرد، کاهش تنش عضلانی و خستگی، کاهش کلسترول و کاهش کورتیزول همراه است که این موارد به بهبود کارکردهای متعدد بیمار و کاهش ناتوانی کارکردی منجر میشوند. طبق نظر بورسچخا و همکاران [29] نیز ذهنآگاهی، خودنظارتگـری جسـمی و هوشـیاری بدن را افزایـش میدهد کـه احتمالاً منجر بـه بهبـود مکانیسـمهای بدنی از جمله بهبود هماهنگی حرکتی، کاهش خستگی و افسردگی و بهبـود مراقبت از خود میشـود که درنهایت به افزایش توانایی کارکردی منجر میشود. درواقع، مشـابه بـا آمـوزش آرمیدگـی سـنتی، مراقبـه ذهنآگاهی بـا افزایـش فعالسـازی پاراسـمپاتیک همـراه اسـت کـه میتوانـد بـه آرامـش عمیـق ماهیچـه و کاهـش تنـش و برانگیختگی منجـر شـود و زمینه کارکرد مؤثر را فراهم کند.
در راستای این نتایج در پژوهش کارلتو و همکاران برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی به پرورش آگاهی پایدار و غیر واکنشی در مورد تجربههای درونی (مثل شناختی، عاطفی، حسی) و تجربههای بیرونی (مثل اجتماعی و محیطی) منجر میشود [30]. میتوان استدلال کرد که در این روش فرد به جای سرکوبکردن و ردکردن افکار و احساسات دردناک و منفی خود، آنها را مشاهده میکند و به آنها اجازه میدهد همانطوری که هستند تجربه شود و چنین رویکردی با بهبود شاخصهای عملکردی همراه است.
مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی از یکسو با اجرای تکنیکهایی که مربوط به مؤلفه ذهنآگاهی بنیادین هستند، باعث کاهش اضطراب و استرس در فرد میشود و از سوی دیگر با تغییر الگوهای شناختی، نگرشی و قضاوتی به افزایش توانایی کنترل افکار و بهبود نحوه برخورد با افکار مزاحم منجر میشود که این به نوبه خود باعث کاهش ناتوانی کارکردی در بیماران میشود. با توجه به اینکه ناتوانی کارکردی شاخص مهمی در زندگی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است، تعیین اثر و معرفی مداخله مؤثر در کاهش ناتوانی کارکردی این افراد، یک کوشش علمی و اخلاقی تحسینبرانگیز است.
نتیجهگیری
طبق نتایج درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس اثرگذار بوده است که از دلالیل این پایداری میتوان به سادگی درمان و آموزش سریعتر بیمار و همچنین کوتاهمدتبودن جلسات مداخله اشاره کرد. همچنین میتوان نتیجه گرفت که این مداخلات میتوانند برای کاهش ناتوانی کارکردی بیماران به عنوان روشی مفید مورد استفاده قرار گیرند.
این پژوهش در روند اجرا با محدودیتهای نیز مواجه بود. با توجه به مقطعیبودن پژوهش حاضر، شاید محقق نتوانسته باشد تصویر کاملی از متغیرهای پژوهش ارائه کند. در این پژوهش، از طرح کمّی و سنجش خودگزارشی استفاده شد که میتواند استنباط از یافتهها را محدود کند. همچنین، به عنوان محدودیتی دیگر به علت عدم دسترسی مناسب به جامعه آماری، امکان نمونهبرداری از، و اجرای مداخله در نوع خاصی از بیماری وجود نداشت و لذا مداخله بر همه انواع بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
با توجه به این محدودیتها پیشنهاد میشود در مطالعات آینده از طرحهای پژوهشی آمیخته، روشهای چندسنجشی و مصاحبه استفاده شود و نیز عوامل اثرگذار بر ناتوانی کارکردی از قبیل فرایند بهبودی بیماری، حمایتهای اجتماعی رسمی و غیررسمی، عملکرد خانواده و متغیرهای جسمانیروانشناختی مختلف در پژوهشی گستردهتر، چه از لحاظ زمانی و چه از نظر حجم نمونه، مورد بررسی قرار گیرد. به علاوه، در آینده پژوهش درباره انواع خاص بیماری مولتیپل اسکلروزیس ارزشمندتر خواهد بود. درنهایت، باتوجه به یافتههای پژوهش حاضر که نشان داد مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ناتوانی کارکردی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس تأثیر معنادار دارد، پیشنهاد میشود این درمان در صدر برنامههای جامع درمانی بیماران مولتیپل اسکلروزیس جهت جلوگیری از عود بیماری، بهبود شاخصهای کارکردی بیمار و درمان بهتر بیماران قرار گیرد. همچنین آموزش این رویکرد به بیماران مزمن و خانوادههای آنها توصیه میشود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
به افراد شرکتکننده در پژوهش اطمینان داده شد که اطلاعات کسبشده از آنها محفوظ خواهند ماند. فرم رضایت آگاهانه به تمامی افراد داده شد، اعضا این فرم را امضا کردند و اثر انگشت خود را نیز در زیر صفحه فرم رضایت ثبت کردند. این طرح پژوهشی در نوزدهمین جلسه کمیته اخلاق دانشکده علوم پزشکی نیشابور مطرح و با کد اخلاقIR.NUMS.REC.1397.4 تأیید شد و همچنین کد ثبت کارآزمایی بالینی این پژوهش IRCT20151228025732N33 است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسیارشد نویسنده اول با عنوان «اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر شدت خستگی، ناتوانی کارکردی و بدتنظیمی هیجانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس» در رشته روانشناسی بالینی در گروه روانشناسی بالینیِ دانشکده روانشناسی و علوم تربیتیِ دانشگاه سمنان است. بنا بر اظهار نویسندگان مقاله، حمایت مالی از پژوهش وجود نداشته است.
مشارکت نویسندگان
تمامی نویسندگان معیارهای استاندارد نویسندگی بر اساس پیشنهادات کمیته بینالمللی ناشران مجلات پزشکی را داشتند و همگی به یک اندازه در نگارش مقاله سهیم بودند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از حمایتهای دانشگاه و تمامی دستاندرکارانی که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند، بهویژه شرکتکنندگان در این مطالعه تشکر و قدردانی میشود.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
روانپزشکی دریافت: 1397/11/10 | پذیرش: 1398/7/6